Document Type : Research Paper
Authors
1 Professor, Department of Economics, Allameh Tabataba'i University, Tehran
2 Department of International Economics, Technology Studies Institute, Tehran
Abstract
This paper introduces the theoretical foundations of oil vulnerability index for oil exporting countries. In order to identify this index, several indicators related to both economic risk and demand risk were presented. This index was calculated for Iranian economy from 1990 to 2015. Regarding to the economic risk, seven different channels based on the extension of literature discussing the Dutch disease were introduced. These channels include income, government revenue, spending, the current account, exchange rate, technology and government spending volatility channels. Regarding to the demand risk, the focus was on two main components: oil market concentration risk (OMCR) and political risk. For calculation the demand risk, in the first step, the OMCR was calculated based on the share of Iran's oil-importing countries from Iran’s oil export. Then depending on the stability of the bilateral political relations, the dependence of Iran’s oil importers on oil import from Iran and their ability to meet their needs from other countries, the political risk indicator was calculated. Finally, by adjusting OMCR with political risk, geopolitical OMCR was calculated. The results show that between 2002 and 2004, with the diversification of export routes of Iran's oil, creation of oil fund reserves, diversification of foreign exchange source income, etc., OVI was decreased significantly. After 2010, with the decrease in the diversity of oil exports routes, with the imposition of sanctions and with limiting the oil export to certain countries, OVI became the worst.
Keywords
مبانی نظری و محاسبه شاخص آسیب پذیری نفت برای کشورهای صادرکننده نفت (مطالعه موردی ایران)[1]
عباس شاکری[2]، تیمور محمدی[3] ،حامد نجفی[4]
تاریخ ارسال: 23/08/1395 تاریخ پذیرش: 23/ 12/1395
چکیده
مطالعه حاضر به معرفی مبانی نظری و محاسبه شاخص آسیب پذیری نفت برای اقتصاد کشورهای صادرکننده نفت میپردازد. برای محاسبه این شاخص نماگرهای مختلفی در دو بعد ریسک اقتصادی و ریسک تقاضا معرفی شده و برای اقتصاد ایران طی سالهای 1393-1368 محاسبه شده است. در بعد ریسک اقتصادی، 7 کانال مختلف اثرگذاری درآمدهای نفتی بر اقتصاد، مبتنی بر توسعه ادبیات نظری بیماری هلندی شامل کانالهای درآمد، عایدی دولت، مخارج، حساب جاری، نرخ ارز، تکنولوژی و نوسانات مخارج دولت تعریف شده است. بعد ریسک تقاضا نیز به دو جزء اصلی ریسک تمرکز تقاضای نفت و ریسک سیاسی تقسیم شده و برای محاسبه آن، ابتدا با توجه به سهم کشورهای واردکننده نفت از ایران، شاخص تمرکز تقاضای نفت محاسبه میشود. پس از آن بر اساس پایداری روابط سیاسی دو جانبه، وابستگی آن کشورها به واردات نفت از ایران و توانمندی آنها در تأمین نیازشان از سایر کشورها، شاخص ریسک سیاسی محاسبه شده و با تعدیل شاخص تمرکز تقاضای نفت، شاخص ریسک تمرکز ژئوپلتیک بازار نفت محاسبه میشود. بعد از نرمال نمودن هر یک از نماگرها، از متوسط وزنی نماگرها، شاخص نهایی محاسبه میشود. نتایج نشان میدهد طی سالهای 1380 تا 1382 با متنوع سازی مسیرهای صادراتی نفت ایران، تاسیس حساب ذخیره ارزی، تنوع منابع ارزی و ... شاخص آسیبپذیری نفت کاهش قابل ملاحظهای پیدا کرده و پس از سال 1390 با کاهش تنوع در مقاصد صادرات نفت، اعمال تحریم ها و متمرکز شدن فروش نفت به کشورهای خاص، وضعیت شاخص به بدترین وضع ممکن میرسد.
واژههای کلیدی: شاخص آسیب پذیری نفت، شاخص سازی، ریسک اقتصادی، ریسک تقاضا، تحریم
1- مقدمه
نفت یکی از عواملی است که تمدن جدید بر پایه آن بنیان نهاده شده است. این ماده دو نقش اساسی در برپایی سیستم نوین جهانی داشته است. از یک طرف عامل اصلی در تولید انرژی و نیروی محرکه در بخش خانگی، صنعتی و حمل و نقل است و از سوی دیگر ماده اولیه تولید بسیاری از محصولات همچون انواع روغنها، روان کنندهها و ... است. با توجه به جدایی جغرافیایی مناطق عمده تولید از مناطق عمده مصرف، این کالا به جهت حمل و نقل بینالمللی و کشتیرانی نیز در دنیا، نخستین و مهمترین مقام را داراست. (اودل، 1357)
علاوهبراین، نفت و درآمدهای حاصل از آن اثرات وسیعی را به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر اقتصاد کشورهای صادرکننده نفت گذاشته است. به عنوان مثال در رابطه با ایران که دارای 6/10 درصد از ذخایر نفت جهان و دومین تولید کننده در میان سازمان کشورهای صادر کنندهی نفت خام[5](اوپک، 2015) می باشد، 60 تا 80 درصد کل درآمدهای ارزی از محل صادرات نفت بدست می آید. همچنین با توجه به تعلق درآمدهای نفتی به دولت، بخش وسیعی از بودجه سالیانه دولت نیز وابسته به نفت است، برآوردها نشان میدهد بین 50 تا 40 درصد بودجهی سالیانهی دولت، از صادرات نفت تأمین میشود؛ از این رو بخش عمدهای از منابع سرمایهگذاری دولتی و خصوصی از محل صادرات نفت بدست میآید. به علاوه، فروش نفت، تقریبا 20 درصد از تولید ناخالص داخلی ایران را تشکیل میدهد[6]؛)بانک مرکزی, 1394( بر این اساس اقتصاد ایران به صورت گسترده به صادرات نفت خام وابسته بوده و شوک بازارهای جهانی نفت میتواند اثری بزرگ بر ساختار اقتصادی ایران داشته باشد.
در ادبیات نظری، شوکهای نفتی به شوکهای طرف عرضه و شوکهای طرف تقاضا تقسیم میشوند. شوکهای طرف عرضه عمدتاً ناشی از تحولات ژئوپلتیک بوده و بخش اندکی نیز به کمبود امکانات تکنولوژیک به منظور حفظ تولید موجود محدود میشود. شوکهای طرف تقاضا نیز عمدتاً ناشی از بروز دورههای رکود در کشورهای عمده خریدار نفت بهویژه آمریکا به وقوع میپیوندد. (کیلیان[7]، 2009)
در ادبیات اقتصادی، پژوهشهای متعددی در ارتباط با سنجش آسیب پذیری کشورهای وارد کننده نفت در صورت قطع و یا بروز نوسان در صادرات نفت کشورهای صادرکننده به انجام رسیده است.(گنانسونو[8]، 2008: گوپتا، 2008: لی کاک و پالتسوا[9]، 2009) این موضوع به دوعلت مورد توجه است. از یک سو در سال 1973 و در پی بروز جنگ میان اعراب و اسرائیل، سازمان کشورهای عربی صادرکننده نفت[10] تصمیم گرفتند تا صادرات نفت را به کشورهایی که از اسرائیل حمایت می کنند، متوقف نمایند و این موضوع به عنوان یک مساله تاریخی برای کشورهای مصرف کننده نفت به ثبت رسیده است، از سوی دیگر عمده کشورهای صادرکننده نفت از ریسک سیاسی بالایی برخوردار هستند و بروز آشوبهای سیاسی، اجتماعی می تواند صادرات نفت به کشورهای وارد کننده را با خطر جدی روبرو سازد. از این رو خصوصا در سال های اخیر مطالعاتی در این زمینه صورت گرفته است.
با وضع تحریمهای نفتی در چند دهه اخیر از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا، ادبیات جدیدی از شوکهای نفتی در حال ظهور است. نگارنده این گونه شوکها را، شوک تقاضای مدیریت شده نفتی نامگذاری مینماید. این شوکها که از جانب خریداران نفت اعمال می شود، به یک یا چند کشور خاص محدود شده و عمدتا به دلایل ژئوپلتیک اتفاق میافتد و به صورتی مدیریت می شود که بازار جهانی نفت را با کمترین نوسانات قیمتی روبرو سازد. حال این سوال مطرح می شود که چه مؤلفههای اساسی شاخص آسیب پذیری نفت برای کشورهای صادرکننده نفت را تشکیل میدهند؟ در این مطالعه، بر اساس مباحث نظری پیرامون فرضیه بیماری هلندی و همچنین شناسایی منطق ساخت شاخص آسیبپذیری برای کشورهای مصرف کننده نفت، تلاش شده است تا مهمترین مؤلفهها و همچنین منطق ساخت این شاخص برای کشورهای صادرکننده نفت پیشنهاد گردد. محاسبه و اندازه گیری این شاخص، نشان خواهد داد که مدیریت عوامل موثر بر ریسک اقتصادی و تنظیم سیاستهای فروش و صادرات نفت در یک کشور صادرکننده نفت، می تواند آسیبپذیری آن کشور را در صورت بروز شوکهای تحریم نفت به شکل قابل ملاحظهای کاهش دهد. به منظور محاسبه این شاخص پس از استخراج مهمترین مولفهها و نماگرهای بعد ریسک اقتصادی و ریسک تقاضا، دادهها در بازه صفر و یک قرار گرفته و ارتباط آنها با شاخص نهایی مثبت می شود و در پایان بر اساس یک روش وزن دهی مرسوم، شاخص ترکیبی آسیب پذیری نفت برای کشورهای صادرکننده نفت معرفی و محاسبه میشود.
