نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشیار گروه اقتصاد دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه بوعلیسینا
چکیده
این پژوهش به بررسی وجود و جهت علیت گرانجری بین رشد اقتصادی، مصرف انرژی و انتشار دیاکسیدکربن در دوره زمانی 1384-1350 ایران میپردازد. برای این منظور، الگوی چند متغیرهای شامل رشد اقتصادی، مصرف انرژی، انتشار دیاکسیدکربن، موجودی سرمایه، نیروی کار و جمعیت شهرنشین را بهکار میگیرد. سپس، با استفاده از رویکرد اقتصادسنجی تودا-یاماموتو به تعیین علیت بین متغیرها میپردازد. نتایج نشان میدهند رابطه علیت دوطرفهای بین رشد تولید ناخالص داخلی و نشر دیاکسیدکربن وجود دارد. همچنین، رابطهای علی از مصرف انرژی به نشر دیاکسیدکربن یافت میشود. وجود رابطه کوهانی شکل بین رشد تولید ناخالص داخلی و نشر دیاکسیدکربن نشان میدهد که فرضیه زیستمحیطی (کوزنتس) در کشور ایران صادق است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Air Pollution, Energy Consumption and Economic Growth in Iran
نویسنده [English]
- Mohammadhassan Fotros
چکیده [English]
This research investigates the existence and direction of Granger causality between economic growth, energy consumption, and carbon emissions in Iran. A multivariate model including economic growth, energy consumption, carbon emissions, capital stock, labor force, and urban population is used to determine eventual causality between variables according to Toda-Yamamoto Approach. Results indicate that there is a bi-directional causality relationship between gross domestic product and CO2 emissions. Also, there is a uni-direction causality relationship from energy consumption to CO2 emissions. Finally, the results maintain that the EKC hypothesis for GDP and CO2 emissions is relevant in the period of study.
کلیدواژهها [English]
- EKC
- Economic Growth
- Air Pollution
- Energy Consumption
- Iran
رشد اقتصادی، مصرف انرژی و آلودگی هوا در ایران
دکتر محمدحسن فطرس* و رضا معبودی**
تاریخ دریافت: 20 آبان 1388 تاریخ پذیرش: 30 آذر 1390
این پژوهش به بررسی وجود و جهت علیت گرانجری بین رشد اقتصادی، مصرف انرژی و انتشار دیاکسیدکربن در دوره زمانی 1384-1350 ایران میپردازد. برای این منظور، الگوی چند متغیرهای شامل رشد اقتصادی، مصرف انرژی، انتشار دیاکسیدکربن، موجودی سرمایه، نیروی کار و جمعیت شهرنشین را بهکار میگیرد. سپس، با استفاده از رویکرد اقتصادسنجی تودا-یاماموتو به تعیین علیت بین متغیرها میپردازد. نتایج نشان میدهند رابطه علیت دوطرفهای بین رشد تولید ناخالص داخلی و نشر دیاکسیدکربن وجود دارد. همچنین، رابطهای علی از مصرف انرژی به نشر دیاکسیدکربن یافت میشود. وجود رابطه کوهانی شکل بین رشد تولید ناخالص داخلی و نشر دیاکسیدکربن نشان میدهد که فرضیه زیستمحیطی (کوزنتس) در کشور ایران صادق است.
واژههای کلیدی:منحنی زیستمحیطی کوزنتس، رشد اقتصادی، آلودگی هوا، مصرف انرژی، ایران.
طبقهبندی JEL:Q53، Q43، O53.
1. مقدمه
رشد اقتصادی تولید آلودگی میکند که آسیب و خسارتهای زیستمحیطی را به همراه دارد. افزایش گازهای گلخانهای و ارتباط آن با افزایش دمای زمین که نتیجه آلودگی هوا است، از مسائل مهم زیستمحیطی به شمار میروند.[1] مطالعات متعددی درباره رابطه نشر گازهای گلخانهای و رشد اقتصادی صورت گرفتهاند که بهویژه از اوایل دهه 1990 به طرح فرضیهای منتهی شده استکه با استعاره گرفتن از فرضیه حاصل از مطالعه سیمون کوزنتس[2] (که رابطه بین رشد اقتصادی و نابرابری درآمد را کوهانی شکل معرفی کرده است) به منحنی زیستمحیطی کوزنتس معروف شده است. فرضیه منحنی زیستمحیطی کوزنتس، بهدست آمده از برخی بررسیهایی است که بیشتر از دهه 1990 میلادی آغاز شدند و به چگونگی ارتباط بین سطح درآمد یک کشور و میزان آسیب زیستمحیطی احتمالی آن کشور میپردازد. مفهوم منحنی زیستمحیطی کورنتس، اولین بار در دهه 1990 و همزمان با مطالعه اثرات بالقوه انعقاد موافقتنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی[3] بر محیطزیست توسط گروسمن و کروگر[4] و همچنین مطالعه شفیک و باندیوپادهیای[5]، (که در گزارش توسعه جهانی سال 1992 منتشر شد) پدیدار شد. در گزارش توسعه جهانی سال 1992 اشاره شده است:
«در صورتی که تکنولوژی، سلایق و سرمایهگذاری در محیطزیست ثابت در نظر گرفته شود، افزایش گسترده فعالیتهای اقتصادی، بدون تردید منجر به تخریب محیط زیست خواهد شد. همچنین با افزایش درآمد سرانه، تقاضا برای افزایش سطح کیفی محیط زیست و سرمایهگذاری در محیط زیست افزایش مییابد. بنابراین، نمیتوان گفت که رشد اقتصادی بهطور حتم منجر به نابودی محیط زیست میشود».[6]
کوزنتس (1955) در مطالعهای با بررسی دادههای سری زمانی رشد اقتصادی و توزیع درآمد کشورهای صنعتی به این نتیجه رسید که در مسیر رشد اقتصادی، رابطه بین درآمد سرانه و نابرابری درآمد در این گروه از کشورها، به شکل Uی وارون است. در دهه 1990، با مشاهده شواهدی مبنی بر وجود رابطه بین شاخصهای تخریب محیط زیست و درآمد سرانه، از نام منحنی کوزنتس در مطالعات مربوط به آلایندگی و مبحث کیفیت محیط زیست استفاده شد و به منحنی زیستمحیطی کوزنتس (EKC) معروف شد.[7]
فرضیه یادشده این ارتباط را کوهانی شکل بیان میکند. به این معنی که در مراحل اولیه رشد اقتصادی، تخریب محیط زیست افزایش مییابد و با بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی در تداوم رشد درآمد، آسیب زیستمحیطی کاهش مییابد. مطالعات تجربی برای بررسی فرضیه کوهانی شکل منحنی زیستمحیطی کوزنتس را میتوان به وسیله سه رویکرد مختلف از هم بازشناخت. رویکرد اول، ارتباطهای احتمالی آلودگیهای زیستمحیطی و تولید اقتصادی را در قالب فرضیه منحنی زیستمحیطی کوزنتس اولیه تبیین میکند. بیشتر مطالعات دهه 1990 یعنی آغاز رواج اصطلاح «منحنی زیستمحیطی کوزنتس» در قالب این رویکرد بوده است. رویکرد دوم که در مطالعات اقتصاد انرژی رواج داشته و دارد، از جمله معطوف به بررسی رابطه علی بین رشد درآمد و رشد مصرف انرژی بوده که سپس در فرضیه زیستمحیطی کوزنتس، با در نظر گرفتن مصرف انرژی، مورد استفاده گستردهای پیدا کرده است. ادبیات اقتصادی، حاکی از وجود ارتباط قوی بین سطح فعالیتهای اقتصادی (رشد اقتصادی) و مصرف انرژی است. زیرا انرژی به عنوان نیروی محرکه اکثر فعالیتهای تولیدی و خدماتی، جایگاه ویژهای در رشد و توسعه اقتصادی دارد. استرن[8]، به نقل از اقتصاددانان اکولوژیک مانند نیر و آیرس[9] بیان میکنند که در مدل بیوفیزیکی رشد، انرژی تنها و مهمترین عامل رشد است. بهطوری که از نظر آنها، نیروی کار و سرمایه عوامل واسطهای هستند که برای استفاده به انرژی نیاز دارند.[10] پیندیک[11] معتقد است اثر قیمت انرژی بر رشد اقتصادی، به نقش انرژی در ساختار تولید بستگی دارد. به نظر آنها، در صنایعی که انرژی به عنوان نهاده واسطهای در تولید بهکار میرود، افزایش قیمت آن (با کاهش مصرف انرژی) بر امکانات و میزان تولید اثر خواهد گذاشت و تولید ملی را کاهش میدهد. این رویکرد اشاره دارد که رشد اقتصادی خیلی شدید با مصرف انرژی در ارتباط است و رشد اقتصادی بالاتر نیازمند مصرف انرژی بیشتر است. همچنین، کارایی بیشتر در مصرف انرژی، نیازمند سطح بالایی از رشد اقتصادی است.
