Document Type : Research Paper

Authors

1 Professor of Economics, Mazandaran Universtiy

2 Assistant Professor of Economics Mazandaran university

3 M.A in Management in Economics Mazandaran University

Abstract

It is common to use the criteria of Energy intensity in micro levels for showing the efficiency of manufacturing systems, and in macro levels for comparing the productivity level of energy between countries. Accordingly in this research we investigate the effect of gasoline price with the rest of macro-economic variables on energy intensity in Iran and Turkey in the period of 1980-2013, by using of both Johansen-Juselius and error correcting models. The estimated results show that the gasoline price has negative effect on Energy consuming intensity in both countries, so that increasing the gasoline price in Turkey has leaded to more decrease in energy consuming intensity in short- run and long-run. Although Technology had negative effect on energy intensity in both countries in long-run, but in Iranian economy, it had positive effect in short-run and shows that manufacturing technological change in the country couldn’t have led to improve efficiency. Also in both countries, the policy of reforming energy prices was effective through decreasing subsidy on energy carriers.

اثر قیمت بنزین بر شدت انرژی: مطالعه تطبیقی ایران و ترکیه[1]

زهرا کریمی موغاری[2]

شهریار زروکی[3]

حمیدرضا تقی‌پور خوئینی[4]

 

تاریخ دریافت: 19/08/1394                                                            تاریخ پذیرش: 23/12/1395

چکیده

استفاده از معیار شدت انرژی در سطوح خرد، برای نشان دادن کارآیی سیستم‌های تولیدی و نیز در سطوح کلان برای مقایسة وضعیت کارایی انرژی کشورها بسیار متداول است. بر این اساس در پژوهش حاضر با به کارگیری همجمعی جوهانسن-جوسلیوس و الگوی تصحیح خطا به بررسی و مقایسه­ی اثر قیمت بنزین به همراه سایر متغیرهای کلان اقتصادی بر شدت انرژی در ایران و ترکیه طی دوره‌ی 1359-1392 پرداخته شده است. نتایج برآورد الگو نشان می‌دهد قیمت بنزین در دو کشور اثری منفی بر شدت مصرف انرژی داشته به نحوی که در کوتاه‌مدت و بلندمدت، افزایش قیمت بنزین در ترکیه به کاهشی بیشتر در شدت مصرف انرژی منجر شده است. تکنولوژی با وجود آنکه در بلندمدت بر شدت انرژی دو کشور با تاثیری منفی همراه است؛ ولی در اقتصاد ایران در کوتاه­مدت اثری مثبت داشته و نشان می­دهد که تغییرات تکنولوژیکی تولید در کشور، نتوانسته آن‌طور که باید به بهبود بهره‌وری منجر شود. همچنین در هر دو کشور، سیاست اصلاح قیمت انرژی از طریق کاهش یارانه پرداختی به حامل‌های انرژی، توانسته است بر شدت مصرف انرژی موثر واقع شود.

کلیدواژه‌ها:قیمت بنزین، شدت انرژی، ایران، ترکیه

طبقه‌بندیJEL: ,C65 ,C50 C43

 

 

1. مقدمه

انرژی، به منزله یکی از عوامل مهم تولید، در کنار عواملی چون کار، سرمایه و مواد اولیه نقش مهمی در حیات اقتصادی کشورها ایفا می‌کند. به رغم گسترش روزافزون تقاضای انرژی در جهان، همچنان توجه به سمت انرژی‌های فسیلی و نفت معطوف مانده و رغبت چندانی به استفاده از انرژی‌های جایگزین- به دلیل هزینه تولید بالا و خطرهای احتمالی که در مصرف برخی از انواع انرژی، مانند انرژی هسته‌ای، وجود دارد- دیده نمی‌شود. کمیابی سوخت‌های فسیلی، از سوی دیگر ضرورت بکارگیری راهکارهای میان‌مدت و بلندمدت را به منظور بهینه‌سازی مصرف انرژی خاطر نشان می‌سازد. یکی از شاخص‌های استراتژیک شدت انرژی[5] است؛ این شاخص امروزه در کشورهای توسعه‌یافته برای بررسی افزایش کارایی انرژی هم از نظر کاهش وابستگی به خارج و هم از نظر کنترل تبعات آب و هوایی مصرف بالای انرژی در داخل استفاده می‌شود (بومان[6]، 2008). برآورد شدت انرژی می‌تواند به کشورها، به ویژه کشورهای تولیدکننده نفت، مثل ایران، که به انرژی به منزله کالای مصرفی، نهاده تولیدی و بزرگترین منبع درآمد ارزی کشور نگریسته می‌شود، در جهت دستیابی به پیش‌بینی‌های دقیق‌تر مصرف انرژی و نیز برنامه‌ریزی بهتر به لحاظ سیاسی و اقتصادی یاری رساند. بحران انرژی، ناشی از شوک قیمت انرژی است که به صورت افزایش در قیمت انرژی تجلی می‌کند. قیمت انرژی از یک سو مصرف و تقاضای انرژی و از سوی دیگر تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی را تحت تأثیر قرار داده و از این رهگذر سبب تحولات شدت انرژی می‌گردد. زیرا همانطور که می‌دانیم علاوه بر نهاده‌های کار و سرمایه، انرژی نیز به عنوان یکی از عوامل مهم تولید در موضوعات اقتصاد کلان مطرح بوده و جایگاه ویژه‌ای در رشد و توسعه اقتصادی به عنوان برآیند تمام فعالیت‌های اقتصادی یک جامعه دارا می‌باشد. یارانه انرژی در جهان با اهدافی همچون حمایت از خانوارهای کم درآمد، حفظ اشتغال، حفظ امنیت انرژی و حمایت تولید داخلی برقرار و به صورت‌های گوناگونی اعمال می‌شوند. یکی از رایج‌ترین شیوه‌های آن تعیین قیمت انرژی، پایین‌تر از قیمت بازار آزاد است. تجربه کشورهای مختلف جهان و نظریه‌های اقتصادی نشان می‌دهد که معمولاً این شکل از یارانه‌ها ابزار مناسبی برای دستیابی به اهداف مورد نظر نبوده و حتی مشکلات بیشتری را همچون افزایش مصرف و اتلاف منابع، قاچاق و بروز مفاسد اقتصادی، عدم توازن بودجه دولت و تراز تجاری انرژی، بازتوزیع منابع به نفع گروه‌های پردرآمد، جلوگیری از توسعه طرح‌های انرژی‌های تجدید‌پذیر، تولید و یا بکارگیری فناوری‌های با بازده پایین انرژی، کاهش سرمایه‌گذاری برای مصرف بهینه انرژی و کاهش بازده اقتصادی سایر عوامل تولید نظیر سرمایه و کار در مقایسه با انرژی، ایجاد می‌کند. با توجه به اهمیت موضوع، هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه‌ی تطبیقی شدت انرژی در دو کشور ایران و ترکیه؛ و تحلیل اثر عوامل مهم مانند قیمت بنزین بر آن است. در این راستا با توجه به عامل یاد شده در پی پاسخگویی به دو سوال مهم است. نخست آنکه، آیا اساساً تفاوتی در علامت اثرپذیری شدت انرژی از قیمت بنزین(به عنوان شاخص قیمت انرژی) در دو اقتصاد ترکیه و ایران وجود دارد؟ و دوم، آنکه در صورت مشابهت در نوع اثرپذیری، آیا تأثیر افزایش قیمت بنزین بر شدت انرژی در اقتصاد ایران کمتر از اقتصاد ترکیه است یا خیر؟  بر این اساس مطالعه‌ی حاضر در شش بخش تنظیم شده است. پس از مقدمه و در بخش دوم، به ادبیات نظری و تجربی در خصوص پژوهش حاضر پرداخته شده است. توصیف داده‌ها با تأکید بر بررسی روند مصرف انرژی در اقتصاد ایران و ترکیه در بخش سوم و تصریح مدل در بخش چهارم مطرح شده است. در ادامه برآورد الگو در بخش پنجم انجام گرفته است. در نهایت بخش ششم به نتیجه‌گیری و ارائه پیشنهادات اختصاص دارد.

 

2. ادبیات پژوهش

2-1. مبانی نظری

یکی از شاخص‌های مهم اقتصادی که نشانگر نحوه و شدت مصرف انرژی است و به عبارتی میزان انرژی‌بری در هرکشور را نشان می‌دهد، شدت انرژی می‌باشد. شدت انرژی شاخصی است که توسط آن می‌توان به روند تغییر کارآیی مصرف انرژی در سال‌های مختلف پی‌برد. شدت انرژی یا انرژی‌بری عبارت است از مقدار مصرف انرژی (برحسب میلیون معادل نفت خام) به تولید ناخالص داخلی (بر حسب میلیارد دلار).