2- مروری بر ادبیات آسیب پذیری نفت و شاخص های آن
نفت به عنوان ماده اولیه تولید بسیاری از کالاها و همچنین به عنوان سوخت، مادهای حیاتی برای توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی کشورهاست. آمارها نشان می دهد که حدود 37 درصد از تقاضای انرژی کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری های اقتصادی[11] در سال 2014، مربوط به نفت خام بوده است. بنابراین نفت، نقش مهمی در سبد انرژی این دست از کشورها دارد. از سوی دیگر این کشورها در حدود 45 میلیون بشکه در روز نفت مصرف مینمایند که از این میزان تنها 22 میلیون بشکه تولید نموده و نیازمند واردات23 میلیون بشکه نفت باقی مانده هستند. از سوی دیگر، وضعیت ذخایر و تولید و تجارت نفت در سطح بینالمللی بگونهای است که کشورهای خاورمیانه، شوروی سابق و آفریقا بخش عمدهای از نفت را تأمین و صادر می نمایند.(بریتیش پترولیوم[12]، 2015)
بالا بودن ریسک سیاسی در کشورهای صادرکننده نفت و همچنین بروز پدیدههایی همچون تحریم نفت توسط سازمان کشورهای عربی صادرکننده نفت در سال 1973 به همراه عبور عمده کشورهای تولید کننده از نقطه پیک تولید خود، مسائلی است که ممکن است طرف عرضه نفت را با نوساناتی روبرو سازد. از این رو پژوهشهای متعددی در زمینه محاسبه شاخص آسیب پذیری نفت برای کشورهای مصرفکننده به انجام رسیده که در ادامه بخشی از آنها مورد بررسی قرار میگیرد.
مفهوم آسیب پذیری نفت[13] یک مفهوم چندبعدی است و نمایانگر آن است که کشورهای مصرف کننده نفت تا چه حد در برابر شوکهای بینالمللی همچون افزایش قیمتها و اختلال در عرضه نفت آسیبپذیر هستند. در ادبیات اقتصادی، سه ریسک اصلی معرفی شده است که این سه ریسک، نشانگر وضعیت کلی آسیبپذیری یک اقتصاد میباشند. این ریسکها عبارتند از:
ریسک بازار (یا اقتصادی)[14]، ریسک عرضه[15] و ریسک های زیستمحیطی[16]. ریسک اقتصادی، به ریسک و نوسانات کلان اقتصادی ناشی از نوسانات غیرمنتظره در بازار نفت اشاره دارد و ریسک عرضه به ریسک ناشی از اختلال فیزیکی در فرآیند تأمین نفت از کشورهای تامینکننده اشاره دارد. ریسک زیستمحیطی نیز به ریسک ناشی از تغییرات آب و هوایی، گرمایش زمین، آلودگیها و ... که ناشی از افزایش استفاده از نفت می باشد، اشاره دارد.(ورا و لنگ لویس[17]، 2007) ازاینرو، این ریسک تابع روابط سیاسی-اقتصادی کشورها با یکدیگر و همچنین تابع سیاست گذاریهای کوتاهمدت اقتصادی نمیباشد. ازاینرو کمیسازی و شاخصسازی آن امری دشوار بوده و مورد هدف شاخص آسیبپذیری نفت نیز نمیباشد، ازاینرو در محاسبه شاخص نهایی تنها از دو ریسک اقتصادی و ریسک عرضه استفاده شده است.
بانک جهانی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در پژوهشهایی به معرفی اجزا و مؤلفههای ریسک اقتصادی پرداختهاند. در این تحقیقات اثر قیمتهای بالای نفت بر اقتصاد کشورهایی با درآمد کم مورد تحلیل قرار گرفته و مهمترین مولفههای آسیبپذیری این اقتصادها از افزایش قیمتهای نفت تبیین شده است.(بیکن[18]، 2005: ورا و لنگ لویس، 2007)
پس از محاسبه ریسک اقتصادی و ریسک عرضه، از از متوسط وزنی آنها، شاخص آسیبپذیری نفت، محاسبه میشود. برای بدست آوردن اوزان مولفهها و نماگرها می توان از روشهای مختلفی استفاده نمود. گوپتا از روش تحلیل مولفههای اساسی[19] برای استخراج اوزان استفاده نموده است.(گوپتا، 2008) البته در برخی روشهای دیگر، شاخص اصلی از طریق یک میانگینگیری ساده از نماگرها، بدست آمده است.(بریگوگلیو[20]، کوردینا[21]، فاروگیا[22] و ولا[23]، 2009) در ادامه مهمترین مولفههای ریسک اقتصادی و ریسک عرضه که توسط گوپتا معرفی شده مورد بحث قرار میگیرد.
2-1- مؤلفههای ریسک اقتصادی
در بخش عمدهای از مطالعات صورت گرفته، همانطور که گوپتا اشاره مینماید، ریسک اقتصادی یا اثرات اقتصادکلان شامل موارد ذکر شده در جدول 1 می باشند. (گوپتا، 2008)
جدول 1- مهمترین مؤلفه های ریسک اقتصادی
ردیف |
نماگر |
ارتباط با ریسک اقتصادی |
نماد |
1 |
سهم هزینه های نفت در درآمد ملی (درصد) |
مثبت |
VOM/GDP |
2 |
مصرف نفت به ازای هر واحد از تولید ناخالص داخلی (تن به هر واحد GDP) |
مثبت |
OI |
3 |
سهم نفت در تقاضای انرژی داخلی |
مثبت |
OS |
4 |
سطح توسعه اقتصادی |
منفی |
GDP/POP |
5 |
سطح ذخایر خارجی کشور |
منفی |
FexR |
منبع: (گوپتا، 2008)
همانطور که ملاحظه میفرمایید، در سه مورد اول، افزایش متغیرها موجب افزایش ریسک اقتصادی کشور مصرفکننده نفت میشود و در دو مورد بعدی، افزایش متغیر، باعث کاهش ریسک اقتصادی میگردد.
2-2- مؤلفههای ریسک عرضه
در بخش وسیعی از ادبیات، در رابطه با محاسبه ریسک عرضه و شاخصهای آن صحبت به عمل آمده است. مهمترین شاخصهای مورد اشار در ادبیات، در جدول 2 آورده شده است.
جدول 2- مهمترین مؤلفههای ریسک عرضه
ردیف |
نماگر |
نماد |
ارتباط با ریسک عرضه |
1 |
ذخایر نفت داخلی به کل مصرف نفت |
DoR/DoC |
منفی |
2 |
ریسک ژئوپلتیک نفت |
GOR |
مثبت |
منبع: (گوپتا، 2008)
مورد اول تا حدودی واضح است، به هر ترتیب بالا بودن ذخایر نفت داخلی موجب میشود تا آسیبپذیری اقتصادی ناشی از یک شوک نفتی از منابع تأمینکننده نفت برای یک کشور واردکننده نفت کاهش یابد. اما در ارتباط با ریسک ژئوپلتیک نفت[24] بایستی توضیحات بیشتری داده شود. در ادبیات، ریسک ژئوپلیتیک نفت در دو بازه کوتاهمدت و بلندمدت مورد بررسی قرارگرفتهاست. ریسکهای کوتاهمدت عمدتاً به انحراف در عرضه فیزیکی نفت ناشی از شرایط آبوهوایی، حملات تروریستی منطقهای، حوادث و اتفاقاتی مرتبط میشود که بر سیستم امنیتی اثر میگذارد. ریسکهای بلندمدت نیز عمدتا به انحراف در عرضه فیزیکی نفت ناشی از تغییرات اساسی در استراتژیها و سیاستهای سیاسی کشورهای تولیدکننده نفت، آسیبهای اساسی به زیرساختها و ذخایر کشورهای تولیدکننده، کاهش سرمایهگذاری در تولید نفت و زیرساختهای حملونقل، شکست بازار و شکست دولت مرتبط میشود.(اینهوفر[25]، 2004: لیند[26]، امینه[27]، کورلجه[28]، 2004)
اثر نااطمینانیهای ژئوپلتیک (همچون تحریم AOPEC در سال 1970) بر اقتصاد میتواند توسط تعداد زیادی از نماگرها همچون سطح واردات، تنوع منابع عرضه نفت، ریسک سیاسی عرضهکنندگان و نقدینگی بازار اندازهگیری شود. به طور طبیعی با افزایش وابستگی به واردات نفت، آسیبپذیری یک کشور افزایش مییابد و از سوی دیگر با متنوعسازی مبادی واردات نفت، آسیبپذیری یک کشور در صورت بروز نوسان در تامین نفت از یکی از کشورهای صادرکننده، کمتر خواهد بود. عامل نهایی در اندازهگیری ریسک عرضه، حجم تقاضای داخلی به عرضه جهانی است که تحت عنوان نقدینگی نامگذاری شدهاست. این متغیر، توانایی یک کشور را برای انتقال از یک تأمینکننده به تأمینکننده دیگر نشان میدهد.(لی فور-مارتون[29] و بلیث[30]، 2005: نف[31]، 1997)
گوپتا در مقاله خود ریسک عرضه را به دو مولفه اصلی مشتمل بر چهار نماگر تقسیم مینماید که در جدول 3 نمایش داده شده است. (گوپتا، 2008)
جدول 3- مهمترین مؤلفه های ریسک ژئوپلتیک نفت
ردیف |
ریسک ژئوپلتیک نفت |
نماگر |
1 |
ریسک تمرکز ژئوپلتیک بازار نفت (GOMCR) |
وابستگی به خالص واردات نفت |
2 |
تنوع مبادی وارداتی |
|
3 |
ریسک سیاسی کشورهای صادرکننده نفت |
|
4 |
حجم بازار |
نسبت عرضه نفت جهان به تقاضای نفت کشور مصرف کننده |
منبع: (گوپتا، 2008)
مؤلفه اول، ریسک تمرکز ژئوپلتیک بازار نفت[32] و مولفه دوم حجم بازار می باشد. برای محاسبه GOMCR چند مرحله را باید طی نمود که عبارتند از:
مرحله اول: محاسبه سهم بازار هر یک از عرضهکنندگان که بر اساس سهم هر یک از کشورها در تأمین منابع نفتی کشور مورد نظر تعیین میگردد. این سهم نامیده میشود.
مرحله دوم: محاسبه شاخص وابستگی به واردات که از تمرکز منابع تامینکننده بدست میآید. برای این منظور میتوان از شاخص هیرفیندال-هیرشمن[33] استفاده نمود. فرمول زیر نحوه محاسبه این شاخص را نشان میدهد.