پس ممکن است که ابتدا نتوان جهت علیت را در این حلقه ارتباطی مشخص کرد.[12] مایر و کنت[13]، ارتباط بین مصرف انرژی و تخریب محیط زیست را به این صورت شرح میدهند: «پس از انقلاب صنعتی با استفاده بیشتر از انرژی، متوسط بهرهوری نیروی کار افزایش یافت. انرژی همچنین از طریق تأثیرهای آلودهکننده سوختهای فسیلی، باعث تخریب محیط زیست شده و در نتیجه سیاست انرژی و سیاست محیط زیست ارتباط نزدیکی با هم دارند؛ زیرا بیشتر انتشار گازهای گلخانهای جهان به صورت گاز دیاکسیدکربن است که نتیجه استفاده از سوختهای فسیلی است. پس بخش انرژی، بیشترین سهم را در مسائل تغییر شرایط محیط زیست دارد».[14]
رویکرد سوم، تلفیقی از رویکردهای اول و دوم است که روابط بین دورهای درآمد، مصرف انرژی و محیط زیست را موضوع مطالعه خود قرار میدهد. این رویکرد بررسی ارتباطات بین رشد اقتصادی، مصرف انرژی و آلودگیهای زیستمحیطی را آسان میکند. در این راستا، محققانی مانند آنگ (2007)، سویتاس و همکاران[15]، از این رویکرد استفاده کردند. مطالعات انجام شده نشان میدهد که مصرف انرژی اثر مستقیمی روی سطح آلودگی زیستمحیطی دارد. روابط بین مصرف انرژی و رشد اقتصادی که در ابتدا نامعلوم است، باید بررسی و تعیین و تبیین شوند. بحثهای بالا به روشنی اهمیت ارتباط بین دو رویکرد اول و دوم را نشان میدهد. بنابراین، برای تخمینهای دقیقتر لازم است که این دو رشته ارتباطی، با هم بررسی و تلفیق شوند. جدول 1 این سه رویکرد را خلاصه میکند:
جدول 1. رویکردهای گوناگون برای بررسی روابط درآمد ملی، محیط زیست و مصرف انرژی
رویکرد |
متغیرها |
روابط |
اول |
محیطزیست و رشد اقتصادی |
منحنی زیستمحیطی کوزنتس |
دوم |
درآمد و مصرف انرژی |
رابطه علی بین درآمد و مصرف انرژی |
سوم |
تلفیق رویکرد اول و دوم |
روابط بین دورهای درآمد، مصرف انرژی و محیط زیست |
مأخذ: یافتههای تحقیق
ایران به دلیل داشتن منابع فراوان انرژی، رشد فزاینده مصرف انرژی (بهویژه سوختهای فسیلی) و همچنین به لحاظ پایین بودن سطح تکنولوژی دوستدار محیطزیست، با مسائل زیستمحیطی روبرو است. بنابراین، بررسی وضعیت آلودگی هوا، مصرف انرژی و ارتباط آنها در طی رشد اقتصادی دارای اهمیت است. بر این اساس، پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد سوم گفته شده در جدول 1، به مطالعه چگونگی و جهت رابطه بین نشر دیاکسیدکربن، مصرف انرژی و رشد اقتصادی در ایران میپردازد. برای بررسی ارتباط علی بین متغیرها، بهپیروی از کار ژانگ و چنگ (2009)، از رویکرد تودا-یاماموتو، استفاده میشود. سپس، فرضیه زیستمحیطی کوزنتس بین انتشار دیاکسیدکربن و رشد اقتصادی بررسی میشود. دادههای پژوهش سالیانه است. برای احتراز از تورش در تصریح الگو و تبیین شکل تبعی آن علاوه بر دادههای نشر دیاکسید کربن، مصرف انرژی و تولید ناخالص داخلی از دادههای سرمایه، نیروی کار و جمعیت شهرنشین در طی دوره 1384-1350 استفاده شده است.
ساماندهی مقاله چنین است که پس از مقدمهای که گفته شد، در بخش دوم پیشینه تحقیق مرور میشود. بخش سوم، مبانی نظری الگو، بخش چهارم برآورد الگو و بحث و استنتاج را دربر دارند. در پایان نتیجهگیری انجام میگیرد و پیشنهادی برای پژوهشهای آتی ارائه میکند.
2. پیشینه پژوهش
امکان درمان مشکل تخریب محیط زیست (یا دستکم ثابت نگهداشتن کیفیت موجود آن) به وسیله رشد اقتصادی، قسمتی از بحث توسعه پایدار بود که در سال 1987 و توسط کنفرانس جهانی محیط زیست و توسعه[16] طرح شد.[17] بعد از آن، بانک جهانی در گزارش توسعه جهانی سال 1992 این ایده را شناختهشدهتر کرد. در این گزارش آمده است: «در حین افزایش درآمد کشورها، منابع موجود برای سرمایهگذاری در بهبود کیفیت محیط زیست و در نتیجه تقاضا برای آن افزایش مییابد».[18] بعد از انجام فعالیتهای گفته شده، فرضیه منحنی زیستمحیطی کوزنتس در اوایل دهه 1990 مطرح شد و از اولین مطالعات، در مورد بررسی آن میتوان به گروسمن و کروئگر[19] اشاره کرد. شفیق و باندویوپادیای[20] در مطالعه 153 کشور برای دوره 1961تا 1986 نتوانستند شواهدی از تأیید منحنی زیستمحیطی کوزنتس بیابند. این دو مطالعه از نخستین مطالعات در زمینه منحنی زیستمحیطی کوزنتس محسوب میشوند. مقالات هولتز- ایکن و سلدن[21] برای 108 کشور در دوره 1951تا 1986 و سنگوپتا[22] برای 16 کشور توسعهیافته و تعدادی از کشورهای در حال توسعه فرضیه زیستمحیطی کوزنتس را تأیید کردند. کول و همکاران[23] تکنولوژی، جمعیت و تجارت را وارد الگوی زیستمحیطی کوزنتس کردند و برای 7 ناحیه از جهان در طی دوره 1960 تا 1992 به منحنی کوهانی شکل دست یافتند. آگراس و چپمن[24] با اطلاعات درآمد، نشر دیاکسیدکربن، قیمت و حجم تجارت برای دوره 1971 تا 1989 در 34 کشور به شکل Uی واژگون نرسیدند. فرضیه منحنی زیستمحیطی کوزنتس در کار پانایوتو[25] با دادههای درآمد، نشر دیاکسیدکربن، حجم تجارت، ذخیره سرمایه و جمعیت در طول 1870 تا 1994 برای 17 کشور توسعهیافته تأیید شد. هیرینک و همکاران[26] با دادههای 153 کشور و متغیر نابرابری به شکل کوهانی رسیدند.