میزان تغییر شدت انرژی بسته به ساختار اقتصادی هر کشور(کشور توسعه یافته و کشور درحال توسعه)  متفاوت است. در کشورهای توسعه‌یافته کاهش شدت انرژی، حاصل بهبود سیستم‌های فنی است که مدیریت واحدهای تولیدی و مصرف‌کنندگان خصوصی به تبعیت از منطق اقتصادی و منش عقلائی در جهت بهره‌برداری معتدل از منابع و عوامل تولید بدان همت ورزیده‌اند. بعبارت دیگر مصرف عقلائی انرژی در کشورهای توسعه یافته، شدت انرژی بهینه را به دنبال دارد. از دهه ١٩٦٠ به بعد روند نزولی شدت انرژی در کشورهای صنعتی آغاز و پس از بحران های انرژی سرعت آن بیشتر شده و با اجرای سیاست‌های مدیریت صحیح و صرفه‌جویی در مصرف ذخائر منابع انرژی، مقدار انرژی لازم برای هر واحد تولید کاهش یافته است. از دلائل دیگر کاهش شدت انرژی در این کشورها طی دوره ١٩٧٣ تا ٢٠٠٠ میلادی، پیشرفت تکنولوژیکی و فنی می‌باشد. بطور کلی با پیشرفت اقتصادی و افزایش درجه توسعه‌یافتگی، شدت انرژی کاهش می‌یابد.

تحولات شدت انرژی می‌تواند ناشی از تغییر در کارآیی مصرف انرژی یا تغییر ساختار اقتصاد باشد. چنانچه حجم تولید ناخالص داخلی ثابت باشد و کارآیی مصرف انرژی بالا رود، آنگاه شدت انرژی کاهش می‌یابد. از سوی دیگر تغییر در ساختار اقتصاد و تولید می‌تواند باعث تغییر در شدت انرژی گردد. بعبارت دیگر شدت انرژی تحت تأثیر دو عامل واقع می‌شود یکی مصرف انرژی و دیگری میزان تولید، یعنی:

 

که در آن  شدت انرژی،  مصرف (تقاضای) انرژی و  تولید ناخالص داخلی می‌باشد. از سوی دیگر، مهمترین عاملی که حجم مصرف انرژی و میزان تولید را تحت تأثیر قاطع قرار می دهد، قیمت انرژی است و این موضوع در بحران‌های انرژی بسیار مشهود بوده است. لذا جهت تبیین بهتر مبانی نظری مربوط به شدت انرژی ضروری است آثار افزایش قیمت انرژی، تکنولوژی، شاخص قیمت تولیدکننده و سهم بخش‌های اقتصادی بررسی شود. براساس مبانی نظری موجود یکی از عوامل مهم اثرگذار بر شدت انرژی، قیمت انرژی است. به نحوی که با افزایش قیمت انرژی (با فرض ثابت بودن قیمت سایر عوامل تولید) انتظار بر آن است که مصرف انرژی و به تبع آن شدت انرژی کاهش یابد. البته توجه به این نکته مهم است که در مجموعه حامل‌های انرژی، اگر قیمت یکی از حامل‌ها افزایش یابد و یا افزایش آن بیش از سایر حامل‌ها باشد؛ آنگاه مقداری از اثر افزایش قیمت این حامل، بدلیل جانشینی سایر حامل‌ها جبران خواهد شد و میزان این جانشینی بستگی به این امر دارد که از نظر تکنیکی تا چه حد سایر حامل‌ها بتوانند جانشین آن شوند و مدت زمان این تعدیل چقدر باشد. بنابراین افزایش قیمت از یک سو باعث جانشینی سایر حامل‌های انرژی‌زا به جای آن خواهد شد و از سوی دیگر در کوتاه‌مدت منجر به افزایش هزینه‌های تولید گشته و میزان تولید را کاهش خواهد داد. در بلندمدت نیز افزایش هزینه‌ها بستگی به توان جایگزینی سایر نهاده‌ها و حامل‌ها خواهد داشت. چنانچه قابلیت جایگزینی وجود داشته باشد مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان اقدام به جایگزین نمودن منابع انرژی رقیب می‌نمایند. در این صورت تقاضا برای منابع انرژی رقیب افزایش یافته و به دنبال آن هزینه تولید منابع رقیب جهت عرضه بیشتر در بازار افزایش می‌یابد.

عامل اثرگذار دیگر بر شدت انرژی، سطح تکنولوژی است. به طوری‌که هر چه سطح تکنولوژی یا بهره‌وری کل بالاتر باشد، برای تولید مقدار معین تولید (مثلاً یک واحد) نیاز به نهاده‌های تولیدی از جمله نهاده انرژی کمتری است و بنابراین شدت انرژی پایین خواهد بود. همچنین پیشرفت تکنولوژی امکان افزایش کارآیی انرژی در وسایل انرژ‌ی‌بر را فراهم کرده و با بکارگیری روش‌ها و الگوهای بهتر حمل‌ونقل، بهره‌گیری از ظرفیت‌های ترانزیت انبوه را تسهیل می‌نمابد و در نتیجه کاهش در ‌شدت انرژی کل کشور را به دنبال خواهد داشت (جمشیدی[7]، 2008). از سوی دیگر هر چه قیمت سایر نهاده‌ها نسبت به نهاده‌ی انرژی، بالاتر باشد و به عبارت دیگر انرژی به طور نسبی نهاده‌ای ارزان‌تر باشد، تمایل به جایگزینی نهاده‌ی انرژی به جای سایر نهاده‌ها بیشتر خواهد بود. برای مثال تولیدکنندگان، افزایش مصرف انرژی را به خرید تجهیزات جدید و کم مصرف ترجیح خواهند داد. مطالعه روند توسعه کشورها نشان می‌دهد که کشورهای توسعه‌یافته طی زمان، با سهم بالاتر بخش خدمات و سهم پایین‌تر بخش کشاورزی و صنعت روبرو می‌شوند. به عبارت دیگر، سهم ارزش افزوده‌ی بخش خدمات در کشورهای توسعه‌یافته مرتب افزایش یافته و از سهم بخش‌های کشاورزی و صنعت در اقتصاد کاسته می‌شود. این تغییرات ساختاری اگرچه خود از ویژگی‌های مهم توسعه‌یافتگی بوده و می‌تواند به عنو ان معیاری برای ملاحظه‌ی روند توسعه، مورد ارزیابی قرار گیرد؛ ولی با توجه به این که بخش خدمات نسبت به بخش‌های کشاورزی و صنعت انرژی کمتری مصرف می‌کند لذا انتظار بر آن است که همراه با حرکت کشورها در مسیر توسعه، از شدت انرژی در اقتصاد کاسته شود.