(1) |
که سهم هر یک از کشورهای صادرکننده در تأمین منابع نفتی است و n تعداد کشورهای صادرکننده به کشور هدف است.
مرحله سوم: تعدیل شاخص HHI با توجه به ریسک سیاسی مرتبط با هر کشور
در این مرحله به کمک راهنمای ریسک بین المللی کشورها[34]، ریسک سیاسی هر کشور استخراج میشود و به شیوهای که در ادامه گفته شده برای تعدیل شاخص تمرکز مورد استفاده قرار می گیرد. گزارش ICRG به کشورها از منظر ریسک سیاسی، نمرهای بین 0 تا 100 نسبت میدهد. به هر میزان که ریسک سیاسی در کشوری بالاتر باشد، نمره ریسک آن کشور پایینتر است. بنابراین کشورهای پرریسک، نمره پایینتری دریافت مینمایند. از آنجا که GOMCR ارتباط مثبتی با OVI دارد، لازم است تا ضرایب تعدیل بر اساس ریسک بالاتر تنظیم گردند. ازاینرو شاخصی به نام ضریب ریسک سیاسی به صورت ذیل برای هر کشور تعریف میشود:
(2) |
در نهایت GOMCR بر اساس فرمول زیر محاسبه خواهد شد:
(3) |
روشهای متفاوتی برای پیشپردازش و وزندهی نماگرها و شاخصهای جزئی و ایجاد شاخص ترکیبی وجود دارد. سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) در پژوهشی که در سال 2008 منتشر نموده، به تفصیل در ارتباط با هر بخش توضیحاتی داده است. بر اساس این پژوهش، حداقل 7 روش برای نرمال نمودن دادهها و همچنین 8 روش برای وزندهی نماگرها (این روشها عبارتند از: PCA[35], FA[36], DEA[37], BOD[38],
UCM[39], BAP[40], PO[41], AHP[42], CA[43]) و شاخصهای جزئی وجود دارد که بسته به نوع دادهها و شاخص ترکیبی نهایی باید از آنها استفاده نمود.(ناردو[44] و دیگران، 2008)
3- روش شناسی استخراج شاخص آسیبپذیری نفت برای کشورهای صادرکننده نفت
همانطور که اشاره شد، پژوهشهای زیادی برای محاسبه شاخص آسیبپذیری نفت(OVI) برای کشورهای مصرفکننده نفت، وجود دارد(گنانسونو[45]، 2008: گوپتا، 2008: لی کاک و پالتسوا[46]، 2009) بااینحال، در ادبیات علمی، پژوهشی برای محاسبه این شاخص برای کشورهای صادرکننده انجام نشده است. البته مباحث زیادی در ارتباط با اثر ورود درآمدهای نفتی به اقتصاد وجود دارد و یا سیاستهایی همچون ایجاد صندوقهای ثروت ملی برای مدیریت درآمدهای نفتی پیشنهاد شده است. با این وجود، تجربه کشورهایی همچون لیبی، عراق و ایران نشان میدهد که این کشورها نیز ممکن است به دلایل متعددی با شوک مدیریتشده تقاضای نفت روبرو شوند. در این بخش تلاش شده است تا مبتنی بر نظریات بیماری هلندی و منطق استخراج شاخص OVI که در بخش قبلی توضیح داده شد، اجزا و مؤلفههای این شاخص برای اقتصاد ایران به عنوان یکی از کشورهای صادرکننده نفت، معرفی گردد. مطابق با ادبیات رایج در ارتباط با شاخص آسیبپذیری نفت، نماگرهای مختلف در دو بعد اساسی دستهبندی میشوند. دسته اول، نماگرهایی هستند که آسیبپذیری اقتصادکلان را از نوسانات نفت نمایش میدهد و بر اساس ادبیات نفرین منابع گردآوری شدهاند. این نماگرها در بعد ریسک اقتصادی دستهبندی میشوند. دسته دوم، نیز به توزیع صادرات نفت کشور صادرکننده و ریسک سیاسی مواجه سایر کشورها با آن کشور ارتباط پیدا میکند که تحت عنوان ریسک تقاضا نامگذاری شده است.
3-1- روششناسی تعیین مؤلفههای ریسک اقتصادی
در دهه 1980 ادبیات نظری وسیعی تحت عنوان آثار بیماری هلندی توسعه پیدا کرد. از آنجایی که این پدیده اولین بار پس از کشف حجم وسیعی از ذخایر گازی در هلند و بروز اثرات منفی بر بخش غیرمنابع طبیعی آن بروز و ظهور پیدا کرد، تحت عنوان اثرات بیماری هلندی معروف شد. ادبیات بیماری هلندی بر این مسأله تأکید مینماید که تولید منابع طبیعی و درآمدهای حاصل از آن، موجب بروز اثراتی بر اقتصاد، بهویژه در دوره کوتاهمدت میشود. این اثرات از طریق کانالهای ذیل بر اقتصاد وارد خواهد شد:
اثر جابجایی منابع[47]، اثر مخارج[48]، اثر درآمد[49] و اثر نرخ ارز[50] (بوئیتر و پرویس[51]، 1983: کوردن[52] و نیری[53]، 1982: ایست وود[54] و ونیبل[55]، 1982: هاروی[56]، 1989: نیری و ون ویجنبرگن[57]، 1984)
در پژوهشهای تکمیل شده، کاکس و هاروی به معرفی یک مدل اقتصادکلان برای کشورهای صادرکننده نفت پرداخته و فرض کردهاند که تولید و صادرات نفت از طریق 5 کانال متمایز بر اقتصاد اثر میگذارد که عبارتند از(کاکس[58] و هاروی[59]، 2010)
کانال درآمدی (که ناشی از منافع حاصل از صادرات منابع طبیعی است که بر درآمدی حقیقی اثر میگذارد)
کانال عایدی دولت[60] (که ناشی از توسعه منابع مالی در اختیار دولت از طریق افزایش تولید منابع طبیعی است)
کانال مخارج (که از منابع متعددی ایجاد میشود، مانند مخارج بخش خصوصی ناشی از افزایش درآمد دائمی جاری و آینده بخش خصوصی و تغییر در حجم و ارزش حقیقی داراییهای مالی و حقیقی و همچنین افزایش مخارج بخش عمومی ناشی از افزایش ظرفیت درآمدهای مالیاتی)
کانال حساب جاری[61](که ناشی از افزایش صادرات منابع طبیعی و افزایش حساب جاری میباشد)
کانال نرخ ارز (صادرات منابع طبیعی موجب کاهش نرخ ارز اسمی و حقیقی میشود)، البته بایستی توجه داشت که در رژیمهای ارزی ثابت، با ثابت ماندن نرخ ارز و افزایش تورم، نرخ ارز حقیقی کاهش مییابد.
البته کانال های دیگری نیز جهت تبیین اثرات درآمدهای نفتی بر اقتصاد کشورهای صادر کننده تبیین شده است. یکی از این کانالها که در کوتاهمدت و بهخصوص در کشوری با رژیم ارزی ثابت میتواند بسیار مؤثر باشد، کانال تکنولوژی است.(عیسی صالح علی، 2011)
در رابطه با مبانی نظری پنج مورد اول صحبت به عمل آمد، مورد ششم به عنوان یک کانال جدید و برای کشورهایی با نظام ارزی ثابت و تعرفههای پایین برای واردات کالاهای واسطهای مورد نیاز بخش صنعت، در پژوهش علی و هاروی (2015) مورد اشاره قرار گرفته است.(علی و هاروی، 2015) دلیل این موضوع آن است که در کشورهایی با نظام ارزی ثابت، نرخ ارز حقیقی (RER) بطور پیوسته کاهش پیدا کرده و واردات کالاهای تجارتپذیر به صرفه میشود. نظام تعرفهگذاری در برخی از کشورهای از جمله ایران بگونهای است که تعرفه کالای نهایی بسیار بالاست و در عمل صرفه اقتصادی واردات کاهش میآید. در مقابل تعرفه واردات مواد اولیه پایین بوده و این مسأله موجب شده تا صنایع تاحدزیادی به واردات مواداولیه و کالاهای واسطهای مورد نیاز خود وابسته شوند. این موضوع باعث میشود تا در صورت کاهش منابع ارزی حاصل از صادرات نفت، بخش تولید از مسیر کاهش دسترسی به تکنولوژی آسیب بیند و یا شاخص قیمت تولیدکننده (PPI) افزایش قابل ملاحظهای پیدا کند. این موضوع بهویژه در بحران ارزی سال 1390 که ناشی از تحریم نفتی ایران بود، به خوبی قابل مشاهده است. آمارها نشان میدهد که در سال 1391 بیشترین رشد منفی پس از بخش نفت(رشد منفی 37.4 درصد)، به حوزه صنایعومعادن(رشد منفی 6.4 درصد) مربوط بوده است.(بانک مرکزی, 1394)
مورد آخر در بعد ریسک اقتصادی، به صندوقهای ثروت ملی و تثبیتکننده نوسانات نفتی مربوط میشود. این مؤلفه نیز به عنوان یک کانال جدید میتواند به پژوهشهای قبلی اضافه شود. سوگاوارا (2014) نشان میدهد که وجود صندوق های تثبیت کننده به کاهش نوسانات مخارج دولت کمک شایانی مینماید. این پژوهش برای 68 کشور غنی از منابع طبیعی و طی دوره 1988 تا 2012 انجام شده و نشان میدهد که نوسانات مخارج دولت در کشورهایی با صندوقهای تثبیت به اندازه 13 درصد از سایرین کمتر است.( سوگاوارا، 2014)
جدول 4 مجموعه نماگرهایی را نشان میدهد که بر اساس مباحث نظری میتواند برای محاسبه ریسک اقتصادی در کشورهای صادرکننده نفت مورد استفاده قرار گیرد.