بررسی فرضیه منحنی زیستمحیطی کوزنتس بدون بررسی جهت علیت بین متغیرها، نتایج قابل اعتمادی را دربر نخواهد داشت.[27] ژانگ و چنگ[28] با استفاده از رویکرد تودا و یاماموتو به بررسی رابطه بین مصرف انرژی، نشر دیاکسیدکربن و رشد اقتصادی در چین پرداختند. نتایج آنها نشان میدهد که مصرف انرژی و انتشار دیاکسیدکربن علت گرنجری رشد اقتصادی آن کشور نبوده است.
از مطالعاتی که در ایران انجام شده است میتوان به موارد زیر اشاره کرد: برقی اسکویی (1387)، در مطالعهای با عنوان «آثار آزادسازی تجاری بر انتشار گازهای گلخانهای (دیاکسیدکربن) در منحنی زیستمحیطی کوزنتس» به بررسی رابطه بین درآمد سرانه و شاخصهای آزادسازی تجاری با میزان انتشار دیاکسیدکربن، در چهار گروه از کشورهای با درآمد سرانه پایین، با درآمد سرانه متوسط پایین، با درآمد سرانه متوسط بالا و با درآمد سرانه بالا پرداخته است. نتایج این مقاله حاکی است که هم در کشورهای با درآمد سرانه بالا و هم در کشورهای با درآمد سرانه متوسط به بالا، رابطه بین نشر دیاکسیدکربن و درآمد سرانه منفی است. اما، در کشورهای دیگر این رابطه مثبت است. همچنین، آلایندگی بالای الگوی تجاری کشورهای با درآمد سرانه پایین نسبت به کشورهای با درآمد سرانه بالا تأییدکننده فرضیه پناهگاه آلایندگی و مکانیابی مجدد صنایع آلاینده در کشورهای در حال توسعه است. پژویان و مرادحاصل (1386)، درمطالعهای اثر رشد اقتصادی بر آلودگی هوا را در قالب فرضیه منحنی زیستمحیطی کوزنتس برای 67 کشور با گروههای درآمدی متفاوت (شامل ایران) آزمون کردهاند. بدین منظور، اثر رشد اقتصادی، جمعیت شهری، قوانین زیستمحیطی، تعداد خودرو و درجه باز بودن اقتصاد را بر میزان آلودگی هوا در بررسی خود لحاظ کردهاند. نتایج ایشان، فرضیه منحنی زیستمحیطی کوزنتس را تأیید کرده است. پورکاظمی و ابراهیمی (1387)، در مطالعهای درستی فرضیه زیستمحیطی کوزنتس، برای خاور میانه شامل سیزده کشور از جمله ایران را آزمون کردند. الگوی ساده، فرضیه زیستمحیطی کوزنتس برای نمونه تحت بررسی را تأیید کرده است.
3. مبانی نظری الگو
جهت بررسی ارتباط بین نشر آلودگی و رشد اقتصادی ایران در قالب فرضیه منحنی زیستمحیطی کوزنتس، باید دید که آیا ارتباطی بین متغیرهای فرضیه وجود دارد یا خیر.[29] بنابراین، نخست باید موضوع وجود یا وجود نداشتن رابطه بین متغیرها بررسی شود. در بیشتر مطالعات برای تعیین علیت، از آزمون عّیت گرنجر به عنوان راه حل کلیدی استفاده شده است. اما برای آزمون عّیت، از روشهای دیگری نیز استفاده میشود.
روششناسی مطالعات انجام شده را میتوان به چهار گروه اصلی دستهبندی کرد: گروه نخست، روششناسی است که توسط گرنجر (1969) و سیمز (1972) بهکار گرفته شده است. گروه دوم، تکنیک هشیائو (1981) است که آزمون عّیت گرنجر را با ترکیب کردن معیار آکائیک و معیار خطای پیشبینی نهایی گسترش داد. گروه سوم، مطالعات روششناسی همانباشتگی و الگوی تصحیح خطا است. گروه چهارم، مربوط به آزمون علیت تودا- یاماموتو[30] است.
روش تودا- یاماموتو مشکلاتی نظیر قدرت پایین آزمونهای ریشه واحد و عدم قابلیت اطمینان آزمونهای همانباشتگی در نمونههای کوچک برطرف میکند.[31] تودا و یاماموتو برای بررسی رابطه علیت، از الگوی خودبازگشت برداری تعدیلشده استفاده میکنند. این روش چهار مرحله دارد: در مرحله اول، با استفاده از آزمونهای ریشه واحد، مرتبه ایستایی و درجه انباشتگی (d) هر متغیر مشخص میشود. در مرحله دوم، تعداد وقفههای بهینه الگوی خودرگرسیون برداری () تعیین میشود. در مرحله سوم، الگوی خودرگرسیونی برداری با وقفه انباشته () بهصورت زیر برآورد میشود:
(1)
که در آن بردار متغیرهای الگو است. سپس، آزمونهای تبیین برای هر معادله صورت میگیرد. در مرحله چهارم، آزمون والد[32] روی ضرایب وقفه بهینه اجرا میشود. به وسیله این فرآیند، نوع و جهت علیت بین روابط تعیین میشود. آزمون گفته شده مشخص میکند که آیا ارتباط بین متغیرها یکطرفه است یا دوطرفه. همچنین، در صورت یکطرفه بودن ارتباط، جهت علیت را نیز مشخص میکند. آزمون والد، برخلاف آزمون علیت گرنجری مشکل عمده کم شدن درجه آزادی و نیاز به حجم نمونه زیاد را ندارد. با فرض اینکه مقدار و برابر با 2 باشد، معادله خودرگرسیونی برداری به صورت زیر خواهد بود:
(2)
در این مدل اگر ضرایب باشند میتوان این فرضیه را که علت گرنجر نیست را آزمون کرد. آماره آزمون برای آزمودن فرض صفر، آماره والد با توزیع و درجه آزادی برابر با تعداد محدودیتهای صفر است. چنانچه نتایج آزمون والد در رویکرد تودا- یاماموتو به وجود علیت از تولید ناخالص داخلی به نشر دیاکسیدکربن دلالت داشته باشد، در این صورت فرضیه منحنی زیستمحیطی کوزنتس مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
4. برآورد الگو، بحث و استنتاج
دادههای این پژوهش سالانه است و دوره زمانی 1384-1350 را دربر میگیرد. برای آلودگی هوا از دادههای نشر دیاکسیدکربن (دیاکسیدکربن) که توسط اداره اطلاعات انرژی[33] ایالات متحده منتشر میشود، استفاده شده است. برای متغیر مصرف انرژی (EC) از دادههای مصرف انرژی برحسب واحد حرارتی بریتانیایی[34] که EIA منتشر میکند، استفاده شده است. دادههای تولید ناخالص داخلی[35] و موجودی سرمایه (K) به قیمت ثابت سال 1376 و جمعیت شهرنشین (UPOP) و نیروی کار (LF) از بانک مرکزی جمهوری اسلامی گرفته شدهاند. آمار مربوط به موجودی سرمایه از سال 1353 به صورت سالانه در این مأخذ موجود است. نیروی کار برای دوره زمانی مورد نظر براساس جمعیت فعال[36] تعریف شده است. در اولین مرحله از روش تودا- یاماموتو، مانایی متغیرها بررسی میشود. دادههای سری زمانی در تجزیه و تحلیل روابط، بهویژه روابط علی، از اهمیت بهسزایی برخوردارند. از خصوصیات مهم دادههای سری زمانی، مانایی است. برای این منظور، از آزمون ریشه واحد دیکی- فولر تعمیمیافته[37] (ADF )، پرون- فیلیپس[38] و کیاکوفسکی، فیلیپس، اشمیت و شین[39] در حالت وجود عرض از مبدأ (C) و هم در حالت وجود عرض از مبدأ و روند (C+T) استفاده میشود. جدول 2 خلاصه نتایج این آزمون را نشان میدهد. طول وقفه بهینه در آزمون ریشه واحد دیکی- فولر براساس معیار اطلاعاتی آکاییک[40] (AIC) انتخاب شده است.
