علی فریدزاد؛ ُسحر نوروزی پیکانی؛ علی اصغر بانوئی
چکیده
بهبود کارایی انرژی بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهای مدیریت تقاضای انرژی، پدیدهای تحت عنوان اثر بازگشتی را به دنبال دارد که باعث میشود میزان صرفهجویی انرژی تحقق یافته ناشی از بهبود کارایی انرژی برابر میزان مورد انتظار نباشد. در این پژوهش با استفاده از رویکرد داده ـ ستانده مبتنی بر تحلیل تجزیه ساختاری به تجزیه تغییرات مصرف ...
بیشتر
بهبود کارایی انرژی بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهای مدیریت تقاضای انرژی، پدیدهای تحت عنوان اثر بازگشتی را به دنبال دارد که باعث میشود میزان صرفهجویی انرژی تحقق یافته ناشی از بهبود کارایی انرژی برابر میزان مورد انتظار نباشد. در این پژوهش با استفاده از رویکرد داده ـ ستانده مبتنی بر تحلیل تجزیه ساختاری به تجزیه تغییرات مصرف حاملهای برق، گاز طبیعی و فرآوردههای نفتی براساس تغییرات تقاضای نهایی و پیشرفت تکنولوژی درقالب تغییرات کارایی انرژی و تغییرات تقاضای واسطهای در طی سالهای 1380ـ1390 پرداخته شده است. سپس با بررسی اینکه در کدامیک از بخشهای اقتصادی بهبود کارایی انرژی صورت گرفته است، اثر بازگشتی مصرف هریک از حاملهای انرژی در بخشهای مذکور محاسبه شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که حاملهای برق، گاز طبیعی و فرآوردههای نفتی از 24 بخش اقتصادی مورد مطالعه به ترتیب در 11، 4 و 20 بخش اقتصادی، بهبود کارایی انرژی ناشی از پیشرفت تکنولوژی را تجربه کردهاند که بخشهای «ساخت فلزات اساسی»، «برق» و «ساخت محصولات کانی غیرفلزی» به ترتیب در ارتباط با این حاملها بیشترین میزان کاهش مصرف انرژی را داشتهاند و بخشهای «پست و خدمات پشتیبانی حمل و نقل» با 62/93 درصد، «ساخت کک و فرآوردههای حاصل از تصفیه نفت و سوختهای هستهای» با 72/146 درصد و «ساخت مواد شیمیایی و محصولات شیمیایی» با 33/86 درصد بیشترین میزان اثر بازگشتی در مصرف برق، گاز طبیعی و فرآوردههای نفتی را داشتهاند. همچنین درنظرگرفتن مبادلات واسطهای بین بخشی و درون بخشی، میزان اثر بازگشتی را در تمامی بخشها افزایش میدهد.