جدول 4- مهمترین نماگرهای ریسک اقتصادی |
|||||
ردیف |
کانال اثر گذاری درآمد نفتی |
نماگر |
نماد |
ارتباط با OVI |
|
1 |
کانال درآمدی |
نسبت درآمد نفتی به تولید ناخالص داخلی |
VOS/GDP |
مثبت |
|
2 |
کانال عایدی دولت |
نسبت درآمدهای نفتی در بودجه به تولید ناخالص داخلی |
OI/GDP |
مثبت |
|
3 |
کانال مخارج |
سهم درآمد دائمی نفت به درآمد ملی دائمی |
OP/YP |
مثبت |
|
4 |
کانال حساب جاری |
نسبت صادرات نفتی به کل صادرات |
OEX/EX |
مثبت |
|
5 |
کانال نرخ ارز |
میزان ذخایر خارجی بانک مرکزی برای مدیریت بحران |
FexR |
منفی |
|
6 |
کانال تکنولوژی |
نسبت واردات مواد اولیه و کالاهای سرمایه ای به تولید ناخالص داخلی |
IMcap/GDP |
مثبت |
|
7 |
کانال نوسانات مخارج دولت |
نسبت مبلغ واریزی به صندوق به تولید ناخالص داخلی |
OSF/OEX |
منفی |
|
8 |
سطح توسعه اقتصادی |
درآمد سرانه بر حسب ppp |
GDP/PPP |
منفی |
|
منبع: (گوپتا، 2008)
3-2- روششناسی تعیین مؤلفههای ریسک تقاضا
همانطور که در بخش 0 گفته شد، بعد دوم در تعیین شاخص آسیبپذیری نفت برای کشورهای مصرفکننده نفت، محاسبه و تعریف ریسک عرضه و تأمین نفت است. ریسک عرضه، نشان میدهد که کشورهای مصرفکننده نفت، بسته به سهم واردات نفت از شرکای تجاری خود و ریسک سیاسی آنها، در معرض یک ریسک عرضه قرار میگیرند که بالا رفتن آن میتواند به افزایش شاخص آسیبپذیری نفت بینجامد. ازسویدیگر توان کشور مصرفکننده در مدیریت این شوکهای احتمالی میتواند به کاهش ریسک عرضه کمک نماید. از این رو دو مؤلفه اساسی در محاسبات ریسک عرضه بایستی مورد توجه قرار گیرد. مؤلفه اول ریسک ژئوپلتیک نفت است که تمرکز واردات نفت را با توجه به ریسک سیاسی هر کشور محاسبه مینماید و مؤلفه دوم، ذخایر نفت داخلی به کل مصرف نفت، میباشد که توان کشور مصرفکننده را برای مدیریت شوکهای عرضه نفت سنجش مینماید و نشان میدهد که در صورت بروز یک شوک عرضه، کشور مصرفکننده تا چه اندازه میتواند تقاضای نفت خود را از سایر مبادی تأمین نماید.
با ایده گرفتن از نحوه ساخت ریسک عرضه، میتوان برای کشورهای صادرکننده نفت نیز همین بعد را تعریف نمود. البته ریسک کشورهای صادرکننده نفت دیگر ریسک عرضه نیست، بلکه ریسک تقاضای نفت است. به این معنی که با توجه به شرایط سیاسی، هزینههای ناشی از تحریم و ... یک یا تعدادی از خریداران نفت، میتوانند خرید نفت از یک کشور صادرکننده را تحریم نمایند. نمونه واقعی این موضوع در سال 1390، با تحریم نفت ایران توسط آمریکا و اتحادیه اروپا به وقوع پیوست. از این رو، همانگونه که در مورد کشورهای مصرفکننده نفت، ریسک تأمین و عرضه مورد بررسی قرار گرفت، در مورد کشورهای صادرکننده نفت، بایستی ریسک تقاضای نفت مورد بررسی قرار گیرد.
برای استخراج مولفههای موثر بر ریسک تقاضا میتوان از منطق استفاده شده در مقاله بریگوگلیو نیز استفاده نمود. بریگوگلیو درسال 2006 اولین شاخص تابآوری اقتصادی را ارائه نمود. از نگاه وی، تابآوری مفهومی است که حداقل سه توانایی را در یک اقتصاد به نمایش میگذارد:
1- توانای اقتصاد در اجتناب از این شوکها
2- توانایی اقتصاد در تحمل اثر این شوکها
3- توانایی اقتصاد در بازیابی سریع از شوک های اقتصادی تخریب کننده بیرونی(بریگوگلیو، 2009: غایثوند، 1393: غیاثوند و عبدالشاه، 2016)
با ایده گرفتن از مفهوم تابآوری ارائه شده توسط بریگوگلیو، ریسک تقاضا بر اساس سه محور اساسی تعریف میشود.
نمودار 1: مولفه های ریسک تقاضا بر اساس منطق تاب آوری
منبع: یافتههای پژوهش
این 4 عامل، نهایتا در دو مؤلفه خلاصه میشود. مولفه اول، ریسک ژئوپلتیک تقاضای نفت است که با توجه به سهم کشورهای واردکننده نفت از کشور صادرکننده محاسبه میشود. مؤلفه دوم، پایداری روابط سیاسی نامگذاری شدهاست.
در ریسک عرضه برای کشورهای مصرفکننده نفت، برای تعیین ریسک سیاسی، از گزارشات راهنمای ریسک بینالمللی کشورها[62] استفاده شده است(گوپتا، 2008). با اینوجود، در ریسک تقاضا، این مؤلفه بر اساس منطق جدید محاسبه میشود.
مولفه دوم در ریسک تقاضا، علاقمندی کشور موردنظر را به اعمال شوک تقاضای مدیریتشده نفتی( )، توانایی آن کشور در تحمل شوک نفتی وارده بر خود ( ) و نهایتا توانایی آن کشور در بازیابی سریع از شوک نفتی وارده ( ) را نشان میدهد. در ادامه جزئیات محاسبه مولفه دوم ریسک تقاضا تبیین شده است.
از آنجا که ریسک روابطسیاسی دوجانبه، سهم صادرات نفت کشور صادرکننده در سبد نفت وارداتی کشور هدف و توانایی تأمین این نفت از سایر مبادی مولفههایی هستند که مشخصکننده ریسک وقوع شوک تقاضای مدیریت شده هستند، از این رو برای محاسبه ریسک سیاسی[63] از این سه مؤلفه به شرح ذیل استفاده خواهد شد. البته ابتدا شاخص پایداری روابط سیاسی محاسبه میشود و سپس با تبدیل آن، شاخص ریسک سیاسی محاسبه میگردد.
(4) |
باتوجه بهاینکه، شاخص آسیبپذیری نفت برای کشورهای صادرکننده در نهایت برای اقتصاد ایران محاسبه میشود، ازاینبخش، ایران، معادل کشور صادرکننده در نظر گرفته شده است. در ادامه هرکدام از متغیرهای (4) توضیح داده شدهاند.
= نمره ثبات سیاسی کشور i که واردکننده نفت از ایران است. هرچه ایننمره، بالاتر باشد، ثبات روابط سیاسی دوجانبه از منظر تجارت نفتی بالاتر بوده و احتمال اعمال تحریم پایینتر است.
= نشان دهنده نسبت صادرات نفت ایران به کشور i به کل وادراتنفت آن کشور میباشد. این شاخص نمایانگر وابستگی آن کشور به واردات نفت از ایران است، از این رو هر چه سهم ایران در تامین نیاز وارداتی یک کشور بیشتر باشد، نمره ثبات سیاسی آن کشور بالاتر می رود و بنابراین، ریسک وضع یا اعمال تحریم توسط آن کشور کاهش مییابد. عبارت ذیل این موضوع را به صورتی دیگر نشان می دهد.
(5) |
اشکالی که در نسبت وجود دارد این است که مطلق نیاز وادراتی کشور هدف را مشخص نمینماید. به عنوان مثال این نسبت برای کشوری مثل چین که واردات بالایی دارد، پایین نشان داده می شود و بنا به تفسیرهای صورت گرفته، نمره ثبات سیاسی این کشور کاهش مییابد. اما واقعیت امر اینگونه نیست. علت نیز آن است که اگرچه چین در حدود 500 هزار بشکه نفت از ایران وارد مینماید و این میزان سهم بالایی در تامین نیاز وارداتی چین نیست، بااینوجود، برای تأمین این میزان نفت از مازاد تقاضای جهانی مشکلات زیادی وجود خواهد داشت. ازاینرو نسبت در نسبت جدیدی با نماد ضرب شده تا نمرات ثبات سیاسی واقعیتری بدست آید. در ادامه نسبت تعریف شده است.
= نشاندهنده نسبت صادرات نفت ایران به کشور i به مازاد عرضه جهانی درهرسال میباشد. بر این اساس، با فرض اعمال تحریم نفتی و قطع واردات نفت از ایران، کشور مورد نظر ضرورت دارد تا نیاز خود را از سایر کشورهای صادرکننده تأمین نماید و این موضوع بستگی به این دارد که متوسط رشد عرضه جهانی نفت به چه میزان است. تعریف دقیق این نسبت در (6) آورده شده است.
(6) |
به جهت اینکه مقادیر با ضریب تاثیر واقعیتری در فرمول وارد شوند، طبق جدول 5 مقادیر به تبدیل میشوند.
جدول 5- ضریب تعدیل به
مقادیر |
بین 0% تا 5% |
بین 5% تا 10% |
بین 10% تا 15% |
بین 15% تا 25% |
بالاتر از 25% |
مقادیر |
0.2 |
0.4 |
0.6 |
0.8 |
1 |
منبع: یافتههای پژوهش
به عبارت دیگر، هنگامی که کشوری برای جابجایی حجم نفت وارداتی خود از جانب ایران مجبور شود، بیشتر از 25 درصد از مازاد عرضه جهانی را جذب نماید، عدد وابستگی وارداتی آن کشور به ایران با ضریب 1 در معادله ریسک سیاسی وارد میشود. از سوی دیگر کشوری چون سریلانکا 100 درصد نیاز وارداتی خود را از جانب ایران تأمین مینماید، لکن حجم وارداتی آن به اندازهای است که تنها با جذب کمتر از 5 درصد عرضه مازاد جهانی میتواند نفت ایران را جایگزین نماید. این موضوع سبب میشود تا تبعیت سریلانکا از آمریکا برای اعمال تحریمهای ثانویه افزایش یابد، چرا که به سهولت میتواند نفت خود را از سایر مبادی تأمین نماید. این موضوع سبب میشود تا نمره ثبات سیاسی کاهش یابد، از این رو از ضرایب تنزیلکننده برای نشان دادن این موضوع استفاده شده است.