جدول 2. نتایج آزمونهای ریشه واحد دیکی- فولر تعمیمیافته، پرون-فیلیپس و کیاکوفسکی، فیلیپس، اشمیت و شین
آزمون کیاکوفسکی، فیلیپس، (KPSS) اشمیت و شین |
آزمون فیلیپس-پرون (PP) |
آزمون دیکی- فولر (ADF) تعمیمیافته |
متغیر |
سطوح |
152544/1 |
600513/4 |
843991/1 |
2CO |
عرض از مبدأ (سطح) |
750150/1 |
680225/7 |
497760/3 |
EC |
عرض از مبدأ (سطح) |
018586/1 |
436023/0 |
431890/0 |
GDP |
عرض از مبدأ (سطح) |
211108/1 |
35899/13 |
348302/2 |
K |
عرض از مبدأ (سطح) |
233327/1 |
153642/5 |
938525/2 |
LF |
عرض از مبدأ (سطح) |
261534/1 |
368148/2 |
414830/0 |
UPOP |
عرض از مبدأ (سطح) |
294615/0 |
544657/1 |
382904/0- |
2CO |
روند و عرض از مبدأ (سطح) |
407309/0 |
453838/3 |
399647/1 |
EC |
روند و عرض از مبدأ (سطح) |
245618/0 |
744302/0- |
209939/1- |
GDP |
روند و عرض از مبدأ (سطح) |
304738/0 |
775277/8 |
700083/0- |
K |
روند و عرض از مبدأ (سطح) |
284746/0 |
262168/3 |
671585/1 |
LF |
روند و عرض از مبدأ (سطح) |
175025/0 |
572091/3-* |
178245/3- |
UPOP |
روند و عرض از مبدأ (سطح) |
443742/0 |
877925/4- |
542989/2- |
2CO |
عرض از مبدأ (تفاضل1) |
844265/0 |
935762/4- |
563578/2- |
EC |
عرض از مبدأ (تفاضل1) |
213661/0 |
025687/3-* |
719756/3- |
GDP |
عرض از مبدأ (تفاضل1) |
088636/1 |
689704/5 |
001370/3 |
K |
عرض از مبدأ (تفاضل1) |
ادامه جدول 2. نتایج آزمونهای ریشه واحد دیکی- فولر تعمیمیافته، پرون-فیلیپس و کیاکوفسکی، فیلیپس، اشمیت و شین |
||||
آزمون کیاکوفسکی، فیلیپس، (KPSS) اشمیت و شین |
آزمون فیلیپس-پرون (PP) |
آزمون دیکی- فولر (ADF) تعمیمیافته |
متغیر |
سطوح |
825758/0 |
482802/2- |
389306/1- |
LF |
عرض از مبدأ (تفاضل1) |
579961/0 |
369715/2- |
513035/2- |
UPOP |
عرض از مبدأ (تفاضل1) |
068573/0 |
381927/6- |
446808/4- |
2CO |
روند و عرض از مبدأ (تفاضل1) |
104924/0 |
413953/6- |
231993/4- |
EC |
روند و عرض از مبدأ (تفاضل1) |
091125/0 |
469268/3- |
256136/4-* |
GDP |
روند و عرض از مبدأ (تفاضل1) |
313688/0 |
255285/0 |
012062/0- |
K |
روند و عرض از مبدأ (تفاضل1) |
146066/0 |
687344/3* |
596818/2- |
LF |
روند و عرض از مبدأ (تفاضل1) |
169540/0 |
- |
264643/2- |
UPOP |
روند و عرض از مبدأ (تفاضل1) |
043172/0 |
- |
020340/5- |
2CO |
عرض از مبدأ (تفاضل2) |
040921/0 |
- |
109961/7- |
EC |
عرض از مبدأ (تفاضل2) |
- |
- |
- |
GDP |
عرض از مبدأ (تفاضل2) |
036581/1 |
323054/2- |
086963/1- |
K |
عرض از مبدأ (تفاضل2) |
051434/0 |
12965/15- |
699694/4- |
LF |
عرض از مبدأ (تفاضل2) |
177784/0 |
- |
289694/3-* |
UPOP |
عرض از مبدأ (تفاضل2) |
- |
- |
- |
2CO |
عرض از مبدأ و روند (تفاضل2) |
- |
- |
- |
EC |
عرض از مبدأ و روند (تفاضل2) |
- |
51963/12- |
- |
GDP |
عرض از مبدأ و روند (تفاضل2) |
104979/0 |
309538/5- |
596818/2-* |
K |
عرض از مبدأ و روند (تفاضل2) |
046950/0 |
- |
755563/4- |
LF |
عرض از مبدأ و روند (تفاضل2) |
072983/0 |
- |
472276/3- |
UPOP |
عرض از مبدأ و روند (تفاضل2) |
* سطح معنیداری در 5%
مأخذ: محاسبات تحقیق
رد فرضیه صفر در آزمونهای دیکی- فولر تعمیمیافته و فیلیپس- پرون، دلالت بر مانا بودن متغیر مورد نظر در سطح معنیداری انتخابی دارد که معمولاً بسته به هدف پژوهش میتواند 5% یا 1% باشد. اما، درآزمون کیاکوفسکی، فیلیپس، اشمیت و شین عدم رد فرضیه صفر، دلالت بر مانایی متغیر دارد. جهت آزمون ریشه واحد، متغیرها در دو حالت «با عرض از مبدأ» و «عرض از مبدأ و روند» بررسی شدهاند. در جدول 2، برخی متغیرها در تفاضل مرتبه اول و برخی دیگر، در تفاضل مرتبه دوم مانا شدهاند. جهت مشخص شدن مانایی متغیرها در هر یک از حالات تفاضل مرتبه اول یا دوم از علامت * استفاده شده است. برای نمونه، متغیر دیاکسیدکربن در حالت «روند و عرض از مبدأ» دارای درجه انباشتگی یک، و در حالت «عرض از مبدأ» انباشته از درجه دو است. در حالیکه متغیرهای موجودی سرمایه و نیروی کار در هر دو حالت دارای درجه انباشتگی دو هستند.
