سید مرتضی الهی؛ عبدالرسول قاسمی؛ علی امامی میبدی
چکیده
توسعه سریع گازرسانی در کشور موجب شده بخشهای مختلف وابستگی قابل ملاحظهای به تولیدات گاز طبیعی پیدا نمایند. سهم میدان پارس جنوبی از کل تولید تا پایان برنامه ششم بیش از 62% خواهد شد. شرایط طبیعی مخزن پارسجنوبی به گونهای است که در اثر تولید در طول زمان به تدریج از فشار مخزن کاسته و متعاقب آن تولید گاز طبیعی کاهش مییابد.به ...
بیشتر
توسعه سریع گازرسانی در کشور موجب شده بخشهای مختلف وابستگی قابل ملاحظهای به تولیدات گاز طبیعی پیدا نمایند. سهم میدان پارس جنوبی از کل تولید تا پایان برنامه ششم بیش از 62% خواهد شد. شرایط طبیعی مخزن پارسجنوبی به گونهای است که در اثر تولید در طول زمان به تدریج از فشار مخزن کاسته و متعاقب آن تولید گاز طبیعی کاهش مییابد.به منظور تاخیر در افت تولید، نصب سکوهای تقویت فشار ضروری است. علیرغم نصب این سکوها، آمارهای غیررسمی نشان میدهد تولید از میدان پارس جنوبی در افق بیستساله کاهش قابلملاحظه پیدا خواهد کرد و تولید میادین جدید گازی مورد نظر نیز تکافوی این میزان کاهش تولید را نخواهند نمود بنابراین به منظور جلوگیری از بحران کمبود گاز در سالهای آتی ضروری است تمهیدات همراه با اولویتبندی عرضه گاز برای متقاضیان جدید، پیشبینی گردد. به منظور تعیین الگویی برای اولویتبندی عرضه گاز طبیعی ازروش"فرایند تحلیل سلسله مراتبی"(AHP) استفاده شده است. جهت حل مدل در مجموع 8 گزینه و 6 معیار در نظر گرفته شده و با استفاده از نرمافزار ExpertChoice محاسبات مربوطه انجام پذیرفتهاست. جمعبندی خروجیهای سیستم و نتایج (اولویتبندی)جهت هر گزینه در قالب معیارهای موردنظر به ترتیب عبارتند از: تزریق به مخازن نفتی، گازرسانی به نیروگاهها، صادرات، خوراک واحدهای پتروشیمی، گازرسانی به صنایع، گازرسانی به واحدهای خانگی–تجاری و حملونقل.
حسین توکلیان؛ سید امیر اعتمادی؛ رضا تهرانی
چکیده
با گسترش فرآیند جهانیشدن و ارتباط متقابل بازارهای مالی کشورها بر یکدیگر و همچنین اهمیت تأثیر قیمت نفت بهعنوان یک متغیر برونزای قدرتمند بر بازارهای مالی کشورها بهویژه پس از بحران مالی 2008، بررسی سرایت تلاطم متغیرهای مختلف برای فعالین بازارهای مالی کشورها از اهمیت بسزایی برخوردار شده است. در این تحقیق به بررسی سرریز تلاطم بازده ...
بیشتر
با گسترش فرآیند جهانیشدن و ارتباط متقابل بازارهای مالی کشورها بر یکدیگر و همچنین اهمیت تأثیر قیمت نفت بهعنوان یک متغیر برونزای قدرتمند بر بازارهای مالی کشورها بهویژه پس از بحران مالی 2008، بررسی سرایت تلاطم متغیرهای مختلف برای فعالین بازارهای مالی کشورها از اهمیت بسزایی برخوردار شده است. در این تحقیق به بررسی سرریز تلاطم بازده قیمت نقدی نفت برنت بر شاخصهای مالی ایران و آمریکا در دوره زمانی1394-1387 با استفاده از دادههای هفتگی و مدلهای گارچ چندمتغیره پرداختهشده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که بهعلت ضرایب معنادار مدل بهینه متغیرهای تحقیق در سطح معناداری 5٪ و وزن سنگین صنایع متاثر از قیمت نفت در شاخص مالی S&P500 و شاخصهای نفتی GSCIبا لحاظ نمودن نوسانات قیمت نفت بهویژه در دوره زمانی موردنظر تلاطم بازده قیمت نفت برنت بر بازده شاخصهای بازارهای مالی آمریکا سرریز میشود، از طرف دیگر با توجه به عدم معناداری ضرایب مدل بهینه و تاثیر بسزای متغیرهای کلان اقتصادی از جمله تورم، نرخ بهره، بیکاریو... بر سودآوری شرکتهای تشکیل دهنده شاخص کل و شاخص صنایع مختلف در بازار مالی ایران که به کماثرشدن نوسانات قیمت نفت بر این شاخصها میانجامد، تلاطم بازده آن بر شاخصهای بازار مالی ایران و همچنین تلاطم بازده بازارهای مالی دو کشور بر یکدیگر با دید کوتاهمدت سرریز نمیشود.