عنصر نهایی در محاسبه نمره پایداری کشورهای طرف تجاری ایران، محاسبه پایداری روابط سیاسی دوجانبه میباشد. این مؤلفه را با نشان داده و برای محاسبه آن از منطق ارائه شده در جدول 6 استفاده میشود.
جدول 6- مبنای دسته بندی و نمره ثبات سیاسی کشورهای طرف تجاری با ایران
ردیف |
مبنای دسته بندی |
BS |
1 |
کشورهایی که مستقیما ایران را تحریم کرده اند که شامل امریکا و اتحادیه اروپا هستند |
30 |
2 |
کشورهایی که مستقیما ایران را تحریم نکرده اند، لکن از تحریم های فراسرزمینی سایر کشورها پیروی کرده اند همچون کره، ژاپن و اکثریت کشورها |
60 |
3 |
کشورهایی که نه مستقیما ایران را تحریم کرده اند و نه از تحریم های فراسرزمینی سایر کشورهای تبعیت کرده اند همچون چین و روسیه |
90 |
منبع: یافته های پژوهش
با میانگینگیری ساده، بر اساس فرمول میتوان شاخص پایداری سیاسی را اندازه گیری نمود.
حال که بر اساس توضیحات داده شده، شاخص پایداری سیاسی محاسبه شد، میتوان از آن برای ساخت ریسک ژئوپلتیک تقاضای نفت استفاده نمود.
در نهایت برای محاسبه ریسک ژئوپلتیک تقاضای نفت (GODR) که ارتباط مثبتی با بعد ریسک تقاضا دارد، بر اساس جدول 7 عمل خواهد شد.
جدول 7- مهمترین مؤلفه های ریسک ژئوپلتیک نفت
ردیف |
ریسک ژئوپلتیک نفت |
نماگر |
1 |
ریسک تمرکز ژئوپلتیک بازار نفت (GOMCR) |
سهم کشورهای واردکننده نفت از ایران |
2 |
محاسبه تنوع مبادی صادراتی |
|
3 |
تعدیل شاخص تمرکز بر اساس ریسک سیاسی |
برای محاسبه GOMCR چند مرحله را باید طی نمود که عبارتند از:
مرحله اول: محاسبه سهم بازار هر یک از واردکنندگان نفت از ایران که بر اساس نسبت حجم واردات کشور هدف به کل صادرات ایران، تعیین میگردد. این سهم نامیده میشود.
مرحله دوم: محاسبه شاخص وابستگی به صادرات که با توجه به سهم کشورهای وارد کننده نفت از ایران محاسبه میشود. برای این منظور میتوان از شاخص هیرفیندال-هیرشمن[64] استفاده نمود. فرمول زیر نحوه محاسبه این شاخص را نشان می دهد:
(7) |
که سهم هر یک از کشورهای واردکننده در تامین منابع نفتی است و n تعداد کشورهای صادرکننده به کشور هدف است.
مرحله سوم: تعدیل شاخص HHI با توجه به ریسک سیاسی مرتبط با هر کشور
در این مرحله با توجه به فرمول ابتدا شاخص ثبات سیاسی کشورهای واردکننده نفت از ایران محاسبه میشود. این شاخص به کشورها از منظر ثبات سیاسی، نمره ای بین 0 تا 100 نسبت میدهد. بنابراین هر چقدر که این نمره بالاتر باشد، ریسک آن کشور پایینتر است. بنابراین کشورهای پرریسک، نمره پایینتری دریافت مینمایند. از آنجا که GOMCR ارتباط مثبتی با OVI دارد، لازم است تا ضرایب تعدیل بر اساس ریسک بالاتر تنظیم گردند. از این رو شاخصی به نام ضریب ریسک سیاسی به صورت ذیل برای هر کشور تعریف میشود:
(8) |
در نهایت GOMCR بر اساس (9) محاسبه خواهد شد:
(9) |
4- تحلیل دادهها
4-1- محاسبه شاخص آسیبپذیری نفت برای اقتصاد ایران
در این بخش، روند شاخصهای معرفی شده برای اقتصاد ایران و دوره مورد بررسی با توجه به محدودیتهای آماری مورد بحث قرار میگیرد و در نهایت نحوه ساخت شاخص نهایی تبیین میگردد.
مجموعه نماگرهای مورد نیاز برای محاسبه شاخص آسیب پذیری نفت در اقتصاد کشورهای صادرکننده نفت را نشان میدهد. نماگرهای ریسک اقتصادی از پیچیدگی زیادی برخوردار نیست و به راحتی از آمارها و اطلاعات موجود قابل محاسبه است.
جدول 8- مجموعه نماگرهای مورد نیاز برای محاسبه شاخص آسیبپذیری نفت در ایران
ردیف |
بعد |
نماگر |
نماد |
ارتباط با OVI |
1 |
ریسک اقتصادی |
سهم درآمد نفتی در تولید ناخالص داخلی |
VOS/GDP |
مثبت |
2 |
سهم درآمد های نفتی در بودجه دولت |
OI/GB |
مثبت |
|
3 |
سهم درآمد دائمی نفت به درآمد ملی دائمی |
OP/YP |
مثبت |
|
4 |
سهم صادرات نفتی از کل صادرات |
OEX/EX |
مثبت |
|
5 |
میزان ذخایر خارجی بانک مرکزی برای مدیریت بحران |
FexR |
منفی |
|
6 |
سهم واردات مواد اولیه و کالاهای سرمایه ای از تولید ناخالص داخلی |
IMcap/ind-GDP |
مثبت |
|
7 |
سهم صندوق تثبیت از درآمدهای نفتی |
OSF/OEX |
منفی |
|
8 |
درآمد سرانه بر حسب ppp |
GDP/PPP |
منفی |
|
9 |
ریسک تقاضا |
ریسک تمرکز ژئوپلتیک بازار نفت |
GOMCR |
مثبت |
منبع:یافته های پژوهش
4-1-1- محاسبات مربوط به ریسک اقتصادی برای ایران
جدول نتایج آمار نرمالشده برای اقتصاد ایران را طی سالهای 1368 تا 1393 نشان میدهد. به منظور نرمال نمودن اعداد، از قاعده MIN-MAX استفاده شده، به این ترتیب که برای متغیرهایی که رابطه مثبتی با شاخص آسیبپذیری نفت دارند، به مانند VOS/GDP, OI/GB, OEX/EX, OP/YP, Imp/ind-GDP از (10) استفاده شده و برای متغیرهایی که رابطه منفی با شاخص آسیبپذیری دارند مثلFexR, OSF/OEX, GDP/POP از معادله (11) استفاده شده است.
(10) |
|
|
|
(11) |
جدول9- آمار و اطلاعات نرمال شده مربوط به مؤلفه های ریسک اقتصادی برای اقتصاد ایران
VOS/GDP |
OI/GB |
OP/YP |
OEX/EX |
FexR (b rial) |
Imcap/ind-GDP (1000$/b rial) |
OSF/OEX |
GDP/POP-m rial |
سال |
||||||||
0.00 |
0.47 |
0.29 |
0.97 |
0.98 |
0.39 |
0.37 |
1.00 |
1368 |
|
|||||||
0.16 |
0.72 |
0.21 |
1.00 |
0.96 |
0.66 |
0.37 |
0.88 |
1369 |
|
|||||||
0.05 |
0.54 |
0.15 |
0.79 |
0.98 |
1.00 |
0.37 |
0.76 |
1370 |
|
|||||||
0.08 |
0.56 |
0.10 |
0.76 |
0.97 |
1.00 |
0.37 |
0.74 |
1371 |
|
|||||||
0.68 |
0.98 |
0.05 |
0.60 |
0.92 |
0.53 |
0.37 |
0.75 |
1372 |
|
|||||||
0.63 |
1.00 |
0.02 |
0.48 |
0.91 |
0.11 |
0.37 |
0.78 |
1373 |
|
|||||||
0.47 |
0.94 |
0.00 |
0.69 |
0.89 |
0.13 |
0.37 |
0.76 |
1374 |
|
|||||||
0.45 |
0.86 |
0.00 |
0.80 |
0.87 |
0.15 |
0.37 |
0.71 |
1375 |
|
|||||||
0.32 |
0.69 |
0.02 |
0.71 |
0.97 |
0.10 |
0.37 |
0.72 |
1376 |
|
|||||||
0.06 |
0.35 |
0.06 |
0.50 |
1.00 |
0.12 |
0.37 |
0.72 |
1377 |
|
|||||||
0.34 |
0.47 |
0.12 |
0.67 |
0.99 |
0.00 |
0.37 |
0.72 |
1378 |
|
|||||||
0.50 |
0.65 |
0.21 |
0.77 |
0.98 |
0.02 |
0.13 |
0.66 |
1379 |
|
|||||||
0.36 |
0.67 |
0.31 |
0.64 |
0.96 |
0.09 |
0.00 |
0.66 |
1380 |
|
|||||||
0.74 |
0.77 |
0.43 |
0.67 |
0.70 |
0.14 |
0.14 |
0.57 |
1381 |
|
|||||||
0.73 |
0.76 |
0.55 |
0.64 |
0.62 |
0.22 |
0.10 |
0.46 |
1382 |
|
|||||||
0.80 |
0.70 |
0.67 |
0.70 |
0.48 |
0.40 |
0.18 |
0.41 |
1383 |
|
|||||||
1.00 |
0.47 |
0.79 |
0.72 |
0.33 |
0.41 |
0.13 |
0.34 |
1384 |
|
|||||||
0.93 |
0.39 |
0.88 |
0.66 |
0.13 |
0.39 |
0.22 |
0.26 |
1385 |
|
|||||||
0.92 |
0.24 |
0.95 |
0.72 |
0.13 |
0.46 |
0.37 |
0.14 |
1386 |
|
|||||||
0.81 |
0.23 |
0.99 |
0.66 |
0.11 |
0.54 |
0.09 |
0.16 |
1387 |
|
|||||||
0.57 |
0.00 |
1.00 |
0.48 |
0.06 |
0.45 |
0.09 |
0.16 |
1388 |
|
|||||||
0.69 |
0.58 |
0.98 |
0.52 |
0.22 |
0.46 |
0.09 |
0.06 |
1389 |
|
|||||||
0.95 |
0.53 |
0.94 |
0.54 |
0.22 |
0.45 |
0.09 |
0.00 |
1390 |
|
|||||||
0.50 |
0.36 |
0.88 |
0.18 |
0.39 |
0.38 |
0.12 |
0.16 |
1391 |
|
|||||||
0.53 |
0.43 |
0.80 |
0.17 |
0.00 |
0.33 |
0.15 |
0.25 |
1392 |
|
|||||||
0.44 |
0.29 |
0.73 |
0.00 |
0.19 |
0.35 |
0.12 |
0.24 |
1393 |
|
|||||||
منبع: یافته های پژوهش
در صورتی که از 8 متغیر معرفی شده در جدول 9 یک متوسط وزنی گرفته شود، نمودار 2 حاصل میگردد
نمودار 2: نتایج بعد ریسک اقتصادی؛
منبع: نتایج پژوهش
نوسانات نمودار 2 به دلایل برونزا و درونزا بوجود آمده است. برخی از نوسانات همچون، کاهش شاخص در سال 1388 و یا سال 1391 به بعد، به ترتیب ناشی از کاهش قیمت نفت در سال 2010 به دلیل وقوع رکود اقتصاد جهانی و تشدید تحریم های نفتی ایران طی سال های 2011 به بعد و وقوع بحران ارزی در سال 1390 میباشد. جز در موارد اینگونه که تغییرات ناشی از یک شوک بیرونی است، سایر موارد میتواند به دلایل سیاستی رخ دهد. بهعنوانمثال، تأسیس حساب ذخیرهارزی و پس از آن صندوقتوسعهملی و واریز بخشی از وجوه نفت بهآن ازجمله مواردی است که سبب شده تا شاخص آسیبپذیری نفت در حدود 0.1 کاهش پیدا نماید. در مجموع سیاست متنوعسازی درآمدهای صادراتی و کاهش سهم درآمدهای ارزی نفتی در منابع ارزی، کاهش سهمنفت در تولیدناخالصداخلی، کاهش سهم نفت در درآمدهای دولت و همچنین کاهش وابستگی صنایع به واردات مواداولیه و کالاهای واسطهای موجب میشود که ریسک اقتصادی کاهش پیدا کند. البته طی سالهای موردمطالعه، تغییرات شاخص بیشتر تابع تحولات برونزا بوده و دولتها برنامهریزی دقیقی به منظور کاهش مولفههای ریسک اقتصادی انجام ندادهاند.