4-1. تعیین درجه انباشتگی
با توجه به جدول 2، مشاهده میشود که برخی از متغیرها دارای درجه انباشتگی (1) و برخی دیگر دارای درجه انباشتگی (2) هستند. بنابراین، برای تعیین درجه انباشتگی الگو از روش زیووت و آندریوز[41] استفاده میشود. این دو، جهت رفع این مشکل برای هر متغیر، بر پایه تابع روند و نقطه شکست ساختاری، متغیر روشی را معرفی کردند که با استفاده از آن میتوان درجه انباشتگی را آزمون کرد. ایشان برای آزمون ریشه واحد سه معادله به صورت زیر معرفی کردند:
(3)
(4)
(5)
در معادلات (3)، (4) و (5)، ، c، t و e بترتیب تفاضل مرتبه اول متغیر، مقدار ثابت معادله، متغیر زمان و جمله خطا را نشان میدهد. تغییرات زمان و مانایی را برای متغیر مورد نظر در سطح و تغییرات زمان و مانایی را برای متغیر در شیب تابع روند آزمون میکند. معادله (3) که به الگوی A معروف است، تغییرات زمان و مانایی را برای متغیر مورد نظر در سطح بررسی میکند. معادله (4) که الگوی B را تشکیل میدهد، تغییرات زمان و مانایی را در شیب تابع روند آزمون میکند. معادله (5) نیز که از آن به عنوان الگوی C یاد میشود، تغییرات زمان و مانایی را برای متغیر مورد نظر هم در سطح و هم در شیب تابع روند بررسی میکند. براساس معادلات فوق، میتوان مشخص کرد که هر متغیر در کدامیک از حالات فوق مانا خواهد شد. برای آنکه تعیین شود در آزمون شکست ساختاری زیووت و آندریوز، چگونه هر متغیر در حالات سطح، تفاضل مرتبه اول و تفاضل مرتبه دوم به معادلات (A)، (B) و (C) مربوط میشود، هر متغیر به صورت تابعی از عرض از مبدأ و زمان در نظر گرفته شده، سپس با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی برآورد میشود. در صورتی که در نتایج برآورد، تنها ضریب عرض از مبدأ معنیدار باشد، از معادله (A) استفاده میشود. همچنین، اگر ضریب زمان در معادله در نظر گرفته شده معنیدار باشد تنها از معادله (B) و در صورتیکه هر دو ضریب عرض از مبدأ و زمان معنیدار باشند از معادله (C) برای آزمون شکست ساختاری زیووت و آندریوز استفاده میشود. جدول (3) نتایج حاصل از آزمون ریشه واحد به روش زیووت و آندریوز را برای متغیرهای مورد نظر خلاصه میکند. همانگونه که مشاهده میشود، متغیرها در سطح مانا نیستند و قدرمطلق آماره آنها در سطح 5% از مقدار بحرانی کوچکتر است. اما، با یکبار تفاضلگیری بیشتر متغیرها مانا شدند. تنها دو متغیر سرمایه و جمعیت شهرنشین برای مانایی نیاز به تفاضلگیری مرتبه دوم دارند. بنابراین، به جز سرمایه و جمعیت شهرنشین که همانباشته از درجه دو هستند، بقیه متغیرها دارای همانباشتگی از درجه یک هستند.
جدول 3. آزمون درجه انباشتگی براساس روش زیووت و آندریوز
تفاضل دوم سال شکست |
تفاضل اول سال شکست |
سال شکست سطح |
|
- - |
1980 (B) 198557/7- |
1982 (C) 883399/0- |
2CO |
- - |
1977(C)017593/6- |
1982 (C) 186847/0 |
GDP |
- - |
1983 (A) 351418/6- |
1983(C) 725040/0 |
EC |
1998 (C) 311101/5- |
1999 (B) 234814/0 |
1971 (C) 700083/0- |
K |
1987 (A) 845964/5- |
1988 (C190535/0- |
1987 (C) 218306/3 |
UPOP |
- - |
1983 (B) 717981/6- |
1983(B) 009919/0- |
WA |
- - |
1992 (B) 696587/3- |
1992 (C) 616855/0- |
LF |
مأخذ: محاسبات تحقیق
در مرحله دوم، تعداد وقفههای بهینه الگو تعیین میشود. با استخراج درجه انباشتگی و وقفههای بهینه میتوان ماکزیمم مقدار وقفه بهینه را در روش تودا- یاماموتو تعیین کرد. پیش از تعیین وقفههای بهینه، همانباشتگی بین متغیرها بررسی میشود. انگل و گرنجر (1987) بیان کردند که اگر آزمون دیکی فولرتعمیمیافته را روی پسماندهای الگو انجام دهیم و سری مانا شود شرط همانباشتگی تأمین میشود. با توجه به اینکه متغیرهای سرمایه و جمعیت شهرنشین با دوبار تفاضلگیری مانا شدند، پس این دو متغیر دارای درجه انباشتگی (2)I و متغیرهای دیگر انباشته از درجه (1)I هستند. از این رو، دیگر آماره t در روش انگل و گرنجر از کارایی لازم برخوردار نخواهد بود. بنابراین، دیگر نمیتوان از روش معمول انگل و گرنجر استفاده کرد.[42] از روشهایی که برای برخورد با این مشکل پیشنهاد شده است، روش انگستد و همکاران (1997) است. روش انگستد و همکاران دارای دو مرحله است. در مرحله نخست، معادلهای به صورت معادله (6) تعریف میشود که درآن متغیر همانباشته از درجه دو تابعی از متغیرهای دارای همانباشتگی از درجه دو و یک و همچنین تابع درجه دومی از روند زمان است.
(6)
در معادله (6)، 1ω، 2ω و 3ω متغیرهای انباشته از درجه (2)I و متغیرهای انباشته از درجه (1)I هستند. همچنین t متغیری است که روند زمانی را نشان میدهد و تفاضل مرتبه اول متغیرهای انباشته از درجه (2)I و ε معرف جمله پسماند است. پس از برآورد این معادله، جمله پسماند محاسبه میشود. در مرحله دوم، انگستد و همکاران (1997)، براساس جمله پسماند، معادله (7) را تعریف و برآورد میکنند.
(7)
اگر فرض صفر رد شود، نتیجه گرفته میشود که یک رابطه همگرایی متقابل بین متغیرهای الگو وجود دارد و الگو فاقد مشکل همانباشتگی است. نتایج حاصل از این آزمون در جدول 4 مشاهده میشود. از محدودیتهای روش انگستد و همکاران این است که تنها در مواردی بهکار میرود که حداکثر دو متغیردارای انباشتگی از درجه (2)I باشند. البته در مورد متغیرهای انباشته از درجه (1)I محدودیتی وجود ندارد.
جدول 4. نتایج آزمون همانباشتگی به روش انگستد و همکاران
آماره هالدراپ |
89871/6- |
سطح بحرانی |
|
سطح 1 درصد سطح 5/2 درصد سطح 5 درصد |
-522/7 102/7- 62/6- |
مأخذ: محاسبات پژوهش
جدول 4، نتایج حاصل از برآورد معادله (7) را خلاصه کرده است. همانگونه که مشاهده میشود، مقدار معنیداری ضریب ρ در حدود 89/6- است که از آماره بحرانی جدول 4 در سطح 5 درصد بزرگتر است. در ادامه، جهت بررسی ارتباط بین متغیرهای پژوهش از الگوی (8) استفاده میشود.
(8)
در الگوی (8)، برداری از متغیرهای الگو را نشان میدهد. جدول 5 نتایج آزمونهای سنجش اعتبار متغیرهای مورد استفاده را نشان میدهد. ضریب تعیین تعدیلشده، قدرت تبیین الگو را بیان میکند.
