شیرکو بهادری؛ تیمور محمدی؛ فرشاد مومنی؛ عباس کاظمی نجف آبادی
چکیده
در این مقاله تأثیر قراردادهای نفتی بر روند تولید نفت خام دو کشور ایران و عربستان سعودی مورد بررسی قرار میگیرد. جهت بررسی اثر این قراردادها از رویکردی تفکیکی بهره گرفته میشود. در این رویکرد میزان تولید بهینه هر یک از میادین دو کشور در دو سناریو برآورد شده و سپس میزان تولید کل، از تجمیع تولید برآورد شده میادین محاسبه میگردد. در سناریوی ...
بیشتر
در این مقاله تأثیر قراردادهای نفتی بر روند تولید نفت خام دو کشور ایران و عربستان سعودی مورد بررسی قرار میگیرد. جهت بررسی اثر این قراردادها از رویکردی تفکیکی بهره گرفته میشود. در این رویکرد میزان تولید بهینه هر یک از میادین دو کشور در دو سناریو برآورد شده و سپس میزان تولید کل، از تجمیع تولید برآورد شده میادین محاسبه میگردد. در سناریوی اول فرض میگردد که کنترل تولید از ابتدا در دست دولت میزبان باشد؛ اما در سناریوی دوم، نوع قراردادهای نفتی منعقد شده در تاریخ دو کشور، کنترل کننده تولید را مشخص میکند. بر این اساس در سناریوی دوم در برخی دورهها دولت میزبان و در دیگر دورهها شرکت بینالمللی نفتی کنترل تولید را در دست دارد. بر اساس نتایج حاصله، در حالتی که کنترل تولید در دست شرکتهای بینالمللی باشد، میزان تولید بیشتر از حالتی است که بهرهبرداری و کنترل تولید توسط دولت میزبان صورت میگیرد. همچنین با افزایش سهم شرکت بینالمللی نفتی، وی تولید از میدان را جهت حداکثر کردن خالص ارزش فعلی خود افزایش میدهد.
سیدسجاد پادام؛ محمدجواد نوراحمدی
چکیده
یکی از ابعاد مهم امنیت اقتصادی هر کشوری، امنیت انرژی است. امنیت انرژی با آسیبپذیری سیستم انرژی رابطه معکوس و با مقاومسازی سیستم انرژی رابطه مستقیم دارد. سیستم انرژی شامل سه بخش عمده تولید، توزیع و مصرف انرژی میشود. با توجه به تحریمهای اقتصادی و نفتی تحمیل شده برکشور در سالهای اخیر، موضوع مقاومسازی اقتصادی و بهخصوص مقاوم ...
بیشتر
یکی از ابعاد مهم امنیت اقتصادی هر کشوری، امنیت انرژی است. امنیت انرژی با آسیبپذیری سیستم انرژی رابطه معکوس و با مقاومسازی سیستم انرژی رابطه مستقیم دارد. سیستم انرژی شامل سه بخش عمده تولید، توزیع و مصرف انرژی میشود. با توجه به تحریمهای اقتصادی و نفتی تحمیل شده برکشور در سالهای اخیر، موضوع مقاومسازی اقتصادی و بهخصوص مقاوم سازی سیستم انرژی برای ایران اهمیت پیدا کرده است. در این مقاله مقاومسازی بخش نفت و گاز سیستم انرژی ایران با تأکید بر تولید صیانتی مورد بررسی قرار گرفته است. طرح آسیبپذیریهای سیستم انرژی ایران از منظر تولید نفت و گاز، شامل فقدان آگاهی از میزان واقعی ذخایر نفت و گاز با توجه به فرآیندهای تولید و پیشبینی مصرف آتی، فقدان مدیریت بهینه مخازن و فقدان قراردادهای تضمینکننده منافع بین نسلی میباشد که این پژوهش با پرداختن به این آسیبپذیریها و ارائه راهکار برای رفع این آسیبها، پیشنهادهایی برای مقاومسازی سیستم انرژی ایران از منظر استمرار تولید ارائه میکند.
محمدرضا شکوهی؛ مهسا سلیمانی؛ رسول شیخی نژاد مقدم؛ آیه کاتبی
چکیده
مقایسهی کارایی ِنظام مالیِ قرارداد بیعمتقابل و قرارداد نوین نفتی در مورد یک میدان نفتی به عنوان نمونهی موردی با استفاده از مدلسازی مالی، هدف اصلی این پژوهش میباشد. به منظور انجام این مقایسه، شاخصهای نرخ بازگشت سرمایه، دورهی بازگشت سرمایه، شاخص سودآوری و ارزش فعلی خالص برای پیمانکار و برای کشور میزبان، شاخص سهم ...