4-2- محاسبات مربوط به ریسک تقاضا برای ایران
مساله اصلی، محاسبه ریسک تقاضا میباشد. در ادامه برخی نمودارها و شیوه محاسبه این مولفه برای اقتصاد ایران طی سال های 1368 تا 1393 تبیین شده است.
برای محاسبه ریسک تقاضا و نهایتا ساخت شاخص آسیبپذیری نفت در اقتصاد ایران، طی سال های 1368 تا 1388 از دادههای بانکمرکزی و برای سالهای 1388 تا 1393 از اطلاعات اوپک برای تکمیل دادهها بهره گرفته شده است.(اوپک، 2015) با توجه به اینکه این شاخص برای اولین بار محاسبه میشود، تلاش شده است تا ساده سازیهای لازم صورت پذیرد از این رو دادههای سالهای 1357 تا 1368 به علت وقوع جنگ و انقلاب اسلامی، و برخورداری از شوکها و نوسانات بالا در نظر گرفته نشده است. گام اول در محاسبه ریسک تقاضا، محاسبه پایداری سیاسی به کمک (4) میباشد.
(12) |
ازاینرو لازم است تا ابتدا متغیرهای و محاسبه شود. همانطور که پیشتر گفته شد نشان دهنده نسبت صادرات نفت ایران به کشور i به کل وادرات نفت آن کشور میباشد. این شاخص نمایانگر وابستگی آن کشور به واردات نفت از ایران است، ازاینرو هرچه سهم ایران در تأمین نیاز وارداتی یک کشور بیشتر باشد، نمره ثبات سیاسی آن کشور بالاتر میرود و بنابراین، ریسک وضع یا اعمال تحریم توسط آن کشور کاهش مییابد. بانک مرکزی و اوپک اطلاعات مقاصد صادراتی ایران را مطابق جدول ارائه میدهد. همانطور که مشاهده میگردد، این اطلاعات بر اساس تک تک کشورها تهیه نشده است و در مواردی از عبارت اروپا، آسیا و سایر مناطق استفاده شده است. بر اساس اطلاعات تکمیلی مشخص میشود که به طور متوسط 75 درصد صادرات نفت ایران به اروپا طی این سالها، به کشورهای فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و یونان بوده و مابقی نیز حسب مورد به سایر کشورهای اروپایی فرستاده شده است. ازاینرو برای محاسبه واردات "اروپا" در جدول، حجم واردات این 4 کشور با حجم واردات سایر اروپا جمع شده است. برای سادگی، سایر مبادی اروپایی نیز به عنوان یک مبداء در نظر گرفته شده و حجم واردات آن نیز از میانگین این 4 کشور اروپایی استخراج شده است. برای محاسبه آسیا و خاور دور نیز، حجم واردات 4 کشور هند، چین، کرهجنوبی و ترکیه مبنای محاسبه بوده است. به جهت سادگی، حجم واردات سایرمناطق نیز مشابه آسیا در نظر گرفته شده است. بر این اساس، ارقامی بدست آمده که در جدول(10) مشاهده مینمایید.
همانطور که قبلا اشاره شد، اشکالی که در نسبت وجود دارد این است که مطلق نیاز وادراتی کشور هدف را مشخص نمینماید. بهعنوانمثال این نسبت برای کشوری مثل چین که واردات بالایی دارد، پایین نشان داده میشود و بنابه تفسیرهای صورت گرفته، نمره ثبات سیاسی این کشور کاهش مییابد. ازاینرو لازم است تا ضریب توسط ضریب جدیدی که نامیده میشود، تعدیل گردد.
برای محاسبه این ضریب ابتدا نسبت صادرات نفت ایران به کشور i به مازاد عرضه جهانی در هر سال اندازهگیری میشود. برای محاسبه مازاد عرضه جهانی، فرض شده که کشورهای صادرکننده نفت میتوانند معادل 5 درصد تولید هر سال را بهصورت مازاد عرضه نمایند. این نسبت نشان میدهد که اگر کشوری بخواهد، ایران را تحریم نفتی نموده و نیاز خود را از سایر مبادی تأمین نماید، مجبور است چه درصدی از مازاد عرضه جهانی را به خود اختصاص دهد. مطابق جدول (5) که براساس نظرات خبرگان تنظیم شده است، اگر کشوری مجبور باشد، برای تأمین نفت وارداتی خود، 25 درصد از عرضه مازاد جهانی را جذب نماید، با مشکلات زیادی مواجه خواهد شد و از این رو نماگر بتا با ضریب یک وارد معادلات پایداری سیاسی میشود. اما اگر کشور مورد نظر بتواند تنها با جذب 5 درصد از مازاد عرضه جهانی، نیاز وارداتی خود از ایران را منقطع نماید و نفت مورد نیاز خود را از سایر مبادی تامین نماید، نماگر بتا که نشانگر وابستگی آن کشور به واردات نفت از ایران میباشد، کاهش یافته و با ضریب 0.2 وارد معادله پایداری سیاسی میشود. بر این اساس ضرایب تعدیل نیز در جدول(10) قابل مشاهده میباشد.
جدول10- مقادیر ( ) و ضرایب تعدیل آن بر اساس گروه کشورهای مختلف
سال |
اروپا |
ژاپن |
آسیا و خاور دور |
آفریقا |
سایر مناطق |
|||||
متغیرها |
||||||||||
1368 |
0.201 |
1.0 |
0.090 |
0.8 |
0.174 |
0.8 |
0.000 |
0.2 |
0.069 |
0.4 |
1369 |
0.193 |
1.0 |
0.113 |
1.0 |
0.241 |
1.0 |
0.013 |
0.2 |
0.140 |
0.8 |
1370 |
0.162 |
1.0 |
0.103 |
1.0 |
0.193 |
1.0 |
0.000 |
0.2 |
0.335 |
1.0 |
1371 |
0.151 |
1.0 |
0.091 |
0.8 |
0.160 |
1.0 |
0.000 |
0.2 |
0.276 |
1.0 |
1372 |
0.115 |
1.0 |
0.094 |
1.0 |
0.164 |
1.0 |
0.004 |
0.2 |
0.210 |
1.0 |
1373 |
0.125 |
1.0 |
0.096 |
1.0 |
0.165 |
1.0 |
0.000 |
0.2 |
0.196 |
1.0 |
1374 |
0.181 |
1.0 |
0.079 |
0.8 |
0.170 |
1.0 |
0.262 |
0.6 |
0.044 |
0.4 |
1375 |
0.199 |
1.0 |
0.107 |
1.0 |
0.185 |
1.0 |
0.000 |
0.2 |
0.019 |
0.2 |
1376 |
0.189 |
1.0 |
0.095 |
0.8 |
0.146 |
1.0 |
0.000 |
0.2 |
0.014 |
0.2 |
1377 |
0.173 |
1.0 |
0.097 |
0.8 |
0.154 |
1.0 |
0.000 |
0.2 |
0.020 |
0.2 |
1378 |
0.112 |
1.0 |
0.118 |
1.0 |
0.120 |
1.0 |
0.000 |
0.2 |
0.072 |
0.8 |
1379 |
0.114 |
1.0 |
0.118 |
1.0 |
0.164 |
1.0 |
0.239 |
0.4 |
0.000 |
0.2 |
1380 |
0.048 |
0.8 |
0.122 |
1.0 |
0.159 |
1.0 |
0.198 |
0.4 |
0.052 |
0.8 |
1381 |
0.036 |
0.6 |
0.127 |
1.0 |
0.125 |
1.0 |
0.188 |
0.4 |
0.074 |
0.8 |
1382 |
0.039 |
0.6 |
0.137 |
1.0 |
0.129 |
1.0 |
0.199 |
0.4 |
0.092 |
1.0 |
1383 |
0.100 |
1.0 |
0.124 |
0.8 |
0.128 |
1.0 |
0.216 |
0.4 |
0.037 |
0.6 |
1384 |
0.132 |
1.0 |
0.121 |
0.8 |
0.139 |
1.0 |
0.187 |
0.4 |
0.000 |
0.2 |
1385 |
0.143 |
1.0 |
0.094 |
0.8 |
0.118 |
1.0 |
0.171 |
0.4 |
0.001 |
0.2 |
1386 |
0.123 |
1.0 |
0.110 |
0.8 |
0.125 |
1.0 |
0.167 |
0.4 |
0.000 |
0.2 |
1387 |
0.108 |
1.0 |
0.099 |
0.8 |
0.125 |
1.0 |
0.163 |
0.4 |
0.000 |
0.2 |
1388 |
0.095 |
1.0 |
0.091 |
0.8 |
0.107 |
1.0 |
0.129 |
0.4 |
0.000 |
0.2 |
1389 |
0.102 |
1.0 |
0.048 |
0.4 |
0.105 |
1.0 |
0.143 |
0.4 |
0.001 |
0.2 |
1390 |
0.107 |
1.0 |
0.041 |
0.4 |
0.105 |
1.0 |
0.142 |
0.4 |
0.000 |
0.2 |
1391 |
0.037 |
0.4 |
0.073 |
0.6 |
0.106 |
1.0 |
0.056 |
0.2 |
0.000 |
0.2 |
1392 |
0.000 |
0.0 |
0.063 |
0.6 |
0.080 |
1.0 |
0.000 |
0.2 |
0.000 |
0.2 |
1393 |
0.000 |
0.0 |
0.048 |
0.4 |
0.074 |
1.0 |
0.000 |
0.2 |
0.000 |
0.2 |
منبع: یافته های پژوهش
با محاسبه مقادیر و این امکان وجود دارد که به کمک نماگر BS شاخص پایداری سیاسی (PS) محاسبه شود. لازم به ذکر است که پس از محاسبه مقادیر ، این مقادیر به کمک روش MIN-MAX نرمال شده و سپس با BS میانگین گیری میشود. در روش MIN-MAX برای نرمالایز کردن اعداد از معادله (10) استفاده میشود.