2-2. ادبیات تجربی

از میان مطالعات تجربی که به بررسی عوامل مؤثر بر شدت انرژی پرداخته‌اند، می‌توان به مطالعه‌ی لیو و هان[8](2008) اشاره کرد. نتایج این مطالعه نشان دهنده‌ی اثر منفی نسبت موجودی سرمایه به نیروی کار و نسبت تجارت خارجی به تولید ناخالص داخلی (به عنوان شاخص تکنولوژی) بر شدت انرژی در کشور چین می‌باشد. همچنین این مطالعه نشان می‌دهد که شاخص قیمت تولیدکننده (به عنوان معیاری برای قیمت سایر نهاده‌های تولید) اثری مثبت بر شدت انرژی در این کشور دارد. در مطالعه‌ی دیگری برای کشور چین، شی و پلسنک[9] (2005) نشان داده‌اند که قیمت انرژی اثری منفی و قیمت سایر نهاده‌ها و تولید ناخالص داخلی اثری مثبت بر شدت انرژی در این کشور دارد. وینگ[10](2008) در مطالعه‌ی خود برای ایالات متحده نتیجه می­گیرد که افزایش قیمت انرژی نقشی تعیین­کننده در کاهش شدت انرژی این کشور داشته، در حالی که اثر نوآوری ناچیز بوده است. مطالعه‌­ایی دیگر برای ایالت متحده توسط متکالف[11](2008) حاکی از اثر منفی قیمت انرژی و اثر مثبت درآمد سرانه بر شدت انرژی است. کول[12](2006)، در مطالعه‌ای بین کشوری به بررسی اثر درجه‌ی باز بودن تجاری بر شدت انرژی پرداخته و نتیجه می‌گیرد که با افزایش تجارت خارجی، شدت انرژی نیز افزایش می‌یابد. همچنین مطالعه‌ی وی نشان دهنده‌ی اثر مثبت درآمد سرانه و نسبت موجودی سرمایه به نیروی کار بر شدت انرژی است. هانگ و تو[13](2007) نیز در مطالعه‌ی خود برای اقتصاد چین به نتایجی مشابه دست یافتند. ردى و رى[14] (2010)، به تحلیل رفتار شدت انرژى و مصرف آن در فعالیت‌هاى تولیدى در هند، بر  اساس روش تجزیه کل در دوره 1992-2005 پرداختند. نتایج نشان داد که بیشترین میزان کاهش در شدت انرژى، فقط از اثر ساختارى نشأت مى‌گیرد تا بهبود واقعى در کارایى. در مطالعه‌ایی دیگر برای اقتصاد چین لین و جینگ[15](2011) با محاسبه یارانه انرژی و تأثیر آن بر اصلاحات انرژی نشان دادند که کاهش یارانه‌ها و افزایش قیمت‌های حامل‌های انرژی منجر به کاهش شدت انرژی در این کشور شده است. ویت و همکاران[16](2014) در مطالعه‌ی خود به بررسی تأثیر تکنولوژی بر شدت انرژی در 40 کشور پیشرفته دنیا پرداختند و دریافتند که در اکثر کشورها افزایش تکنولوژی منجر به کاهش شدت انرژی شده است.

عمادزاده و همکاران(1382)، در پژوهشی به بررسی تأثیرات قیمت انرژی و تولید ناخالص داخلی بر شدت انرژی در کشورهای عضو OECD طی سال‌های 1966-1965 میلادی پرداخته‌ و رابطه‌ی تقارن و عدم تقارن شدت انرژی با قیمت و تولید ناخالص داخلی را مورد تحلیل قرار دادند. نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که نه تنها به دنبال افزایش قیمت انرژی و تولید ناخالص داخلی، بلکه حتی زمانی که متغیرهای یادشده کاهش یافته‌اند، شدت انرژی نیز کاهش یافته است و این بدان معنی است که بحرا‌ن‌های انرژی دهه‌ی هفتاد، بسترساز انقلاب صنعتی نوینی شده است که در افزایش بهره‌وری و بهینه‌سازی مصرف متجلی شده است. سیف(1387)، در مطالعه‌ی بین کشوری، به بررسی عوامل مؤثر بر شدت انرژی در کشورهای مختلف پرداخته است. نتایج این مطالعه نشان دهنده‌ی اثر مثبت تغییرات ساختاری و مساحت کشورها بر شدت انرژی می‌باشد. رازینی و صبوری دیلمی(1388)، در تحقیقی به بررسی آثار اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها بر مصرف بنزین در ایران پرداختند. در تحقیق اثر تغییر قیمت بنزین بر مصرف آن طی دوره 1387-1350 با استفاده از روش خودرگرسیون برداری مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده از توابع عکس‌العمل آنی نشان می‌دهد که مصرف بنزین بدلیل تغییر قیمت این فرآورده، ابتدا به صورت بسیار ضعیفی کاهش داشته و سپس در مدت زمان کوتاهی افزایش خواهد یافت. همچنین متغیرهایی نظیر تعداد خودرو و تولید ناخالص داخلی بدون نفت اثری مثبت بر مصرف بنزین در ایران دارد. بهبودى و همکاران(1389) به بررسی و شناسایى عوامل مهم مؤثر بر تغییرات شدت انرژى در ایران در دوره زمانى 1385-1347 پرداخته و نتیجه می‌گیرند که یکی از عوامل بسیار تأثیرگذار بر شدت انرژى، قیمت آن بوده و نشان از حساسیت بالای شدت انرژى نسبت به قیمت انرژى دارد. آرمن و تقی ‌زاده (1392)، با استفاده از روش داده‌های ترکیبی تاثیر قیمت انرژی، تولید ناخالص داخلی و تکنولوژی بر شدت انرژی طی سال‌های 1389-1374 مورد بررسی قرار دادند. نتایج پژوهش دلالت بر آن دارد که قیمت انرژی و سطح تکنولوژی ، رابطه معکوس با شدت انرژی دارند و شتاب افزایش مصرف انرژی(رشد مصرف انرژی) کمتر از شتاب افزایش ارزش افزوده صنایع (رشد تولید) است که این امر دلالت بر افزایش کارائی مصرف انرژی در صنایع با مقیاس بزرگ دارد. اقبالی و همکاران (1394)، با استفاده از روش داده‌های پانل طی سال‌های 1985-2009، به بررسی تاثیر متغیرهای قیمت انرژی (نفت)، تولید ناخالص داخلی، نرخ ارز و بهره‌وری در شماری از کشور‌های نفتی و غیرنفتی پرداختند و نتایج آن حاکی از آن است که در کشورهای نفتی و غیرنفتی متغیر تولید ناخالص داخلی و قیمت انرژی رابطه منفی با شدت انرژی دارد.

3. بررسی روند شدت مصرف انرژیدر ایران و ترکیه

اگرچه مصرف انرژی در ایران در ارتباط با وضعیت اقتصادی و سطح تولید ناخالص داخلی است اما روند رشد مصرف آن چندان با روند رشد تولید ناخالص داخلی مطابق نیست. بر این اساس جهت تحلیل بهتر از موضوع، شاخص شدت انرژی مطرح می‌شود که با توجه به مقدار و روند آن در طول زمان، از شاخص‌های مهم تعیینی و تبیینیِ تناسب در رشد مصرف و رشد تولید ناخالص داخلی است به‌طوری‌که مقدار این شاخص در هر زمان بیانگر این نکته است که به ازای هر واحد ارزش افزوده ایجاد شده در کشور، چه میزان انرژی به مصرف رسیده است. اگر میزان این شاخص در طول زمان در حال کاهش باشد، نشان از افزایش بهره‌وری انرژی در اقتصاد دارد. برای تحلیل دقیق‌تر در این زمینه، متوسط شدت انرژی و رشد آن در اقتصاد ایران با توجه به دوره‌ی جنگ تحمیلی و برنامه‌های توسعه اول تا پنجم طی سال‌های 1359-1392 محاسبه و در جدول(1) گزارش شده است. براساس محاسبات در این جدول، متوسط شدت انرژی کشور از رقم 415 در دوران جنگ تحمیلی به رقم 1/553 در برنامه اول توسعه افزایش یافته است. این تغییر شدت انرژی طی دوره 8 ساله جنگ و برنامه اول توسعه اقتصادی نشان می‌دهد که رشد متوسط شدت انرژی در دوره جنگ تحمیلی بسیار بالا بوده است. این امر بیانگر آن است که بهره‌وری انرژی در سال‌های جنگ تحمیلی نسبت به سال‌های برنامه اول توسعه به شدت پایین بوده است. شدت‌ انرژی از برنامه دوم به سوم با کاهش همراه بوده است و از متوسط 9/638 به 4/630 کاهش یافته است. همچنین این کاهش از برنامه چهارم (با رقم متوسط 669) به برنامه پنجم (با رقم متوسط 3/659) با کاهش همراه بوده است. متوسط رشد شدت انرژی در دوران 8 ساله جنگ تحمیلی معادل 7/5 درصد بوده و پس از آن از ابتدای برنامه اول به تدریج روند کاهشی را تجربه کرد. در برنامه پنجم توسعه با رسیدن به مقدار متوسط منفی 64/0 درصد، در کمترین سطح طی دوره مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس می‌توان گفت اگرچه مصرف انرژی همراه با افزایش قیمت‌ها و تعدیل آنها در برنامه‌های توسعه کاهش نیافته است؛ اما روند فزاینده آن تعدیل شده است. به عبارتی دیگر این کاهش در نرخ رشد شدت انرژی حاکی اثر مثبت سیاست تعدیل قیمت است.