بیشتر
مقایسهی کارایی ِنظام مالیِ قرارداد بیعمتقابل و قرارداد نوین نفتی در مورد یک میدان نفتی به عنوان نمونهی موردی با استفاده از مدلسازی مالی، هدف اصلی این پژوهش میباشد. به منظور انجام این مقایسه، شاخصهای نرخ بازگشت سرمایه، دورهی بازگشت سرمایه، شاخص سودآوری و ارزش فعلی خالص برای پیمانکار و برای کشور میزبان، شاخص سهم دولت به کار گرفته شده است. علاوه بر این، آنالیز حساسیت بر روی قیمت نفت، با در نظر گرفتن سه سناریو انجام شده است. همچنین، مقایسهی قرارداد نوین نفتی در حالت همراه با عملیات افزایش/بهبود ضریب بازیافت مدلسازیِ مالی شده است و با حالت بدون انجام این عملیات از منظر شاخصهای مالی مذکور مورد مقایسه قرار گرفتهاند. نتایج مطالعه نشان میدهند رژیم مالیِ قرارداد نوین نفتی نسبت به بیعمتقابل برای پیمانکار مطلوبتر است و برای کارفرما نیز با وجود این که سهم دولت میزبان در قرارداد نوین نفتی نسبت به بیعمتقابل کمتر شده است، در عین حال این سهم، کماکان درصد قابل ملاحظهای را تشکیل میدهد. در مورد مقایسهی مدل مالیِ قرارداد نوین نفتی در حالت همراه با عملیات افزایش/ بهبود ضریب بازیافت و بدون آن میتوان گفت این امر برای دولت در ایران نسبت به پیمانکار منفعت اقتصادی بیشتری دارد به همین دلیل پیمانکار انگیزهی کافی برای انجام این عملیات را ندارد و بایستی با انگیزههای بیشتری او را به سمت انجام این عملیات سوق داد.
زهره شیرانی فخر؛ رحمان خوش اخلاق
چکیده
با توجه به اینکه یکی از عمدهترین متقاضیان انرژی بخشهای صنعتی هستند، در پژوهش حاضر توابع تقاضای حاملهای انرژی در زیربخشهای صنعت کشور به تفکیک طبقهبندی آیسیک ISIC دو رقمی با استفاده از مدل سری زمانی ساختاری برای دورهی زمانی 1388-1360 تصریح میشود. در این پژوهش بطور موردی توابع تقاضای برق، گازطبیعی، نفتگاز و نفتکوره در زیربخش ...
بیشتر
با توجه به اینکه یکی از عمدهترین متقاضیان انرژی بخشهای صنعتی هستند، در پژوهش حاضر توابع تقاضای حاملهای انرژی در زیربخشهای صنعت کشور به تفکیک طبقهبندی آیسیک ISIC دو رقمی با استفاده از مدل سری زمانی ساختاری برای دورهی زمانی 1388-1360 تصریح میشود. در این پژوهش بطور موردی توابع تقاضای برق، گازطبیعی، نفتگاز و نفتکوره در زیربخش صنایع نساجی، پوشاک و چرم برآورد میشود. همچنین تلاش میشود نقش اقلیمهای مختلف در چگونگی تقاضای انرژی زیربخشهای صنعت مشخص گردد. به دلیل اینکه دوره زمانی مورد مطالعه شامل سال های اجرای قانون هدفمندی یارانهها میشود، لذا این مساله نیز مورد ارزیابی قرار میگیرد. با توجه به نتایج توابع تقاضای برآورد شده، کششهای قیمتی تقاضای این حاملها در کوتاهمدت کمتر از واحد میباشند. در بلندمدت نیز کشش قیمتی برق پایین و کششهای قیمتی گازطبیعی، نفتگاز و نفتکوره در بلندمدت بزرگتر از واحد بودهاند. کششهای تولیدی تقاضای این حاملها در کوتاهمدت کمتر از واحد و کشش تولیدی حاملها بجز گازطبیعی در بلندمدت کمتر از واحد میباشند. همچنین نتایج نشان میدهد که اقلیم معتدل و مرطوب بهترین شرایط تولید را در صنایع نساجی فراهم میکند. ماهیت روندضمنی تقاضای گازطبیعی و نفتکوره نیزبه صورت غیرخطی و روندضمنی تقاضای برق به صورت خطی حرکت میکنند. نتایج حاصل از ارزیابی اثر اجرای قانون هدفمندی یارانهها در این صنایع نیز نشان میدهد که روابط برآوردی تقاضای گازطبیعی و نفتکوره میتوانند اثر اجرای این سیاست را توضیح دهند.