بعد از استخراج پایداری سیاسی، برای محاسبه ریسک تقاضا، لازم است تا مقادیر و در داخل (9) قرار گیرد.
بعد از انجام همه محاسبات، GOMCR یا ریسک تمرکز ژئوپلتیک بازار نفت برای اقتصاد ایران طی سال های 1368 تا 1393 مطابق نمودار 3 استخراج میگردد.
نمودار 3: ریسک تمرکز زئوپلتیک بازار نفت
منبع: یافتههای پژوهش
همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، ریسک تمرکژ ژئوپلتیک بازار نفت با شاخص آسیب پذیری نفت ارتباط مثبتی دارد و بالاتر بودن آن باعث افزایش شاخص آسیبپذیری میشود. در تفسیر نمودار 3(3) با سیاست های اتخاذی فروش و صادرات نفت به نکات ذیل می توان اشاره کرد:
- · مقدار شاخص GOMCR در سال 1368 به مقدار بالای 1.05 رسیده است. نگاهی به آمار توزیع صادرات نفت ایران نشان میدهد که در این سال سهم اتحادیه اروپا از 39 در سال 1367 به 60 درصد در سال 1368 رسیده است و پایین بودن پایداری روابط سیاسی دوجانبه در کنار افزایش سهم اتحادیه اروپا باعث افزایش شاخص شده است.
- · همچنین طی سال های 1380، 1381 و 1382 سهم اتحادیه اروپا از 31 درصد در سال 1379 به 14 درصد در سال 1380 و 11 درصد در سال 1381 و 10 درصد در سال 1382 میرسد. کاهش سهم اتحادیه اروپا در کنار افزایش صادرات به سایر مناطق موجب شده است تا ریسک تمرکز ژئوپلتیک بازار نفت در سال 1382 به کمترین مقدار خود طی دوره مورد مطالعه یعنی به عدد 0.53 دست پیدا کند. این موضوع نکته بسیار مهمی را روشن مینماید و آن این است که هر چقدر توزیع صادرات نفت متکثرتر شده و به مناطق متعددی صورت پذیرد، امکان آسیبپذیری کشور از ناحیه شوک تقاضای مدیریت شده نفتی کاهش پیدا میکند.
- · متأسفانه پس از سال 1384، سیاستهای صادراتی وزارت نفت به گونهای بوده است که سهم صادرات به سایر مناطق، آفریقا و ژاپن کاسته شده و با تمرکز صادرات به منطقه آسیا و خاور دور و اروپا، شاخص تمرکز از رشد قابل ملاحظهای همراه بوده است. در طول این مدت اروپا بیش از 35 درصد نفت صادراتی ایران را جذب نموده، سهم سایر مناطق به صفر میرسد، سهم آفریقا به کمتر از 5 درصد رسیده و سهم آسیا و خاوردور نیز افزایش یافته و به حدود 55 درصد میرسد. این موضوع سبب میشود تا با افزایش ریسک تمرکز ژئوپلتیک بازار نفت برای اقتصاد ایران، امکان اعمال تحریم نفتی ایران افزایش یافته و آسیبپذیری ایران از این محل نیز افزایش یابد.
- · با ابلاغ بخش 1245 از قانون دفاع ملی آمریکا برای سال [65]2012 در نوامبر 2012 ایران از سوی آمریکا مشمول تحریم فراسرزمینی صادرات نفت گردید.(کاتزمن[66]، 2016) این موضوع سبب شد تا با قطع یکباره واردات نفت اروپا، بخش عمدهای از درآمدهای ارزی ایران دچار نوسان شود. از سوی دیگر، تمرکز بخش باقی مانده نفت بر آسیا و افزایش سهم آسیا به 85 درصد موجب شد تا این شاخص افزایش بیشتری پیدا کرده و به عدد 1.4 در سال 1393 دست پیدا کند. بالا رفتن این شاخص نشان میدهد که فقدان برنامهریزی صحیح در توزیع صادرات نفت و سیاستهای فروش نفت در داخل موجب شد تا به یکباره کشور آسیب زیادی را از وضع تحریم ها متحمل گردد. البته افزایش سهم آسیا نیز اوضاع را بدتر نموده و وضعیت شاخص تمرکز را افزایش داده است. آسیبپذیری کشور در این شرایط را میتوان در زمینه تسویهمالی نفت فروخته شده جستجو کرد. متاسفانه کشورهای خریدار نفت از ایران، با تمرکز نفت صادراتی ایران به آنها، دست برتر را در نحوه تسویه پیدا کردهاند و با تسویه مالی از طریق پولهای محلی، غذا، دارو و کالاهای ساخته شده کشور خود، بیش از پیش کشور را با مشکلات مواجه کردهاند.
4-3- نتایج شاخص آسیبپذیری نفت برای اقتصاد ایران
پس از محاسبه دو بعد اصلی ریسک اقتصادی و ریسک تقاضا، بایستی شاخص آسیبپذیری نفت را محاسبه نمود. به صورت کلی برای محاسبه شاخص کلی و ابعاد و مولفههای آنها روشهای متعددی وجود دارد. لکن با توجه به اینکه تمرکز این مقاله، در تبیین نظری ساخت شاخص و معرفی مولفههای اصلی شاخص آسیبپذیری نفت برای کشورهای صادرکننده نفت بود، استفاده از تکنیک های وزندهی مولفهها بعنوان هدف اصلی مورد توجه قرار نگرفته است. به شیوههای مختلفی میتوان، مؤلفهها و ابعاد را وزن دهی نمود، بااینوجود، در این مقاله از روش متوسط وزنی استفاده شده است. به این ترتیب که اوزان ریسک اقتصادی و ریسک تقاضا در شاخص آسیبپذیری نفت برای اقتصاد ایران، یکسان و برابر 0.5 در نظر گرفته شده است و از یک میانگینگیری، شاخص نهایی محاسبه شده است. هرچند یکی از مباحث آتی، مقایسه روشهای مختلف وزندهی مؤلفههای این شاخص خواهد بود. به هر ترتیب، در صورت استفاده از روش فوق، نمودار 4 حاصل میشود. متأسفانه همانطور که مشخص است، پس از سال 1388 با تشدید تحریمها از یک سو و فقدان برنامهریزی مناسب در توزیع نفت صادراتی، شاخص روند نامناسبی را طی کرده است. این موضوع با وقوع بحران ارزی و سهمیه بندی خرید نفت ایران شدت بیشتری پیدا کرد و موجب شد با وجود کاهش ریسک اقتصادی، وضعیت کلی شاخص افزایش یابد.
نمودار 4: شاخص آسیب پذیری نفت برای اقتصاد ایران
منبع: یافته های پژوهش
بهترین سالها برای اقتصاد ایران از منظر این شاخص، سالهای 1380 تا 1382 می باشد، طی این سالها هم ریسک اقتصادی از طریق ایجاد حسابذخیرهارزی و متنوعسازی منابع ارزی، کاهش قابل ملاحظهای یافته و هم از طریق متنوعسازی مقاصد صادراتی نفت و افزایش تعداد بازیگران، ریسک تقاضا کاهش یافته و عدد شاخص آسیبپذیری نفت به حدود 0.51 رسیده است.