جدول 1. متوسط میزان شدت انرژی و رشد آن در ایران طی سال‎های 1359-1392

 

دوران جنگ

تحمیلی

برنامه

اول

دوم

سوم

چهارم

پنجم

متوسط شدت انرژی

(تن معادل‌ نفت خام به میلیون دلار)

0/415

1/553

9/638

4/630

0/669

3/659

متوسط رشد شدت انرژی (درصد)

7/5

0/2

1/2

70/0-

6/2

64/0-

منبع: محاسبات تحقیق براساس داده‌های دریافتی از بانک جهانی و آژانس بین‌المللی انرژی

      محاسبات جدول (1) بطور مشابه برای اقتصاد ترکیه در 4 زیردوره طی سال‌های 1980 تا 2013 انجام و در جدول (2) گزارش شده است. محاسبات حاکی از آن است که شدت انرژی در ترکیه بطور متوسط از رقم 7/154 طی دوره‌ی 1980-1989 به رقم 8/145 طی دوره‌ی 1990-1999 کاهش یافته است. این امر بیانگر آن است که بهره‌وری انرژی در اقتصاد ترکیه طی دهه‌ی 90 میلادی  نسبت به به دهه‌ی 80 افزایش قابل توجهی داشته است به نحوی‌که منفی بودن متوسط شدت انرژی طی دهه‌های 80 میلادی و 90 میلادی و افزایش اندازه آن (البته بصورت قدرمطلق) مؤید این نتیجه و رخداد مطلوب در اقتصاد ترکیه است. در حرکت از دوره‌ی سوم به چهارم نیز این روند نزولی در متوسط شدت انرژی تکرار می‌شود. بطوری‌که متوسط شدت انرژی از رقم 7/142 (در 2009-2000) به رقم 8/145 (در 2013-2010) کاهش یافته و به کم‌ترین حد طی دوره‌ها رسیده است. بر این اساس می‌توان اظهار داشت که در اقتصاد ترکیه مصرف همراه با افزایش قیمت و اجرای آزادسازی قیمت انرژی در دهه‌های مورد بررسی کاهش یافته و حاکی از اثر مثبت اجرای سیاست‌های آزادسازی قیمت انرژی در این کشور است.

جدول2. متوسط میزان شدت انرژی و رشد آن در ترکیه طی سال­های 1980-2013

 

دورهی زمانی

89-1980

99-1990

2009-2000

2013-2010

متوسط شدت انرژی

(تن معادل‌ نفت خام به میلیون دلار)

7/154

8/145

7/142

9/137

متوسط رشد شدت انرژی (درصد)

26/0-

87/0-

002/0

15/0

منبع: محاسبات تحقیق براساس داده‌های دریافتی از بانک جهانی و آژانس بین­المللی انرژی

      در ادامه برای داشتن تصویری روشن‌تر از وضعیت‌ انرژی‌ در دو کشور، با استفاده از نمودار ابتدا‌ به‌ بررسی‌ روند سالانه مصرف انرژی (نمودار 1)‌ و سپس شدت انرژی (نمودار2) پرداخته شده است. مصرف انرژی طی دوره مورد بررسی برای ایران روندی صعودی داشته و از میزان 7/27 واحد (میلیون تن معادل نفت خام) در سـال 1980 به 9/161 واحد در‌ سال‌ 2013 افزایش یافته است. این افزایش نشان‌دهنده متوسط رشد 484 درصـدی اسـت. مصرف انرژی ترکیه نیز به مانند ایران در دوره مورد بررسی دارای روند صعودی است بطوری که از میزان 3/26 واحد در سال 1980به 9/92 واحد در سال 2013 افزایش یافته است که نشان دهنده متوسط رشد 253 درصدی است. در مقام مقایسه بین دو کشور مشهود است نه تنها سطح مصرف انرژی در ترکیه به مراتب کمتر از ایران است؛ بلکه از حیث نرخ رشد نیز در اندازه‌ی پایین‌تری قرار دارد.

نمودار1. مصرف انرژی در اقتصاد ایران و ترکیه طی سال‌های 1980-2013

(واحد: میلیون تن معادل‌ نـفت‌ خـام‌)

 

منبع:محاسبات تحقیق براساس داده‌های دریافتی از آژانس بین­المللی انرژی

      با توجه به نمودار(2) محاسبات برای اقتصاد ایران نشان می‌دهد که اگرچه شدت انرژی در معدود سال‌هایی با کاهش‎هایی مواجه شده‌ است اما عموماً روندی صعودی داشت است. بیشترین و کمترین شدت انرژی طی این‌ دوره‌ به ترتیب مربوط به سال‌های 2009 (با رقم 3/9 واحد) و 1983 (با رقم 3/4) است. با توجه به وجود روندی صعودی در شدت مصرف انرژی ایران، اقتصاد ترکیه روندی ثابت و حتی در برخی سال‌ها روندی کاهشی را تجربه کرده است. بر این اساس با توجه به اطلاعات نمودار (2) مشاهده می‌شود که در محاسبه شدت انرژی بر مبنای قدرت خرید، که برخی از مشکلات ناشی از محاسبه نرخ ارز را نیز ندارد، اقتصاد ایران از لحاظ مصرف انرژی به منظور تولید کالا‌ها و خدمات، وضعیت مطلوبی نداشته و جزء کشورهای با شدت انرژی بسیار بالا محسوب می‌شود. لذا متاسفانه شدت انرژی در کشور در مقایسه با ترکیه در سطح بسیار بالاتر قرار داشته که حاکی از وضعیت نامطلوب کشور در این حوزه است. داده‌های جهانی نیز مؤید این مطلب است چنانچه مطابق با گزارش‌های ترازنامه انرژی در سال 2009، در سطح جهان به طور متوسط برای تولید یک میلیون دلار ارزش افزوده حدود 118.4 تن معادل نفت خام انرژی مصرف شده است و این درحالی است که در ایران این رقم به بیش از دو برابر است (ترازنامه انرژی 1389).

 

نمودار2. شاخص شدت مصرف انرژی در اقتصاد ایران و ترکیه طی سال‌های 1980-2013

(واحد: تن معادل نفت خام به میلیون دلار)

 

منبع:محاسبات تحقیق براساس داده‌های دریافتی از آژانس بین‌المللی انرژی

 

      در پاسخ به چرایی رفتار و روند حرکتی این شاخص در اقتصاد ایران می‌توان گفت که ارزان بودن قیمت انرژی سبب شده است تا سرانه مصرف انرژی برای ایجاد یک واحد تولید ناخالص داخلی، روندی افزایشی داشته باشد. همچنین با افزایش قیمت جهانی نفت، وضعیت مذکور وخیم‌تر شده و موجب عدم کارایی و صرفه اقتصادی در برخی صنایع کشور شود. با توجه به نمودار (2) و مرور روند حرکتی شدت انرژی بر اساس سه دهه‌ی 1980، 1990 و 2000 (به بعد)، مشخص است که مقدار این شاخص‌ در طول سه دهه گذشته با نوساناتی همراه بوده است. به نحوی که مقدار شاخص در سال 2003 به حداقل میزان خود طی ده سال اخیر رسیده ‌و پس از آن تا سال 2009 روندی افزایشی دارد. در سال 2010 نیز این شاخص‌ به دلایلی متعدد از جمله افزایش تولید ناخالص داخلی و کاهش مصرف انرژی به دلیل افزایش قیمت حامل‌های انرژی، نسبت به سال‌های گذشته کاهش یافته و روندی رو به بهبود را تجربه کرده است. در نقطه‌ی مقابل، دلیل پایین بودن شدت انرژی و روند ثابت آن در اقتصاد ترکیه عمدتاً ناشی از بهبود کارایی انرژی و مدیریت تقاضا در این کشور بوده است. در روند توسعه‌ی اقتصادی این کشور، صنایع انرژی‌بر به تدریج جای خود را به بخش خدمات دانش پایه که مصرف انرژی بسیار کمتری دارند، داده‌اند. ترکیب صنایع موجود نیز به سمت صنایع با تکنولوژی بالا و انرژی‌بری پایین حرکت کرده است و اغلب صنایع انرژی‌بر مانند فولاد، اتومبیل، معدن، سیمان و غیره به کشور‌های غیرصنعتی انتقال یافته است.

