مرتضی خورسندی؛ عاطفه تکلیف؛ علی فریدزاد؛ علی طاهری فرد؛ علی صابری
چکیده
یکی از مسائلی که با چالش همراه بوده و در مورد آن اختلاف نظر وجود دارد انتخاب نوع قرارداد نفتی برای سرمایهگذاری در بخش صنایع بالادستی نفتی میباشد که میتوان با ارزیابی و مقایسه انواع قراردادها مسایل مربوط به آن را برطرف نمود، لذا در این مطالعه مدل مالی مشارکت در تولید مرسوم در کشور آذربایجان را در میدان نفتی درود شبیهسازی نموده ...
بیشتر
یکی از مسائلی که با چالش همراه بوده و در مورد آن اختلاف نظر وجود دارد انتخاب نوع قرارداد نفتی برای سرمایهگذاری در بخش صنایع بالادستی نفتی میباشد که میتوان با ارزیابی و مقایسه انواع قراردادها مسایل مربوط به آن را برطرف نمود، لذا در این مطالعه مدل مالی مشارکت در تولید مرسوم در کشور آذربایجان را در میدان نفتی درود شبیهسازی نموده و پس از تبیین مسأله بهینهسازی، مسیر بهینه تولید از دیدگاه طرفین قرارداد را برآورد و با تولید قراردادیِ قرارداد بیعمتقابل منعقد شده در آن میدان نفتی مقایسه میگردد روش مورد استفاده برای حل مسأله بهینه سازی روش گرادیان کاهشی تعمیم یافته میباشد. نتایج نشان میدهد: که مسیر تولید قراردادی مندرج در قرارداد بیعمتقابل، منعقد شده در میدان نفتی درود، بالاتر از مسیر بهینه تولید مد نظر هر دو طرف قرارداد مشارکت در تولید بوده و این مساله ناشی از تمایل زیاد شرکت اِلف فرانسه برای بازپرداخت سریع هزینههای سرمایهای و حق-الزحمه در کوتاهترین زمان ممکن، میباشد از طرفی دیگر میزان تزریق گاز سالیانه که در قرارداد بیع متقابل میدان نفتی درود مصوب گردیده کمتر از میزان مطلوب شرکت جوینت ونچر در حالت قرارداد مشارکت در تولیدآذربایجان میباشد و این مسأله حاکی از نزدیکتر بودن قرارداد مشارکت در تولید به تولیدِ صیانتی در مقایسه با قرارداد بیع-متقابل، میباشد. ضمناً اتکا به یک شاخص ارزیابی (همچون میزان سهمبری دولت میزبان یا فاکتورR ) برای ارزیابی یا مقایسه قراردادها میتواند گمراهکننده باشد.
هادی دیباوند؛ علی طاهری فرد؛ علی فریدزاد؛ عاطفه تکلیف؛ محمد مهدی بحرالعلوم
چکیده
قرارداد جدید نفتی ایران نسل جدیدی از قرارداد خدمت است که تلاش شده تا مهمترین ایرادات موجود در مدل بیعمتقابل را برطرف سازد. در این مدل قراردادی مولفههائی برای ایجاد جذابیت بیشتر نسبت به مدل بیعمتقابل گنجانده شده تا انگیزه پیمانکاران افزوده شود. در این پژوهش تفاوتهای دو مدل قراردادی یادشده از منظر توزیع منافع ناشی از استخراج ...
بیشتر
قرارداد جدید نفتی ایران نسل جدیدی از قرارداد خدمت است که تلاش شده تا مهمترین ایرادات موجود در مدل بیعمتقابل را برطرف سازد. در این مدل قراردادی مولفههائی برای ایجاد جذابیت بیشتر نسبت به مدل بیعمتقابل گنجانده شده تا انگیزه پیمانکاران افزوده شود. در این پژوهش تفاوتهای دو مدل قراردادی یادشده از منظر توزیع منافع ناشی از استخراج گاز در فازهای 4 و 5 میدان گازی پارس جنوبی مورد بررسی قرار میگیرد.این پژوهش از طریق شبیهسازی مالی دو مدل قراردادی و مقایسه خروجیهای آن انجام میشود. نتایج نشان میدهد عایدی دولت در مدل بیعمتقابل در طول دوره برداشت از فازهای4 و 5 پارس جنوبی در مقادیر جاری و تنزیل شده به ترتیب حدود 29% و 11% بیش از مدل جدید قراردادی است. اما اگر در مدل بیعمتقابل، همزمان با تسویه کامل پیمانکار، افت تولید سالانه بیش از 3% از میدان آغاز گردد، آنگاه انتخاب مدل جدید قراردادی از منظر ایجاد منافع مالی برای دولت نسبت به بیعمتقابل ارجحیت پیدا میکند.
شراره کاوسی؛ محمدعلی فلاحی؛ محمد جواد رزمی
چکیده
درتنظیم قراردادهای نفتی، بهکارگیری چارچوب قراردادی مناسب که منافع دو طرف را تأمین کند و جذب حداکثری سرمایه خارجی و فنآوری پیشرفته را در پیداشته باشد، ضروری است. عنصر کلیدی در خصوص توزیع منافع بین طرفین، انعطافپذیری بهینه قرارداد است. در این مقاله برای نخستین بار انعطافپذیری رژیم مالی قراردادهای بیع متقابل، مشارکت در ...
بیشتر
درتنظیم قراردادهای نفتی، بهکارگیری چارچوب قراردادی مناسب که منافع دو طرف را تأمین کند و جذب حداکثری سرمایه خارجی و فنآوری پیشرفته را در پیداشته باشد، ضروری است. عنصر کلیدی در خصوص توزیع منافع بین طرفین، انعطافپذیری بهینه قرارداد است. در این مقاله برای نخستین بار انعطافپذیری رژیم مالی قراردادهای بیع متقابل، مشارکت در تولید و قراردادهای جدید نفتی ایران از طریق شبیهسازی مدل مالی قرارداد در دو سناریوی سختگیرانه و متعارف مطالعه شده است. در سناریوی سختگیرانه، پارامترهای قرارداد بیع متقابل میان شرکت ملی نفت و شرکت شل، مبنا قرار گرفته و پارامترهای دو قرارداد دیگر به گونهای برآورد شده که نتایج اصلی با نتایج تحقق یافته در قرارداد یاد شده یکسان شود. سپس تأثیر پارامترهای برآوردی بر توزیع درآمد ناخالص و بازدهی طرفین بررسی و با هدف تحلیل میزان انعطافپذیری قراردادهای مورد بررسی، به تحلیل حساسیت مؤلفههای بازدهی داخلی پیمانکار و دریافتی طرفین قرارداد نسبت به تغییرات قیمت و هزینههای سرمایهای و عملیاتی پرداخته شده است. براساس نتایح، رژیم مالی قراردادهای مشارکت در تولید این امکان را به طرفین میدهد که میان مفاد و ساختار قرارداد با منافع خود تطابق و هماهنگی پدید آورند. این در حالی است که برخی ابزارهای ناکارآمد قراردادهای بیع متقابل و قراردادهای جدید نفتی ایران منجر به عدم انعطافپذیری بهینه در برابر تغییر شرایط اقتصادی شده است.