5- جمعبندی و نتیجه گیری
در این مقاله، تلاش شده است تا مفهوم شاخص آسیبپذیری نفت برای کشورهای صادرکننده نفت تبیین و محاسبه شود. از این رو هدف اصلی این مقاله، ارائه یک چارچوب نظری منسجم برای ساخت و معرفی مهمترین مؤلفههای تشکیلدهنده این شاخص میباشد. بهاینمنظور، مهمترین مؤلفههای مؤثر بر این شاخص در دو بعد ریسک اقتصادی و ریسک تقاضا تبیین گردید. در بعد ریسک اقتصادی بر اساس توسعه ادبیات نظری بیماری هلندی، 7 کانال و مولفه مهم شامل کانال درآمد، عایدی دولت، مخارج، حساب جاری، نرخ ارز، تکنولوژی و نوسانات مخارج دولت شناسایی شد. در بعد ریسک تقاضا، نیز بر اساس منطق ارائه شده توسط بریگوگلیو، دو مولفه اصلی شناسایی شد. مؤلفه اول ریسک ژئوپلتیک تقاضای نفت است که با توجه به سهم کشورهای واردکننده نفت از کشور صادرکننده محاسبه میشود. مؤلفه دوم در ریسک تقاضا، علاقمندی کشور مورد نظر را به اعمال شوک تقاضای مدیریتشده نفتی( )، توانایی آن کشور در تحمل شوک نفتی وارده بر خود ( ) و نهایتا توانایی آن کشور در بازیابی سریع از شوک نفتی وارده ( ) را نشان میدهد. پس از ارائه منطق ساخت شاخص، مقادیر آن برای اقتصاد ایران محاسبه شده است. محاسبه و اندازهگیری شاخص آسیبپذیری نفت برای اقتصاد ایران، نشان داد که مدیریت عوامل مؤثر بر ریسک اقتصادی و تنظیم سیاست های فروش و صادرات نفت در یک کشور صادر کننده نفت، میتواند آسیبپذیری آن کشور را در صورت بروز شوکهای تحریم نفت به شکل قابل ملاحظهای کاهش دهد. بهعنوانمثال، افزایش سهم نفت در تولیدناخالصداخلی و یا افزایش درآمدهای نفتی در بودجه دولت و یا افزایش سهم نفت در سبد صادراتی کشور، به افزایش آسیبپذیری کشور کمک شایانی مینماید. ازسویدیگر، افزایش درآمد سرانه کشور و همچنین افزایش سهم صندوقهای تثبیت درآمدهای نفتی به افزایش مقاومتپذیری اقتصاد منجر خواهد شد. کاهش تنوع در مقاصد صادرات نفت، اعمال تحریمها و متمرکزشدن فروش نفت به کشورهای خاص موجب افزایش ریسک تقاضا شده است و مقادیر این ریسک را به 1.40 در سال 1393 رسانده است. البته ریسک اقتصادی تا حدی کاهش داشته، علت نیز آن است که با کاهش قیمت نفت و افزایش صادرات نفتی، میزان وابستگی به نفت در صادرات کاهش داشته، سهم نفت در تولیدناخالصداخلی کاهش یافته است. با این وجود، ریسک تقاضا به دلایل تمرکز و تشدید تحریمها به قدری افزایش داشته که وضعیت شاخص به بدترین وضع ممکن رسیده است.
6- منابع
الف-فارسی
اودل، پیتر (1357)، نفت و کشورهای بزرگ جهان، ترجمه امیرحسین جهانبگلو، انتشارات خوارزمی.
بانک مرکزی ج.ا.ایران (1394)، بانک دادههای سری زمانی ایران، http://tsd.cbi.ir/
غیاثوند، ابوالفضل (1393)، «درباره سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی (مروری بر ادبیات جهانی درباره تاب آوری)»، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، دفتر مطالعات اقتصادی، شماره مسلسل 13582
غیاثوند و عبدالشاه. (2016). مفهوم و ارزیابی تاب آوری اقتصادی ایران. پژوهشنامه اقتصادی, 15(4), 161–187.
ب- انگلیسی
Ali, I., and Harvie, C. (2015), “Oil Related Shocks and Macroeconomic Adjustment under Different Nominal Exchange Rate Policy: The Case of the Libyan Economy”, Journal of Energy and Development, Vol.40, pp. 23–50.
Bacon, R. (2005). “The Impact of higher oil prices on low income countries and the poor: Impacts and policies”. Methodology, (March).
Briguglio, L., Cordina, G., Farrugia, N., & Vella, S. (2009). “Economic vulnerability and resilience: concepts and measurements”. Oxford Development Studies, 37(3), 229–247.
British Petroleum. (2015). “BP Statistical Review of World Energy”, June 2015, (June), 48.
Buiter, W. H., & Purvis, D. D. (1983). “Oil, Disinflation, and Export Competitiveness: A Model of the “Dutch Disease.” NBER Working Paper Series.
Corden, W., & Neary, J. (1982). “Booming sector and de-industrialisation in a small open economy”. The Economic Journal. Retrieved from
Cox, G., & Harvie, C. (2010). “Resource price turbulence and macroeconomic adjustment for a resource exporter: A conceptual framework for policy analysis”. Energy Economics, 32, 469–489.
Eastwood, R., & Venables, A. J. (1982). “The Macroeconomic of a Resource Implications in an Discovery Open Economy”, 92(366), 285–299.
Egenhofer, C., Gialoglou, K., Luciani, G., Boots, M., Scheepers, M., Costantini, V., … Vicini, G. (2004). “Market-based options for security of energy supply”.
Gnansounou, E. (2008). “Assessing the energy vulnerability: Case of industrialised countries”. Energy Policy, 36(10), 3734–3744.
Gupta, E. (2008). “Oil vulnerability index of oil-importing countries”. Energy Policy, 36(3), 1195–1211.
Harvie, C. (1989). “The economic effects of a natural resource discovery: A Theoretical and simulation exercise”. International Journal of Energy Research, 13(6), 701–716.
Harvie, C. (1993). “Terms of trade volatility and macroeconomic adjustment in a resource exporting economy : the case of Australia”.
Issa Saleh Ali. (2011). “Oil revenue and economic development case of Libyan economy (1970-2007) ”, 1–303.
Katzman, K. (2016). “Iran sanctions”. (pp. 1–85). DTIC Document.
Kilian, L. (2009). “Not All Oil Price Shocks Are Alike : Disentangling Supply Shocks in the Crude Oil Market”. The American Economic Review, 99(3), 1053–1069.
Le Coq, C., & Paltseva, E. (2009). “Measuring the security of external energy supply in the European Union”. Energy Policy, 37(11), 4474–4481.
Lefevre-Marton, N., & Blyth, W. (2005). “Energy Security and Climate Change Policy Interactions-An Assessment Framework”. Oil, Gas & Energy Law Journal (OGEL), 3(1).
Linde, C. van der, Amineh, M. P., Correljé, A., & MSc, D. de J. (2004). “Study on energy security and geopolitics”. Clingendael International Energy Programme (CIEP), Final Repo(January).
Nardo, M., Saisana, M., Saltelli, A., Tarantola, S., Hoffman, A., & Giovannini, E. (2008). “Handbook on Constructing Composite Indicators: Methodology and User Guide”. Methodology (Vol. 3).
Neary, J. P., & van Wijnbergen, S. (1984). “Can an oil discovery lead to a recession? a comment on eastwood and venables”. The Economic Journal, 94(374), 390–395.
Neff, T. L. (1997). “Improving energy security in Pacific Asia: Diversification and risk reduction for fossil and nuclear fuels”. Project Commissioned by the Pacific Asia Regional Energy Security (PARES) Massachusetts Institute of Technology, Center for International Studies, (December).
Opec. (2015). “OPEC Annual Statistical Bulletin”. (A.-M. Fantini, Ed.). Organization of the Petroleum Exporting Countries. Retrieved from www.opec.org
Sugawara, N. (2014). “From volatility to stability in expenditure: stabilization funds in resource-rich countries”.
Vera, I., & Langlois, L. (2007). “Energy indicators for sustainable development”. Energy, 32, 875–882.
[1] این مقاله مستخرج از رساله دکتری آقای حامد نجفی جزه با عنوان درآمدهای نفتی و رشد اقتصادی در ایران: ارزیابی گزینه های جایگزین تخصیص درآمدهای نفتی» میباشد.
[2] استاد گروه اقتصاد نظری، دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی
Email: shakeri.abbas@gmail.com
[3] دانشیار گروه اقتصاد نظری، دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی
Email: atmahmadi@gmail.com
[4] دانشجوی دکتری رشته اقتصاد پولی و مالی، دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی
Email: najafi@tsi.ir
[5]. OPEC(Organization of Petroleum Exporting Countries)
[6] . این رقم در سال های مخلف از 15 تا 25 درصد متغیر است
[7]. Kilian
[8]. Gnansounou
[9]. Le Coq & Paltseva
[10]. OAPEC (Organization of Arab Petroleum Exporting Countries)
[11]. Organization for Economic Co-operation and Development (OECD)
[12]. British Petroleum
[13]. Oil Vulnerability
[14]. Market (or Economic) Risk
[15]. Supply Risk
[16]. Environmental Risk
[17]. Vera & Langlois
[18]. Bacon
[19]. Principal Component Analysis (PCA)
[20]. Briguglio
[21]. Cordina
[22]. Farrugia
[23]. Vella
[24]. Geopolitical Oil Risk
[25]. Egenhofer
[26]. Linde
[27]. Amineh
[28]. Correljé
[29]. Lefevre-Marton & Blyth
[30]. Blyth
[31]. Neff
[32]. GOMCR (Geopolitical Oil Market Concentration Risk)
[33]. Herfindahl-Hirschman Index - HHI
[34]. International Country Risk Guide (ICRG)
[35]. Principal Component Analysis
[36]. Factor Analysis
[37]. Data Envelopment Analysis
[38]. Benefit of Doubt Approach
[39]. Unobserved Component Model
[40]. Budget Allocation Process
[41]. Public Opinion
[42]. Analytic Hierarchy Process
[43]. Conjoint Analysis
[44]. Nardo
[45]. Gnansounou
[46]. Le Coq & Paltseva
[47]. Resource Movement effect
[48]. Spending Effect
[49]. Income Effect
[50]. Exchange Rate Effect
[51]. Buiter & Purvis
[52]. Corden
[53]. Neary
[54]. Eastwood
[55]. Venables
[56]. Harvie
[57]. van Wijnbergen
[58]. Cox
[59]. Harvie
[60]. Revenue Effect
[61]. Current Account Effect
[62]. International Country Risk Guide
[63]. Political Risk
[64]. Herfindahl-Hirschman Index - HHI
[65]. Section 1245 of the National Defense Authorization Act for Fiscal Year 2012
[66]. Katzman