4. تصریح مدل

همان‌طور که در ادبیات پژوهش بررسی شد شدت مصرف انرژی تحت تأثیر متغیرهای مختلفی قرار دارد. با توجه به هدف پژوهش حاضر و پرسش‌های طرح شده، به منظور تحلیل و بررسی اثر قیمت بنزبن و شاخص‌های کلان اقتصادی (نظیر تکنولوژی، شاخص قیمت تولیدکننده و سهم بخش‌های اقتصادی از تولید ناخالص داخلی) بر شدت مصرف انرژی در ایران و ترکیه از مطالعه فیشر-واندِن[17] و همکاران(2004) استفاده شده است. فیشر-واندِن و همکاران (2004) برای تشخیص عوامل مؤثر بر شدت انرژی فرض کرده‌اند که هدف کلی اقتصاد حداقل‌سازی تابع هزینه‌ی کل با فرم کاب-داگلاس به صورت رابطه‌ی(1) می‌باشد:

                                                                           (1)

که در آن  سطح محصول کل،  قیمت نهاده­ی سرمایه،  قیمت نهاده‌ی نیروی­کار،  قیمت نهاده‌ی انرژی،  قیمت نهاده‌ی مواد اولیه و  کشش نهاده  ( ، ،  و ) می‌باشد. همچنین  نشان دهنده‌ی سطح تکنولوژی است. براساس لم شفارد[18]، در تابع بهینه شده‌ی هزینه، مقدار تقاضا برای هر نهاده برابر مشتق تابع هزینه نسبت به قیمت آن نهاده می‌باشد. بنابراین مقدار تقاضا برای انرژی( ) برابر خواهد بود با:

                                                                                                                                                                                (2)

با تقسیم طرفین بر  می‌توان شدت انرژی تعادلی را به دست آورد:

                                                                                                                                                                                             (3)

با بهره‌گیری از الگوهای اقتصادسنجی به کار گرفته شده (هانگ و تو، 2007)، (کول، 2006) و (لیو وهان، 2008)، الگوی زیر جهت آزمون فرضیه پژوهش حاضر، انتخاب شده است. آنها عنوان می‌کنند با توجه به این که مقدار شاخص قیمت تولید‌کننده ( ) تابعی با فرم کاب داگلاس ازشاخص‌های قیمت نهاده‌های تولید می‌باشد:

                                                                                                                                                                      (4)

به طوری‌که   است، بنابراین می‌توان رابطه‌ی بالا را به فرم زیر نوشت:

                                                                                                         (5)

 

با لگاریتم­گیری از تابع (5) خواهیم داشت:

                                                (6)

در این پژوهش علاوه بر متغیرهای بالا، متغیرهای سهم بخش‌های اقتصادی از تولید ناخالص داخلی و متغیر مجازی برای سال‌های که اصلاحات قیمت انجام شده استفاده شده است. بر این اساس، الگوی رگرسیونی پژوهش در بلندمدت بصورت زیر تصریح می­شود:

 

                                                                                                                                                                                                                                  (7)

که در آن  شدت انرژی به عنوان متغیر وابسته مدل بوده و عبارت از نسبت کل انرژی مصرفی به تولید ناخالص داخلی است. داده‌های انرژی مصرفی از تارنمای آژانس بین‌المللی انرژی و داده‌های تولید ناخالص داخلی از تارنمای بانک جهانی استخراج شده است.  بیانگر شاخص قیمت تولیدکننده است. انتظار نظری بر آن است که افزایش در این شاخص قیمت به عنوان پراکسی از قیمت سایر نهاده‌ها، موجب جایگزینی انرژی به جای نهاده‌های دیگر شده و باعث افزایش شدت انرژی همراه باشد. آمار مربوط به این شاخص، از سایت بانک جهانی جمع­آوری شده است.  شاخص تکنولوژی است و مطابق با مطالعاتی که در ادبیات تجربی بدان اشاره شد با نسبت موجودی سرمایه فیزیکی به نیروی کار شاغل محاسبه می‌شود. بدیهی است هر چه سطح تکنولوژی بالا باشد، بکارگیری ماشین‌آلات نسبت به نیروی انسانی بالاتر رفته و نسبت موجودی سرمایه به نیروی کار افزایش ‌یابد. لذا انتظار بر آن است که با پیشرفت تکنولوژی و افزایش بکارگیری تجهیزات سرمایه‌ای به جای نیروی کار و به تبع آن افزایش بهره‌وری در فرایند تولید، شدت انرژی کاهش یابد. داده‌ها و اطلاعات مربوط به موجودی سرمایه فیزیکی برای دو کشور از بانک جهانی دریافت شده و داده‌های مربوط به نیروی کار هم از بانک جهانی به دست آمده است.  بیانگر قیمت بنزین است. مطابق با ادبیات موجود در این زمینه انتظار بر آن است که افزایش قیمت بنزین به عنوان یکی از حامل‌های مهم انرژی بر شدت مصرف انرژی، اثری منفی باشد تا نظریه‌ی وجود رابطه‌ی معکوس بین قیمت و مقدار تقاضای انرژی و به تبع آن شدت انرژی را تأیید شود. آمار مربوط به این متغیر برای کشور ایران از ترازنامه انرژی سال 1392 و برای کشور ترکیه از گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی جمع‌آوری شده است. ،  و  به ترتیب بیانگر سهم بخش‌های کشاورزی، صنعت و خدمات در تولید ناخالص داخلی است و از تقسیم ارزش افزوده‌ی این بخش‌ها بر تولید ناخالص داخلی حاصل می‌شود. آمار مربوط به ارزش افزوده هر بخش از سایت بانک جهانی استخراج شده است.  متغیر مجازی بوده که با هدف بررسی اثرگذاری اصلاحات قیمت انرژی در دو کشور بر شدت مصرف انرژی در الگو لحاظ شده است. این متغیر برای سال‌هایی که اصلاحات قیمت انرژی در کشور‌های ایران و ترکیه انجام شده است مقدار یک و برای باقی سال‌ها مقدار صفر اختیار می‌کند.  بیانگر دوره زمانی تحقیق است که سال­های 1359 تا 1392 (1980 تا 2013) را در بر دارد. همچنین لازم به ذکر است که کلیه متغیرهای پژوهش (بجز متغیر مجازی) در رابطه‌ی(7) در مقیاس لگاریتمی بوده و لذا ضرایب متغیرهای توضیحی نشان‌دهنده‌ی کشش و حساسیت شدت انرژی نسبت به هریک از آنهاست.

5. تصریح مدل کوتاه‌مدت (الگوی تصحیح خطا ECM)

با توجه به نتیجه حاصل از آزمون مانایی (گزارش شده جدول3) که نشان از وجود یک ریشه­ی واحد در کلیه متغیرهای الگو برای دو کشور دارد لازم است تا پس از برآورد الگوی بلندمدت، الگوی کوتاه‌مدت نیز برای دو کشور برآورد گردد. به هنگام طرح مفهوم نامانایی در دهه‌ی 1970 اولین واکنش‌ها این بودکه برای مانا نمودن سری‌های زمانی می‌توان از تفاضل مرتبه اول استفاده نمود. اما بدیهی است که وقتی رابطه بین خود متغیرها موردنظر باشد، این روش نمی‌تواند مناسب باشد. به عبارتی دیگر اگرچه این روش از نظر آماری معتبر است، ولی مدل‌هایی که از تفاضل مرتبه اول استفاده می‌کنند نمی‌توانند راه‌حل‌های بلندمدت را توصیف کنند. در واقع ایراد اساسی این روش آن است که باتفاضل‌گیری از متغیرها اطلاعات بلندمدت از بین می‌رود. به عنوان مثال معادله‌ای را در نظر بگیرید که شامل متغیرهای  و  باشد. فرض کنید که این دو متغیر جمعی از مرتبه اول باشند. در مواجهه با نامانایی متغیرها، می­توان از تفاضل آنها استفاده نمود:

 (8)                                                                                                                                                                                                                         

مدل فوق شاید برای تبیین نوسانات کوتاه‌مدت، مناسب باشد، اما در خصوص روابط بلندمدت چیزی بیان نمی‌کند. زیرا در بلندمدت، متغیرها به سطح تعادلی خود می‌رسند و تغییر نمی‌کنند. بنابراین در چنین شرایطی   و   خواهد بود. بدیهی است که در این حالت، تفاضل‌ها برابر با صفر بوده (  و ) و لذا معادله‌ای مانند (8) گویای هیچ نکته خاصی در مورد روابط بلندمدت نخواهد بود. معادله (8) یک رابطه‌ی ایستا را بین تغییرات  و  در کوتاه‌مدت توصیف می‌کند. این رابطه، پویایی‌ها و تعدیلات زمانی را در نظر نمی‌گیرد. برای لحاظ نمودن پویایی‌ها و تعدیلات زمانی، لازم است از مدل‌های دیگری که معروف به مدل‌های تصحیح خطا یا تصحیح تعادل هستند، استفاده شود. طبق این مدل‌ها تمام تغییرات  در دوره  ناشی از تغییرات  در دوره  نیست، بلکه بخشی از آن ناشی از واکنش به عدم تعادلی‌های قبلی جهت تصحیح آنها و حرکت به سمت تعادل است. بنابراین، مدل تصحیح خطا برای تغییرات  دو منشا را مورد تاکید قرار می‌دهد:

1-              تغییرات  در زمان  که ناشی از تغییرات  در زمان  است. این تغییرات با  توصیف می‌شود که  واکنش آنی  به تغییرات  را نشان می‌دهد.