آماره جارگ- برا[43] برای آزمون نرمال بودن توزیع متغیرها بهکار میرود. برای آزمون خودهمبستگی پیاپی، از آزمون بریوش- گودفری[44] استفاده میشود. ضریب لاگرانژ ناهمسانی واریانس[45]، ثابت بودن یا نوسانپذیری واریانس مدل را آزمون میکند. آزمون وایت[46] برای تعیین ناهمسانی واریانسها بهکار میرود. برای تعیین شکل تبعی، از آزمون رمزی [47]استفاده شده است. برای تعیین وقفه بهینه آزمونهای یادشده از معیار شوارتز استفاده شده است.
جدول 5. نتایج آزمونهایسنجش اعتبار معادلات در الگوی خودرگرسیون برداری (VAR)
شکست ساختاری |
ناهمسانی واریانس |
ضریب لاگرانژ ناهمسانی واریانس |
خودهمبستگی |
جارگ-برا |
ضریب تعیین تعدیلشده |
آزمون معادلات |
004117/1 |
828842/0 |
824962/3 |
294735/2 |
176079/0 |
959/0 |
GDP |
739432/2 |
0946686/2 |
965924/4 |
481842/0 |
09148/12 |
999/0 |
K |
330103/2 |
015611/1 |
071127/2 |
540283/0 |
135977/0 |
998/0 |
LF |
777880/1 |
381666/0 |
723990/0 |
054982/1 |
427247/3 |
991/0 |
EC |
010510/0 |
524335/2 |
082934/0 |
003680/1 |
3845/13 |
9999/0 |
UPOP |
022228/0 |
636235/0 |
449051/0 |
005863/0 |
127017/5 |
97/0 |
2CO |
مأخذ: محاسبات تحقیق
حال، تعیین وقفه بهینه در الگوی (6) براساس معیارهای آزمون نسبت راستنمایی[48] (LR)، خطای پیشبینی نهایی[49] (FPE)، آکاییک (AIC)، شوارتز[50] (SC) و حنان- کویین[51] (HQ) انجام میشود. نتایج تعیین وقفه بهینه در جدول 6 مشاهده میشود.
جدول 6. تعیین وقفه بهینه برای الگوی خودرگرسیون برداری
HQ |
SC |
AIC |
FPE |
LR |
LogL |
تعداد وقفه |
4158/188 |
5689/188 |
3399/188 |
75+e29/4 |
NA |
438/3008- |
0 |
0795/172 |
9982/172 |
6240/171 |
68+e41/2 |
2369/475 |
985/2715- |
1 |
7939/170* |
4781/172* |
9589/169* |
67+e17/5* |
78138/67* |
342/2664- |
2 |
2143/171 |
6640/173 |
9997/169 |
67+e62/7 |
34697/24 |
995/2639- |
3 |
مأخذ: محاسبات تحقیق
با توجه به معیارهای معرفی شده، تعداد وقفه بهینه در الگوی (8) برابر 2 تعیین شد (). سطح معنیداری آمارههای فوق 5% است. بر این اساس، ماکزیمم مقدار وقفه بهینه برای الگوی (6)، با توجه به درجه انباشتگی مدل و وقفه بهینه مدل، برابر 4 خواهد بود.
در مرحلهی سوم، الگوی (6) را با درجهی 4 () برآورد میکنیم. پس از برآورد مدل، آزمون والد روی ضرایب الگوی خودرگرسیون برداری تصریح شده انجام شد. نتایج آزمون والد برای الگوی (6) در جدول 7 خلاصه شده است.
جدول 7. نتایج حاصل از رابطه علیت متغیرها براساس آزمون والد
2CO |
UPOP |
EC |
LF |
K |
GDP |
متغیر وابسته |
65164/21 |
884769/0 |
125269/0 |
814551/3 |
353447/2 |
- |
GDP |
497247/6 |
06875/14 |
360464/0 |
815536/31 |
- |
2111053/1 |
K |
95360/24 |
425299/2 |
518503/0 |
- |
287854/1 |
58642/1 |
LF |
85707/32 |
- |
- |
231415/5 |
136804/1 |
35423/11 |
EC |
67305/29 |
283817/1 |
160712/2 |
160712/2 |
614323/2 |
799878/9 |
UPOP |
- |
555725/5 |
21805/10 |
21805/10 |
34012/11 |
717747/9 |
2CO |
مأخذ: محاسبات تحقیق
فرض صفر این آزمون، صفر بودن ضرایب با وقفه بهینه است. با توجه به توزیع آزمون والد، برای سنجش معنیداری علیت متغیرها، از آماره خی- دو استفاده میشود. معنیداری علیت متغیرها براساس آماره خی- دو در سطح 5% و 1% به ترتیب برابر 488/9 و 277/13 است.
نتایج حاصل از آزمون والد نشان میدهد که رابطه دوطرفهای بین تولید ناخالص داخلی و نشر دیاکسیدکربن وجود دارد. به این صورت که مصرف انرژی، جمعیت شهرنشین و نشر دیاکسیدکربن اثر علی بر تولید ناخالص داخلی دارند. همچنین، رابطه علی از مصرف انرژی، نیروی کار و سرمایه به نشر دیاکسیدکربن وجود دارد. از این رو، براساس نتایج آزمون والد، دو الگوی (9) و (10) در رابطه با تولید ناخالص داخلی و نشر دیاکسیدکربن انتخاب میشود:
(9)
(10)
با توجه به خواص توابع لگاریتمی در تفسیر ضرایب ب صورت کشش، برای برآورد روابط (9) و (10)، دو معادله (11) و (12) به شکل لگاریتمی در نظر گرفته شدهاند.
(11)
(12)
فرضیه منحنی زیستمحیطی کوزنتس، بیانگر رابطه کوهانی شکل (Uی وارون) بین سطح نشر آلودگی و رشد اقتصادی است. بنابراین، برای تبیین آن، معادله (12) به صورت درجه دوم درنظر گرفته میشود. با توجه به رابطه علیت دوطرفه بین نشر دیاکسیدکربن و تولید ناخالص داخلی جهت برآورد معادلات (11) و (12)، با بهرهگیری از رویکرد معادلات همزمان، از روش رگرسیون حداقل مربعات وزنی[52] استفاده شد. نتایج برآورد در جدولهای 8 و 9 مشاهده میشود.
جدول 8. نتایج حاصل از برآورد معادله (11) به روش حداقل مربعات وزنی
متغیرها |
ضرایب |
آماره t |
سطح احتمال |
عرض از مبدأ |
162/15 |
247/8 |
0000/0 |
لگاریتم نشر دیاکسیدکربن |
52145/0 |
719/6 |
0000/0 |
لگاریتم جمعیت شهرنشین |
8840/0- |
232/4- |
0002/0 |
لگاریتم مصرف انرژی |
6056/0 |
560/3 |
0012/0 |
06/2 D.W= 935/0 Adj. R-square= 0941/0 R-square= |
مأخذ: محاسبات تحقیق
آماره t[53] و سطح احتمال متغیرها حاکی از معنیدار بودن ضرایب متغیرهای مستقل است. آماره دوربین- واتسن نیز بر وجود نداشتن خودهمبستگی پیاپی دلالت دارد. بالا بودن ضریب تعیین الگو نشان میدهد که در مجموع، الگوها توانستهاند به خوبی ارتباط بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته را نشان دهند. از سوی دیگر، اختلاف اندک ضریب تعیین و ضریب تعیین تعدیلشده حاکی از نکویی برازش است. برآورد معادله (11) نشان میدهد که رابطه مثبت و معنیداری بین لگاریتم نشر دیاکسیدکربن و لگاریتم تولید ناخالص داخلی وجود دارد. ارتباط مثبت و معنیداری نیز بین متغیر لگاریتم مصرف انرژی و لگاریتم تولید ناخالص داخلی وجود دارد.