زهرا جلیلی؛ عباس علوی راد؛ ابراهیم شریفی
چکیده
امروزه مسائل و مشکلات زیستمحیطی نظیر گرم شدن کره زمین در نتیجه انتشار فزاینده گازهای گلخانهای و استفاده از انرژیهای فسیلی سبب ترغیب به توسعه و استفاده از منابع انرژی با آلودگی کمتر و تجدیدپذیر به عنوان جانشینی بالقوه و پاک برای سوختهای فسیلی و تجدیدناپذیر شده است. این پژوهش با هدف مطالعه منحنی زیستمحیطی کوزنتس در همزمانی ...
بیشتر
امروزه مسائل و مشکلات زیستمحیطی نظیر گرم شدن کره زمین در نتیجه انتشار فزاینده گازهای گلخانهای و استفاده از انرژیهای فسیلی سبب ترغیب به توسعه و استفاده از منابع انرژی با آلودگی کمتر و تجدیدپذیر به عنوان جانشینی بالقوه و پاک برای سوختهای فسیلی و تجدیدناپذیر شده است. این پژوهش با هدف مطالعه منحنی زیستمحیطی کوزنتس در همزمانی مصرف انرژیهای تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر، برای 11 کشور منتخب از گروه کشورهای اوپک، طی سالهای 2013-1980 به صورت مدل غیرخطی درجه دوم، با استفاده از روش PMG انجام شده است. نتایج مطالعه حاکی از تأیید وجود فرضیه EKC و منحنی زیستمحیطی کوزنتس در کشورها و دوره مورد مطالعه میباشد. معناداری آماری متغیر مصرف انرژیهای تجدیدناپذیر با ضریب 67/0 در سطح 1 درصد نشان میدهد به ازای یک درصد افزایش در مصرف این نوع انرژی، 67/0 درصد بر میزان انتشار گاز گلخانهای CO2 افزوده میشود. به تعبیری استفاده هر چه بیشتر از انرژیهای تجدیدناپذیر و سوختهای فسیلی بر آلودگی محیطزیست و هوا میافزاید. همچنین، متغیر مصرف انرژیهای تجدیدپذیر با ضریب 005/0- به لحاظ آماری معنادار نمیباشد.
خلیل جهانگیری؛ حسن حیدری؛ سید علی حسینی ابراهیم آباد
چکیده
هدف اصلی این مطالعه، بررسی کارآیی مصرف برق در بخش صنعت و نیز در کل اقتصاد ایران است. برای این منظور وضعیتهای کارآیی بالا و کارآیی پایین مصرف برق در بخش صنعت و کل اقتصاد ایران با استفاده از مدل تغییر رژیم مارکف طی دوره زمانی 1342 تا 1393 شناسایی شد. نتایج حاصل از برآورد مدل تغییر رژیم مارکف برای کارآیی مصرف برق در بخش صنعت نشان داد که رژیم ...
بیشتر
هدف اصلی این مطالعه، بررسی کارآیی مصرف برق در بخش صنعت و نیز در کل اقتصاد ایران است. برای این منظور وضعیتهای کارآیی بالا و کارآیی پایین مصرف برق در بخش صنعت و کل اقتصاد ایران با استفاده از مدل تغییر رژیم مارکف طی دوره زمانی 1342 تا 1393 شناسایی شد. نتایج حاصل از برآورد مدل تغییر رژیم مارکف برای کارآیی مصرف برق در بخش صنعت نشان داد که رژیم با کارآیی پایین مصرف برق در این بخش نسبت به رژیم با کارآیی بالای استفاده از انرژی برق در این بخش دارای دوره دوام بیشتر و پایدارتر بوده است. به نحوی که متوسط دوام رژیم کارآیی پایین استفاده از برق در این بخش 84/2 برابر رژیم با کارآیی بالا است. همچنین متغیرهای سطح عمومی قیمتها، اثر منفی و تولید سرانه نیز اثر مثبت بر کارآیی مصرف برق در بخش صنعت و کل اقتصاد داشته است. بهنحویکه انتظار میرود با کاهش تورم و افزایش رشد اقتصادی کارآیی مصرف برق در سطح ملی و در بخش صنعت بهبود یابد.
افسانه رحیمی؛ حبیب مروت؛ علی فریدزاد
چکیده
میانگین مصرف برق در خانوارهای ایرانی بالاتر از میانگین جهانی است. این موضوع میتواند ناشی از عوامل قیمتی (مانند ارزان بودن برق در کشور) و عوامل غیرقیمتی (مانند متغیرهای اجتماعی–جمعیتی و عوامل روانشناختی) باشد. در این پژوهش سعی شد تا نقش عوامل غیرقیمتی از قبیل متغیرهای اجتماعی–جمعیتی و عوامل روانشناختی در میزان مصرف ...