2-    تغییرات  در زمان  که ناشی از عدم تعادلی دوره قبلی است. در زمان ،  برای رسیدن به تعادل و اصلاح عدم تعادل‌های زمان ، دچار تغییر می‌شود. در واقع فرض براین است که تعادل به طور آنی برقرار نمی‌شود و نیاز به گذشت زمان دارد. اگر  بیانگر انحراف از تعدل در زمان قبلی باشد، آنگاه واکنش  به آن برابر با  می‌باشد.  ضریب تصحیح خطا یا تصحیح تعادل است. بدین ترتیب، تغییرات  در زمان  برابر است با:

                                                                                                                                                                                                                  (9)

 جمله خطا است. به طورکلی این مدل‌ها، از ترکیب تفاضل‌های مرتبه اول تاخیری برای متغیرهای هم‌انباشته توسط  لحاظ می‌شود، زیرا  است:

                                                                                                          (10)

 معروف به جمله تصحیح خطا است. مشروط به اینکه ترکیب خطی و  با ضرایب  و  هم انباشته باشند، در این صورت  انباشته از مرتبه‌ی صفر خواهد بود و لذا استفاده از روش حداقل مربعات معمولی می­تواند معتبر باشد.  مدل تصحیح خطا را مدل تعادل می‌نامند. مدل (10) همان مدل (8) است با این تفاوت که به آن  اضافه شده است. بنابراین از آنجا که معادله (8) بیانگر رابطه کوتاه­مدت است بین تغییرات  و  است، لذا  ضریبی است که تغییرات  در زمان  را با تغییرات  در همان زمان مرتبط می‌سازد. اما بخشی از تغییرات  ناشی از تصحیح عدم تعادلی است که در دوره قبل وجود داشته است. توجه داریم که جمله تصحیح خطا، یعنی  با یک وقفه ظاهر شده است. بنابراین تغییرات  یکی ناشی از تغییرات  و دیگری ناشی از تصحیح خطا یا تصحیح عدم تعادل است. براین اساس  بیانگر رابطه بلندمدت بین  و  است، در حالی که  رابطه کوتاه‌مدت بین تغییرات  و تغییرات  را نشان می‌دهد. همچنین  سرعت تعدیل به سمت تعادل است و نشان می‌دهد که چه درصدی از خطای تعادل دوره قبل، در دوره جاری اصلاح می‌شود. اگر رابطه بلندمدت بین  و  به صورت  باشد، آنگاه تخمین آن برابر با  و  است. حال اگر  و  انباشته از مرتبه‌ی  و  نیز  باشد، در این صورت در مدل (10)، جمله  مانا است. از طرف دیگر چون  و ،  هستند، لذا تفاضل مرتبه اول آنها یعنی  و  نیز  و مانا خواهند بود. در نتیجه، معادله (10) یک معادله مانا می‌باشد. با توجه به توضیح فوق می­توان مدل تصحیح خطا برای پژوهش حاضر را  برای هر دو کشور ایران و ترکیه که در آن بیش از یک متغیر توضیحی وجود دارد؛ بصورت زیر تصریح نمود:

                                                                                                                                                                                               (11)

که در آن پارامترهای  تا  واکنش آنی شدت انرژی را به تغییرات در شش متغیر توضیحی نشان می‌دهد و  نیز ضریب جمله­ی تصحیح خطا (ECT) و یا همان ضریب وقفه‌ی اول جملات پسماند حاصله از الگوی بلندمدت می‌باشد.

 

6. برآورد الگو و ارائه نتایج

با توجه به این که در بررسی‌های اقتصاد کلان، معمولاً سری‌های زمانی نامانا هستند و نامانایی آنها امکان بروز رگرسیون کاذب در مطالعات تجربی را فراهم می‌آورد؛ از این رو، ابتدا مانایی متغیرها با استفاده از آزمون ریشه واحد دیکی-فولر تعمیم‌یافته مورد آزمون قرار گرفته است. همان­طورکه خلاصه نتایج آزمون ریشه واحد متغیرها برای کشورهای ایران و ترکیه (گزارش شده در جدول(3) نشان می‌دهد کلیه متغیرهای الگو در سطح نامانا بوده و با یکبار تفاضل‌گیری مانا می‌شوند. لذا متغیرهای الگو برای هر دو کشور دارای یک ریشه‌ی واحد می‌باشند.

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول3.نتایج آزمون ریشه واحد دیکی-فولر تعمیم‌یافته برای متغیرهای در اقتصاد ایران و ترکیه

متغیرها

ایران

ترکیه

سطح

تفاضل مرتبه اول

سطح

تفاضل مرتبه اول

آماره

آزمون

سطح

احتمال

آماره

آزمون

سطح

احتمال

آماره

آزمون

سطح

احتمال

آماره

آزمون

سطح

احتمال

شاخص شدت انرژی

64/2-

264/0

38/4-

008/0

19/2-

21/0

24/6-

000/0

قیمت بنزین

07/2-

538/0

33/5

000/0

47/0-

883/0

19/6-

000/0

شاخص قیمت تولیدکننده

11/1

696/0

12/4-

003/0

87/1-

337/0

17/3-

031/0

شاخص تکنولوژی

06/1-

714/0

33/5-

000/0

96/0-

753/0

57/6-

000/0

سهم بخش کشاورزی

19/1-

665/0

86/5-

000/0

19/1-

665/0

86/5-

000/0

سهم بخش صنعت

75/1-

396/0

12/5-

000/0

75/1-

396/0

12/5-

000/0

سهم بخش خدمات

43/2-

139/0

96/4-

000/0

43/2-

139/0

96/4-

000/0

منبع: یافته­های پژوهش

 

در ادامه برای اطمینان مجدد از اینکه الگوی تعادلی بلندمدت با ویژگی همجمعی همراه است و به عبارتی دیگر برای ورود به برآورد الگوی تصحیح خطا لازم است تا جملات پسماند حاصله از برآورد بلندمدت مورد بررسی قرار گیرد. روش مرسوم برای بررسی، استفاده از روش همجمعی انگل-گرنجر است. در این روش آزمون مانایی برای جملات پسماند استخراجی از برآورد الگوی بلندمدت انجام می­شود. اگر جملات پسماند مانا باشد حاکی از آن است که همجمعی بین متغیرها در الگوی بلندمدت برقرار است لذا می‌توان از وقفه جملات پسماند استخراجی در الگوی تصحیح خطا بهره گرفته و الگوی کوتاه‌مدت (رابطه‌ی 11) را برای هر دو کشور برآورد نمود. نتایج گزارش شده از از آزمون مانایی جملاتِ پسماندِ استخراجی دو کشور در بلندمدت (جدول4) نشان می‌دهد که برای دو جملات پسماند موردنظر در هر دو کشور مانا بوده و لذا ضمن تایید وجود رابطه‌ی بلندمدت، می‌توان از وقفه‌ی اول آن به عنوان ضریب تصحیح خطا در الگوی تصحیح خطا استفاده کرد.

 

جدول4. نتایج آزمون ریشه واحد دیکی-فولر تعمیم­یافته برای جملات پسماند بلندمدت

ایران

ترکیه

         سطح

 

سطح

 

 آماره

 آزمون

سطح

احتمال

 

 

آماره

آزمون

سطح

احتمال

 

 

119/4-

015/0

 

 

222/5-

001/0

 

 

منبع: یافته­های پژوهش

در ادامه با توجه به تایید همجمعی بر اساس روش انگل-گرنجر، نتایج حاصل از برآورد الگو در بلندمدت و الگوی تصحیح خطا (نتایج کوتاه­مدت)  برای دو کشور برآورد که به ترتیب در جداول(5) و (6) گزارش شده است. مطابق نتایج تخمین رابطه‌ی بلندمدت ایران و ترکیه در جدول(5)، اثر قیمت انرژی بر شدت انرژی در هر دو کشور منفی و معنا‌دار بوده و نظریه‌ی وجود رابطه‌ی معکوس بین قیمت و مقدار تقاضای انرژی و به تبع آن شدت انرژی را تأیید می‌کند و همان طور که انتظار می‌رفت، شدت انرژی تابع معکوسی از سطح قیمت آن می‌باشد. شاخص تکنولوژی نیز مطابق با انتظار نظری اثری منفی و معنا‌دار بر شدت انرژی دارد. بر این اساس در هر دو کشور با پیشرفت تکنولوژی و افزایش در بکارگیری تجهیزات سرمایه‌ای به جای نیروی کار و لذا افزایش بهره‌وری در فرآیند تولید، شدت انرژی کاهش می‌یابد. اثر شاخص قیمت تولیدکننده بر شدت انرژی، مثبت و معنادار بوده و حاکی از آن است که افزایش شاخص قیمت سایر نهاده‌ها موجب جایگزینی انرژی به جای نهاده‌های دیگر می‌شود. بر اساس مبانی نظری هر چه قیمت سایر نهاده‌ها نسبت به نهاده‌ی انرژی بالاتر باشد و به عبارت دیگر انرژی به طور نسبی نهاده‌ی ارزان‌تری باشد، تمایل به جایگزینی نهاده‌ی انرژی به جای سایر نهاده‌ها بیشتر خواهد بود.