جدول 9. نتایج حاصل از برآورد منحنی زیستمحیطی کوزنتس آلودگی هوا به روش حداقل مربعات وزنی
سطح احتمال |
آماره t |
ضرایب |
متغیرها |
0000/0 |
937/6- |
19/783- |
عرض از مبدأ |
0111/0 |
649/2 |
8656/0 |
لگاریتم نیروی کار |
0024/0 |
330/3 |
243/1 |
لگاریتم موجودی سرمایه |
0000/0 |
873/6 |
9089/0 |
لگاریتم مصرف انرژی |
0000/0 |
066/8 |
06/58 |
لگاریتم تولید ناخالص داخلی |
0000/0 |
744/6- |
136/1- |
لگاریتم تولید ناخالص داخلی (توان دوم) |
89/ 1= D.W 992/0 Adj. R-square= 993/0 R-square= |
ماخذ: محاسبات تحقیق
همچنین، رابطه منفی و معنیدار بین لگاریتم جمعیت شهرنشین و لگاریتم تولید ناخالص داخلی، حاکی است که در طی دوره مورد مطالعه، افزایش جمعیت شهرنشین اثر منفی بر تولید ناخالص داخلی داشته است. از سوی دیگر، با توجه به نتایج حاصل از برآورد معادله (12)، مشاهده میشود که ارتباط مثبت و معنیداری بین متغیرهای وابسته لگاریتم نیروی کار، لگاریتم موجودی سرمایه، لگاریتم مصرف انرژی و لگاریتم تولید ناخالص داخلی و متغیر توضیحی لگاریتم نشر دیاکسیدکربن وجود دارد. اما، ارتباط بین مجذور لگاریتم تولید ناخالص داخلی و لگاریتم نشر دیاکسیدکربن، منفی و معنیدار است. از این رو، فرضیه منحنی زیستمحیطی کوزنتس در کشور پذیرفته میشود. بنابراین، در ابتدا تولید کالاها و خدمات با افزایش سطح آلودگی همراه است. اما، با تداوم رشد اقتصادی، به نظر میرسد که افزایش تولید با کاهش میزان آلودگی همراه باشد. نمودار 1 میزان تغییرات نشر دیاکسیدکربن را در برابر افزایش سطح تولید ناخالص داخلی کشور نشان میدهد.
نمودار 1 نشان میدهد که قدرمطلق ضریب مجذور لگاریتم تولید ناخالص داخلی کوچکتر از قدرمطلق ضریب لگاریتم تولید ناخالص داخلی است. به بیان دیگر، سیاستهای در پیش گرفته شده در جهت کاهش آلودگی در صنایع و کارخانههای تولیدی کشور، از موفقیت و کارایی لازم برخوردار نبودهاند. از این رو، لازم است تا به موازات رشد اقتصادی، جهت کاهش بیشتر میزان آلودگی، با مطالعه بیشتر در این زمینه، سیاستها و راهکارهای کاربردیتری در جهت کاهش آلودگی زیستمحیطی ارائه شود.
نمودار 1. منحنی زیستمحیطی کوزنتس در کشور برای دوره 1384-1350
با توجه به نتایج بهدست آمده، فرضیه منحنی زیستمحیطی کوزنتس در کشور پذیرفته میشود.
5. خلاصه و نتیجهگیری
پژوهش حاضر با استفاده از دادههای سالیانه به تبیین چگونگی و جهت رابطه بین نشر دیاکسیدکربن، مصرف انرژی و رشد اقتصادی در ایران پرداخت. برای بررسی ارتباط علی بین متغیرها از رویکرد تودا- یاماموتو استفاده شد. برای احتراز از تورش در تصریح الگو و تبیین شکل تبعی آن، افزون بر دادههای نشر دیاکسیدکربن، مصرف انرژی و تولید ناخالص داخلی از دادههای سرمایه، نیروی کار و جمعیت شهرنشین در دوره 1384-1350 استفاده شد.
برای بررسی ارتباط بین نشر آلودگی و رشد اقتصادی ایران در قالب فرضیه منحنی زیستمحیطی کوزنتس، این پرسش مطرح شد که آیا ارتباطی بین متغیرهای فرضیه وجود دارد یا خیر؟ بنابراین، نخست موضوع وجود یا وجود نداشتن رابطه بین متغیرها بررسی شد. از روش چهار مرحلهای تودا- یاماموتو[54] استفاده شد. در مرحله اول، با توجه بهروش زیووت و آندریوز، درجه انباشتگی الگو تعیین شد. مرحله دوم تعداد وقفههای بهینه الگو را تعیین کرد. الگوی چندمتغیره پژوهش در مرحله سوم برآورد شد. سپس، آزمون والد روی ضرایب الگوی خودرگرسیون برداری تصریحی انجام گرفت. نتایج آزمون والد نشان داد:
أ. رابطه علیت دوطرفهای بین رشد تولید ناخالص داخلی و نشر دیاکسیدکربن در کشور وجود دارد. اما، مطالعه ژانگ و چنگ (2009) برای دوره زمانی 2007-1960 کشور چین، نشان داد که رابطهای علی از تولید ناخالص داخلی به مصرف انرژی وجود دارد.
ب. رابطهای علی از مصرف انرژی به نشر دیاکسیدکربن وجود دارد. این نتیجه مشابه یافتههای ژانگ و چنگ (2009) برای چین است.
ت. فرضیه کوهانی شکل زیستمحیطی (کوزنتس) در مورد کشور ایران صادق است. این نتیجه همجهت با نتایج مطالعات پژویان و مرادحاصل (1386) و نیز پورکاظمی و ابراهیمی (1387) است.
در پایان، پیشنهاد میشود که برای دقیقتر کردن چنین یافتههایی، در پژوهشهای آتی، افزون بر استفاده از روششناسیهای رقیب، برحسب دستیابی به دادههای جدیدتر، متغیرهای توضیحی و نیز دادههای دیگر گازهای آلاینده و نیز انواع دیگر آلودگی مانند آلودگی آب، چگونگی رابطه علی بین متغیرها و نیز فرضیه زیستمحیطی کوزنتس بازآزمایی شوند.
منابع
الف- فارسی
اندرس، والتر (1386)، اقتصادسنجی سریهای زمانی،ترجمه مهدی صادقی، تهران، جلد دوم، انتشارات دانشگاه امام صادق (ع).
برقی اسکویی، محمدمهدی (1387)، «آثار آزادسازی تجاری بر انتشار گازهای گلخانهای (دیاکسیدکربن) در منحنی زیستمحیطی کوزنتس»، فصلنامه تحقیقات اقتصادی، شماره 82، صص. 21-1.
برنامه توسعه سازمان ملل (1390)، «مبارزه با تغییرات آب و هوایی (گزارش توسعه انسانی 2008-2007)»، ترجمه محمدحسن فطرس و جواد براتی، انتشارات دانشگاه بوعلی سینا.
پژویان، جمشید و نیلوفر مرادحاصل (1386)، «بررسی اثر رشد اقتصادی بر آلودگی هوا»، پژوهشهای اقتصادی، سال 7، شماره 4، صص. 160-141.
پورکاظمی، محمدحسین و ایلناز ابراهیمی (1387)، «بررسی منحنی کوزنتس زیستمحیطی در خاورمیانه»، پژوهشهای اقتصادی ایران، شماره 34، بهار، صص. 71-57.