بیشتر
میانگین مصرف برق در خانوارهای ایرانی بالاتر از میانگین جهانی است. این موضوع میتواند ناشی از عوامل قیمتی (مانند ارزان بودن برق در کشور) و عوامل غیرقیمتی (مانند متغیرهای اجتماعی–جمعیتی و عوامل روانشناختی) باشد. در این پژوهش سعی شد تا نقش عوامل غیرقیمتی از قبیل متغیرهای اجتماعی–جمعیتی و عوامل روانشناختی در میزان مصرف برق خانوارهای شهری شهر تهران بررسی شود. در این راستا با استفاده از مبانی نظری اقتصاد رفتاری و نظریه روانشناسی رفتار برنامهریزیشده به تحلیل این موضوع پرداخته شد. در این پژوهش اطلاعات رفتار مصرفی برق در خانوار از طریق پرسشنامه و به شکل میدانی از 200 خانوار تهرانی جمعآوری شده است. سپس با استفاده از تکنیکهای اقتصاد سنجی، رگرسیون خطی برآورد شده.که متغیر وابسته آن انرژی الکتریکی مصرفی (یک دوره 45 روزه در زمستان 95 ) و متغیرهای مستقل آن شامل متغیرهای اجتماعی-جمعیتی (سن، جنس، تعداد اعضای خانوار، درآمد) و متغیرهای نظریه رفتار برنامهریزی شده (نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده) بود. نتایج نشان دادند که درآمد و تعداد اعضای خانوار اثر معنیدار و مثبتی بر مصرف برق دارند اما جنسیت اثر معنیداری ندارد. از متغیرهای روانشناختی نیز تنها کنترل رفتاری درک شده اثر معنیداری در مصرف برق داشته که این نتایج نشان میدهند که فرد نگرش مثبتی به صرفهجویی نداشته و هنجارهای ذهنی و اجتماعی نیز وی را تشویق به کاهش مصرف برق نمیکنند و تنها عواملی که در کنترل وی نیستند در میزان مصرف وی موثرند. در نهایت با بکارگیری سوگیریهای رفتاری که ممکن است باعث شود تا نگرشها و عقاید منجر به عمل نشوند نتایج مطالعه تحلیل شد.
زهره سلیمیان؛ فاطمه بزازان؛ میرحسین موسوی
چکیده
صنایع انرژیبر بخش قابل توجهی از مصرف انرژی بخش صنعت را بخود اختصاص دادهاند. لذا توجه به بهبود کارایی مصرف انرژی در این بخش از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهبود کارایی انرژی پیامدهایی نظیر اثرات بازگشتی و اثرات معکوس خواهد داشت، چرا که کاهش مصرف انرژی متناسب با بهبود کارایی رخ نمیدهد و حتی ممکن است افزایش بازده به کاهش تقاضای ...
بیشتر
صنایع انرژیبر بخش قابل توجهی از مصرف انرژی بخش صنعت را بخود اختصاص دادهاند. لذا توجه به بهبود کارایی مصرف انرژی در این بخش از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهبود کارایی انرژی پیامدهایی نظیر اثرات بازگشتی و اثرات معکوس خواهد داشت، چرا که کاهش مصرف انرژی متناسب با بهبود کارایی رخ نمیدهد و حتی ممکن است افزایش بازده به کاهش تقاضای انرژی در سالهای نخست و افزایش آن در سالهای آتی بیانجامد. مقاله حاضر به ارزیابی اثرات بهبود کارایی سوختهای فسیلی در صنایع انرژیبر با استفاده از مدل تعادل عمومی پویای بینزمانی میپردازد. شبیهسازی برای دوره بلندمدت (60 سال) در دو سناریو بهبود کارایی به میزان 1/3 درصد برای صنایع انرژیبر(سناریوی اول) و برای تمام بخشها (سناریوی دوم) به انجام رسیده است. نتایج بیانگر آن است که بهبود کارایی سوختهای فسیلی در صنایع انرژیبر به ایجاد اثرات بازگشتی و کاهش تقاضای سوختهای فسیلی در سناریوی اول منجر میشود. این در حالیاست که بهبود کارایی سوختهای فسیلی در سناریوی دوم، به ایجاد اثرات بازگشتی در سالهای نخست و اثرات معکوس عمدتا از سالهای بیستم به بعد میانجامد. بهعبارت دیگر، در بلندمدت در سناریوی دوم، تقاضای سوختهای فسیلی افزایش خواهد یافت. همچنین بهبود کارایی سبب کاهش قیمتهای تولید انرژی و هزینه تولید محصولات در صنایع انرژیبر میشود. صنایع مواد و محصولات شیمیایی و کانیهای غیر فلزی از بیشترین کاهش قیمت تمام شده در اثر کاهش هزینههای انرژی معادل با 1/1% و 7/0% برخوردار میباشند.