 

 

 

جدول5. نتایج تخمین الگو در بلندمدت برای ایران و ترکیه

متغیرهای توضیحی

ایران

ترکیه

ضرایب

مقدار آماره­ی  t

سطح احتمال

ضرایب

مقدار آماره­ی  t

سطح احتمال

قیمت بنزین

027/0-

63/2-

015/0

071/0-

23/6-

000/0

شاخص تکنولوژی

418/0-

64/4-

000/0

128/0-

99/6-

000/0

شاخص قیمت تولیدکننده

058/0

67/2

014/0

016/0

57/4

000/0

سهم بخش کشاورزی

348/0-

02/3-

006/0

045/0

15/2

042/0

سهم بخش صنعت

483/0

22/1

236/0

465/0-

6/3-

000/0

سهم بخش خدمات

606/0-

33/1-

195/0

339/0-

38/2

026/0

اصلاحات قیمت انرژی

099/0-

97/2

007/0

042/0-

80/3-

001/0

ضریب تعیین

97/0

81/0

آماره­ی F

5/84

2/10

منبع: یافته­های پژوهش

 

نتایج تخمین ضرایب سهم بخش‌های اقتصادی موردنظر برای اقتصاد ایران نشان می­دهد که بخش کشاورزی با اثری منفی و معنادار بر شدت انرژی همراه است. در اقتصاد ترکیه برخلاف اقتصاد ایران، اثر بخش کشاورزی بر شدت انرژی مثبت و معنادار است. بخش صنعت در اقتصاد ایران اثری مثبت و در اقتصاد ترکیه اثری منفی بر شدت انرژی دارد اما اندازه­ی اثر تنها برای کشور ترکیه معنادار است. منفی و معنادار بودن اثر در کشور ترکیه می­تواند به دلیل استفاده از تجهیزات سرمایه‌ای با تکنولوژیِ انرژی‌بریِ کمتر در صنعت این کشور باشد. بخش خدمات نیز مطابق با انتظار اثری منفی بر شدت انرژی در دو کشور دارد اما به مانند اثر بخش صنعت، اندازه اثر این بخش تنها در کشور ترکیه معنادار است. با کمی اغماض و تکیه بر معناداریِ اثر منفیِ بخش خدمات در سطح اطمینان 80 درصد برای اقتصاد ایران و همچنین با توجه به روند افزایشی سهم این بخش در اقتصاد ملی کشور، می­توان اظهار داشت که در گذر این سال‌ها بخش خدمات عملاً منجر به کاهش شدت انرژی و به تبع آن بهبود در وضعیت این شاخص در کشور شده است. ضریب متغیر مجازی که منطبق بر اصلاح قیمت حامل­های انرژی و از جمله اصلاح قیمت بنزین در اقتصاد ایران در سال‌های 1389 الی 1392 است منفی و معنادار بوده و نشان می‌دهد که سیاست اصلاح قیمت حامل‌های انرژی بر میزان شدت مصرف انرژی موثر واقع شده است. این ضریب برای اقتصاد ترکیه نیز در سال‌هایی (از 2004 به بعد) که اصلاحات قیمت انرژی را انجام داده است نیز مثبت و معنادار بوده و نشان از موفقیت اجرای این سیاست در کنترل شدت مصرف انرژی  در این کشور داشته است.

مطابق با جدول(6)، ضریب جمله تصحیح خطا برای هر دو کشور منفی و از نظر آماری معنادار است. این امر حاکی است که در حرکت از دوره  به دوره  در اقتصاد ایران و ترکیه به ترتیب به میزان 0.73 و 79 درصد انحراف شدت مصرف انرژی از مسیر بلندمدتش توسط متغیرهای توضیحی تصحیح می‌شود. از طرفی کوچکتر از واحد بودن این ضریب، به معنی باثبات بودن و همگرایی در رسیدن به تعادل می‌باشد. ضریب برآورد شده خطای تعادلی سرعت نیل به تعادل بلندمدت را با استفاده از ابزارهای سیاستی موجود در اقتصاد نشان می­دهد. این ضریب نشان می­دهد در هر دوره چند درصد از عدم تعادل متغیر وابسته تعدیل شده و به سمت رابطه­ی بلندمدت نزدیک می­شود. نتایج دیگر در جدول(6) حاکی از آن است که در کوتاه­مدت نیز قیمت بنزین در دو کشور اثری منفی و معنادار بر شدت انرژی دارد و نظریه‌ی وجود رابطه‌ی معکوس بین قیمت و مقدار تقاضای انرژی در کوتاه­مدت نیز به مانند بلندمدت تایید می­شود. بر خلاف دوره­ی بلندمدت در کوتاه­مدت شاخص تکنولوژی در اقتصاد ایران اثری مثبت بر شدت انرژی دارد. بدین مفهوم که اثر مورد انتظار تکنولوژی بر شدت انرژی در اقتصاد ایران زمان­بر بوده و در افق زمانی بلندمدت منجر به بهبود بهره­وری و به تبع آن کاهش در شدت مصرف انرژی می­شود. این درحالی است که برای اقتصاد ترکیه اثر شاخص تکنولوژی بر شدت انرژی در کوتاه­مدت به مانند بلندمدت منفی بوده و بدان مفهوم است که در این کشور در کوتاه­مدت نیز بهبود تکنولوژی با بهبود بهره­وری منجر به کاهش در شدت مصرف انرژی می­شود. اثر شاخص قیمت تولیدکننده در کوتاه­مدت برای دو کشور به مانند بلندمدت بر شدت انرژی، مثبت و معنا‌دار است و نشان می­دهد که در کوتاه­مدت نیز افزایش شاخص قیمت سایر نهاده‌ها منجر به جایگزینی انرژی به جای نهاده‌های دیگر می‌شود.

جدول 6. نتایج حاصل از الگوی تصحیح خطا (کوتاه­مدت) برای ایران و ترکیه

متغیرهای توضیحی

ایران

ترکیه

ضرایب

مقدار آماره­ی  t

سطح احتمال

ضرایب

مقدار آماره­ی  t

سطح احتمال

تفاضل

در

قیمت بنزین

033/0-

78/2-

043/0

042/0-

01/3-

009/0

شاخص تکنولوژی

617/0

10/2

051/0

136/0-

58/4-

000/0

شاخص قیمت تولیدکننده

584/0

81/3

001/0

040/0

83/1

087/0

سهم بخش کشاورزی

525/0-

64/3

002/0

207/0-

14/3-

007/0

سهم بخش صنعت

106/0-

16/0-

871/0

90/1-

09/6-

000/0

سهم بخش خدمات

204/0

26/0

794/0

36/2

16/6

000/0

جمله تصحیح خطا (ECT)

73/0-

47/3-

003/0

79/0-

82/2-

014/0

ضریب تعیین

77/0

81/0

آماره­ی F

5/6

4/6

منبع: یافته­های پژوهش

 

      سهم بخش‌های خدمات و صنعت در اقتصاد ایران اثر معناداری بر شدت انرژی در کوتاه­مدت ندارد که البته در بلندمدت با معنادار نبودن این اثر متغیر‌ها همراه بود. این در حالی است که بخش کشاورزی در کوتاه­مدت اثری منفی و معنادار بر شدت انرژی در کشور دارد. در اقتصاد ترکیه بخش‌های کشاورزی و صنعت در کوتاه­مدت اثر منفی و معنادار بر شاخص شدت انرژی دارد و اثر بخش خدمات مثبت و معنادار است. با توجه به این­که در کوتاه­مدت سهم این بخش افزایش چندانی ندارد و حتی در بعضی مقاطع با کاهش همراه است؛ لذا تاثیر مثبت بر شدت انرژی دارد اما در بلندمدت با توجه به افزایش سهم خدمات و کاهش سهم کشاورزی و صنعت با تاثیری مثبت در جهت کاهش شدت انرژی در اقتصاد ترکیه همراه است. این تغییرات ساختاری خود از ویژگی‌های مهم توسعه­ یافتگی بوده و می‌تواند به عنوان معیاری برای ملاحظة روند توسعه، مورد ارزیابی قرار گیرد.