خلیلپور، افشین (1385)، «بررسی رابطه مصرف انرژی و رشد اقتصادی در ایران (1383-1346)»، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه تبریز.
رائو، کریشنا (1385)، توسعه پایدار: اقتصاد و سازکارها، ترجمه احمدرضا یاوری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
فطرس، محمدحسن (1385)، مباحثی از اقتصاد محیطزیست (مجموعه مقالات)، همدان، انتشارات دانشگاه بوعلی سینا.
ب- انگلیسی
Agras, J. and D. Chapman (1999), “A Dynamic Approach to the Environmental Kuznets Curve Hypothesis”, Ecological Economics, Vol. 28, No. 2, pp. 267-277.
Ang, J. B. (2007), “Co2 Emission, Energy Consumption, and Output in France”, Energy Policy, Vol. 35, pp. 4772-4778.
Belloumi, M. (2009), “Energy Consumtion and GDP in Tunisia: Cointegration and Casuality Analysis”, Energy Policy, Vol. 37, I.7, pp. 2745-2753.
Cole, M. A., Rayner, A. J. and J. M. Bates (1997), “The Environmental Kuznets Curve: An Empirical Analysis”, Environment and Development Economics, Vol. 2, No. 4, pp. 401-416.
Engsted, Tom, Gonzalo, Jesus and Niels Haldrup (1997), “Testing for Multicointegration”, Economic Letters, No. 56, pp. 259-266.
Granger, C. W. J. (1988), “Some Recent Developments in a Concept of Causality”, Journal of Econometrics, No. 39, pp.199-211.
Grossman, G. M. and A. B. Krueger (1991), “Environmental Impacts of a North American Free Trade Agreement”, National Bureau of Economic Research, Working Paper, No. 3914, NBER, Cambridge MA.
Heerink, N., Mulatu, A. and Bullet (2001), “Income Inequality and the Environment: Aggregation Bias in Environmental Kuznets Curve”, Ecological Economics, Vol. 38, No. 3, pp. 359-367.
Holtz-Eakin, D. and T. M. Selden (1995), “Stoking the Fires? CO2 Emissions and Economic Growth”, Journal of Public Economics, Vol. 57, No. 1, pp. 85-101.
International Bank for Reconstruction and Development (1992), “Development and the Environment”, World Development Report, World Bank, Oxford University Press, Oxford.
Mehrara. M. (2007), “Energy Consumtion and Economic Growth: The Case of Oil Exporting Countries”, Energy Policy, Vol. 35, pp. 2939-2945.
Panayotou, T. (2000), “Economic Growth and the Environment”, Center for International Development at Harvard University Working Paper, No. 56.
Pao, H. T. (2009), “Forecast of Electricity Consumption and Economic Growth in Taiwan by State Space Modeling”, Energy, Vol. 11, pp. 1779-1791.
Payne, J. E. (2009), “On the Dynamics of Energy Consumption and Output in the US”, Applied Energy, Vol. 9, No. 3, pp. 575-577.
Pindyck, R. S. (1979), The Structure of World Energy Demand, MIT Press.
Sengupta, R. (1996), “CO2 Emission-income Relationship: Policy Approach for Climate Control”, Pacific and Asian Journal of Energy, Vol. 7, No. 2, pp. 207-229.
Shafik, N. and S. Bandyopadhyay (1992), “Economic Growth and Environmental Quality: Time Series and Cross-country Evidence”, The World Bank, Working Paper Series,WP-904.
Shim, Jae Hyun (2006), “The Reform of Energy Subsidies for the Enhancement of Marine Sustanability, Case Study of South Korea”, PhD Dissertation, University of Delaware,340 pages, Publication No. 3247718.
Soytaş, U., Sari, R. and T. E. Bradley (2007), “Energy Consumption, Income, and Carbon Emissions in the United States”, Ecological Economics, Vol. 62, pp. 482-489.
Stern, D. I. (1998), “Progress on the Environmental Kuznets Curve?”, Environment and Development Economics, Vol. 3, pp. 173-196.
Toda, H. Y. and T. Yamamoto (1995), “Statistical Inference in Vector Auto Regressions with Possibly Integrated Process”, Journal Economics, No. 66, pp. 225-50.
Yang, H. Y. (2000), “A Note on the Causal Relationship between Energy and GDP in Taiwan”, Energy Economics, No. 22, pp. 309-317.
Zhang, X. P. and X. M. Cheng (2009), “Energy Consumption, Carbon Emissions, and Economic Growth in China”, Ecological Economics, Vol. 68, pp. 2706-2712.
Zivot, E. and D. Andrews (1992), “Further Evidence of Great Crash, the Oil Price Shock and the Unit Root Hypothesis”, Journal of Business and Economic Statistics, Vol. 10, pp. 251-270.
* دانشیار گروه اقتصاد دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه بوعلیسینا Fotros@basu.ac.ir
** دانشجوی دکتری اقتصاد دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه بوعلیسینا r.maaboud@basu.ac.ir
[1]. برنامه توسعه سازمان ملل (1390)
[2]. Simon Kuznets
[3]. North American Free Trade Agreement (NAFTA)
[4]. Grossman and Krueger (1991)
[5]. Shafik and Bandyopadhyay (1992)
[6]. International Review of Bipolar Disorders, IRBD (1992), pp. 38-39
[7]. برقی اسکویی (1387) ص.3
[8]. Stern
[9]. Nair and Ayres
[10]. خلیلپور (1385)
[11]. Pindyck (1979)
[12]. Yang (2000), Mehrara (2007), Belloumi (2009) and Pao (2009)
[13]. Myer and Kent
[14]. Shim (2006)
[15]. Soytas, et al (2007)
[16]. World Commission on Environment and Development
[17]. فطرس (1385)
[18]. IBRD (1992), p. 39
[19]. Grossman and Krueger (1991)
[20]. Shafik and Bandyopadhyay (1992)
[21]. Holtz-Eakin and Selden (1995)
[22]. Sengupta (1996)
[23]. Cole, etal (1997)
[24]. Agras and Chapman (1999)
[25]. Panayotou (2000)
[26]. Heerink, etal (2001)
[27]. Soytas, et al (2007)
[28]. Zhang, X-P and X-M. Cheng (2009)
[29]. رائو (1385)، ص. 162
[30]. Toda-Yamamoto (1995)
[31]. Payne ( 2008)
[32]. Wald
[33]. Energy Information Administration (EIA)
[34]. British Thermal Unit (BTU)
[35]. Gross Domestic Production
[36]. آن بخش از افراد بالای 10 سال که هم توانایی انجام کار و هم تمایل انجام کار را دارند.
[37]. Adjusted Dickey- Fuller Test
[38]. Phillips-Perron
[39]. Kwiatkowski, et al
[40]. Akaike Information Criterion
[41]. Zivot and Andrews (1992)
[42]. اندرس (1386)، ج. 2، ص. 225
[43]. Jarque-Bera
[44]. Breusch-Godfrey
[45]. ARCH LM
[46]. White
[47]. Ramsey RESET
[48]. Likelihood Ratio
[49]. Final Prediction Error
[50]. Schwarz Criterion
[51]. Hannan-Quinn
[52]. Weighted Least Square
[53]. t-student statistic
[54]. مشکلاتی نظیر قدرت پایین آزمونهای ریشه واحد و عدم قابلیت اطمینان آزمونهای همانباشتگی در نمونههای کوچک را برطرف میکند.