علی طاهری فرد؛ روح الله مهدوی؛ حامد صاحب هنر؛ محمدعلی خاکپور؛ جواد کی پور
چکیده
بررسی آمارهای گازهای همراه نفت سوزانده شده نشان میدهد که حدود 40 میلیون متر مکعب در روز گازهای همراه نفت (معادل تقریباً 5/1 فاز پارس جنوبی) در مناطق عملیاتی نفتی کشور در سال 1395 سوزانده شده است. حجم بالای گازهای همراه نفت سوزانده شده و مشکلات شرکت ملی نفت در اجرای طرحهای جمعآوری این گازها موجب گردیده است تا سیاستهایی از قبیل مزایده ...
بیشتر
بررسی آمارهای گازهای همراه نفت سوزانده شده نشان میدهد که حدود 40 میلیون متر مکعب در روز گازهای همراه نفت (معادل تقریباً 5/1 فاز پارس جنوبی) در مناطق عملیاتی نفتی کشور در سال 1395 سوزانده شده است. حجم بالای گازهای همراه نفت سوزانده شده و مشکلات شرکت ملی نفت در اجرای طرحهای جمعآوری این گازها موجب گردیده است تا سیاستهایی از قبیل مزایده فروش گازهای مذکور و واگذاری طرحهای NGL به بخشهای خصوصی بالاخص واحدهای پتروشیمی انجام گیرد. اجرا شدن این سیاستها مستلزم حضور بخش خصوصی و ایجاد سازوکار و چارچوبی معین در روابط بین شرکت ملی نفت و بخشهای خصوصی است. یکی از مواردی که در ایجاد این سازوکار نقش مهمی دارد، تعیین الگویی برای قیمتگذاری گازهای همراه نفت است. لذا در مقاله حاضر ضمن تبیین مدلهای قیمتگذاری گاز، الگویی برای قیمتگذاری گازها مذکور معرفی شده است. یافته اصلی پژوهش در نهایت الگوی قیمتگذاری برای گازهای همراه نفت با فرض فروش به واحدهای NGL همچون NGL-3200 میباشد که این الگو مبتنی بر اصول اساسی همچون نوع استفاده از گاز همراه نفت، کیفیت گاز، موضوعات زیستمحیطی، ارزش حرارتی گاز و محتوای مایعات میباشد. علاوه بر این، در بکارگیری این الگو برای قیمتگذاری خوراک واحد NGL-3200، نتایج نشان میدهد که حداقل و حداکثر قیمت برای خوراک این واحد به ترتیب 5 و 2/8 سنت در هر متر مکعب میباشد. همچنین، نتایج تحلیل حساسیت نشان میدهد که تغییرات نرخ بهرهبرداری، قیمت محصولات حاصل از فرآورش گاز همراه نفت و هزینه سرمایهای میتوانند بر قیمت گاز همراه نفت مؤثر باشند.
ام البنین جلالی؛ مجید هاتفی مجومرد
چکیده
در اقتصاد ایران، وابستگی بودجه دولت به درآمدهای نفتی، باعث اهمیت قیمت نفت شده است؛ به طوریکه قیمت نفت یکی از ارکان مهم سیاستگذاری است. وجود حباب در بازار نفت، اهمیت قیمت نفت را دوچندان میکند زیرا در این شرایط قدرت تصمیمگیری برای سیاستگذار دشوار میشود. هدف این مطالعه بررسی وجود حباب قیمتی در بازار نفت ایران با استفاده از آزمونهای ...
بیشتر
در اقتصاد ایران، وابستگی بودجه دولت به درآمدهای نفتی، باعث اهمیت قیمت نفت شده است؛ به طوریکه قیمت نفت یکی از ارکان مهم سیاستگذاری است. وجود حباب در بازار نفت، اهمیت قیمت نفت را دوچندان میکند زیرا در این شرایط قدرت تصمیمگیری برای سیاستگذار دشوار میشود. هدف این مطالعه بررسی وجود حباب قیمتی در بازار نفت ایران با استفاده از آزمونهای ریشه واحد بازگشتی (GSADF، RADF، SADF) است. روشهای بهکاررفته استراتژی مناسبی برای تاریخگذاری زمان شروع و پایان حباب فراهم میکند. یافتههای پژوهش حاکی از همپوشانی تقریبی این آزمونها و یکسان بودن نسبی نتایج آنهاست. نتایج حاصل از آزمون GSADF حاکی از وجود بهطور میانگین 7 حباب در بازه زمانی 01/1980 تا 03/2014 است که بیشترین دوره حباب (تقریباً 15 ماه) مربوط به بازه زمانی 06/2007 تا 09/2008 و کمترین دوره حباب (تقریباً 1 ماه) مربوط به بازه زمانی 02/2012 تا 03/2012 است. همچنین، نتایج مؤید آن است که قیمت نفت شامل دو جزء قیمت پایه و حباب است؛ که تاریخ حبابهای آن منطبق با وقایع خاص در بازارهای مالی و سیاست است. یافتههای این پژوهش برای کشف دلایل وقوع حباب و مهار آثار آن بر اقتصاد، بسیار حائز اهمیت است.