7. مقایسه ضریب برآوردی قیمت بنزین در ایران و ترکیه

با هدف مقایسه بین دو کشور نتیجه مرتبط با ضریب برآوردی قیمت بنزین در جدول(7) گزاش شده است. همان­طور که مشهود است برای کشورهای ایران و ترکیه، قیمت بنزین اثری منفی و معنادار بر شدت انرژی دارد. علامت منفی در مقابل متغیر قیمت نظریه وجود رابطه معکوس بین قیمت و مقدار تقاضای انرژی و به تبع آن شدت انرژی را تأیید می­کند و همان­طورکه انتظار می‌رفت شدت انرژی تابع معکوسی از سطح قیمت آن می‌باشد. بدین معنی که کشور‌های ایران و ترکیه با افزایش سطح قیمت انرژی درصدد این برآمده‌اند تا سطح کارآیی و بهره‌وری را افزایش داده و هر واحد تولید را با سطح مصرف انرژی کمتری ایجاد نمایند. نکته دیگر آن­که در اقتصاد ایران، قدرمطلق اندازه  اثر آن بر شدت انرژی در کوتاه­مدت بزرگتر از بلندمدت بوده و در اقتصاد ترکیه عکس آن صادق است. همچنین در هر دو دوره­ی زمانی، افزایش قیمت بنزین در اقتصاد ترکیه تاثیر بیشتری در کاهش شدت مصرف انرژی آن کشور نسبت به اقتصاد ایران داشته است.

جدول7. مقایسه اثر قیمت انرژی بر شدت مصرف انرژی

 

ایران

ترکیه

اندازه­ی اثر قیمت بنزین بر شدت مصرف انرژی در بلندمدت

027/0-

071/0-

اندازه­ی اثر قیمت بنزین  بر شدت مصرف انرژی در کوتاه­مدت

033/0-

042/0-

منبع: یافته­های پژوهش

 

8. نتیجه‌گیری و پیشنهادات سیاستی

هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه­ی اثر قیمت بنزین بر شدت مصرف انرژی در اقتصاد ایران و ترکیه  در دوره 2013-1980 است. با علم به وجود تاثیر عوامل متعدد بر شدت انرژی از جمله اصلاحات صورت گرفته در قیمت بنزین از طریق حذف و یا کاهش یارانه­ها (به این کالا)، تابع شدت انرژی بدست آمده بر اساس تابع هزینه با فرم کاب-داگلاس برآورد شد. نتایج نشان داد که رابطه منفی و معناداری بین شدت انرژی و قیمت بنزین در ایران وترکیه وجود دارد به نحوی­که شدت این اثرِ منفی در ترکیه بیشتر از ایران بوده که عموماً ناشی از مدیریت تقاضا است. همچنین با پیشرفت فناوری در طول زمان، شدت انرژی در هر دو کشور کاهش می‌یابد. علاوه بر این، یافته‌های پژوهش نشان داد که افزایش شاخص قیمت سایر نهاده‌ها، موجب جایگزینی انرژی به جای سایر نهاد‌ها می‌شود. در مورد تاثیر سهم بخش‌های اقتصادی بر شدت انرژی در ایران در بلندمدت تنها سهم بخش کشاورزی معنادار است و این در حالی است که در ترکیه علاوه بر این بخش، سهم بخش­های صنعت و خدمات نیز بر شدت انرژی معنادار هستند. در اقتصاد ترکیه تاثیر منفی بخش خدمات و کشاورزی و تاثیر مثبت بخش صنعت نشان دهنده توسعه اقتصادی این کشور در این سال‌هاست. متغیر مجازیِ اصلاحات قیمت انرژی برای ایران و ترکیه معنادار بوده و حاکی از آن است که آزادسازی قیمت انرژی تاثیری معنادار بر شدت مصرف انرژی دارد و سبب کاهش آن شده است. بنابراین می­توان اظهار داشت که پرداخت یارانه در کنار مزایایی که ممکن است برای جامعه داشته باشد؛ منجر به بروز مشکل اساسی دیگری می­شود به‌طوری‌که انگیزه برای بکارگیری راهکار‌های مناسب به منظور کاهش شدت مصرف انرژی وجود نخواهد داشت. بر این اساس پیشنهاد می­شود که اصلاح قیمت انرژی از طریق کاهش یارانه پنهان در این حوزه، همراه با افزایش بهره‌وری در تولید با نوسازی و بهینه‌سازی تجهیزات تولیدی، در اولویت سیاستگذاری­ها در حوزه انرژی کشور قرار گیرد تا بتوان در سال­های آتی در اقتصاد ایران به مانند کشور ترکیه شاهد بهینه‌سازی مصرف انرژی و در نتیجه آن کاهش در شدت مصرف انرژی بود.

9. منابع

الف) فارسی

اقبالی، علیرضا، گسکری، ریحانه، مرادی، مهدیس، پرهیزی، هادی (1394)، بررسی شدت انرژی در کشور‌های نفتی و غیر‌نفتی، تحقیقات اقتصادی، شماره 110، ص 20-1.

آرمن، سید عزیز، تقی‌زاده سمیرا (1392)، بررسی عوامل موثر بر شدت انرژی در صنایع کارخانه‌ای ایران، پژوهشنامه اقتصاد انرژی ایران، شماره 8، ص 20 -1.

باستانزاد، حسین و فرهاد نیلی (1384)، اهداف سیاستی قیمت گذاری حامل های انرژی در اقتصاد ایران، تحقیقات اقتصادی، دوره 40، شماره 1، ص 201-226.

بهبودى، داوود؛ مهین اصلانى نیا، نسیم و سجودى، سکینه (1389)، تجزیه شدت انرژى و بررسى عوامل مؤثر بر آن در اقتصاد ایران«، مطالعات اقتصاد انرژى، شماره 26، ص 105- 130.

رازینی، ابراهیم علی و محمدحسن صبوری دیلمی (1388)، بررسی اثرات اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها بر مصرف بنزین در ایران،  فصلنامه مدلسازی اقتصادی، سال3، دوره 2، شماره 8، ص 123-152.

شریفى، علیمراد، صادقى، مهدى، نفر، مهدى و دهقان شعبانى، زهرا (1387)، تجزیه شدت انرژى در صنایع ایران، پژوهش‌های اقتصادی ایران، شماره‌ی 35، ص 79-110.

صادقی، حسین . شهاب لوسانی، کیوان و باغجری، محمود (1389). اثر تعدیل قیمت های حامل‌های انرژی بر متغیرهای کلان اقتصادی با استفاده از رویکرد خود رگرسیونی ساختاری،  فصلنامه تحقیقات مدلسازی اقتصادی، شماره 1، ص 49-77.

عمادزاده، مصطفى، شریفى، علیمراد، دلالى اصفهانى، رحیم و صفدرى، مهدى (1382)، تحلیلى از روند شدت انرژى در کشورهاى OECD، پژوهشنامه بازرگانى، شماره 28، ص 95-118.

سیف، اله مراد (1384). شدت انرژی: عوامل تأثیرگذار و تخمین یک تابع پیشنهادی، فصلنامه‌یمطالعاتاقتصادانرژی، شماره‌ی 18، ص 177-201.

ب) انگلیسی

Baumann, F. (2008), "Energy Security as Multidimensional Concept", Research Group on European Affairs, Vol.1, PP. 1-16.

Clements, B. and Schwartz, G. (1999), "Government Subsidies", Journal of Economic Surveys, Vol.13, Issue.2, PP. 119-147.

Cole, M.A. (2006), "Does Trade Liberalization Increase National Energy Use?", Economics Letters, Vol.92, Issue.1, PP. 108-112.

Fisher-Vanden, K., Jefferson, G.H., Liu, H. and Tao, Q. (2004), "What is Driving China’s Decline in Energy Intensity?", Resource and Energy Economics, Vol.26, Issue.1, PP. 77-97.

Hang, L. and Tu, M. (2007), "The Impacts of Energy Prices on Energy Intensity: Evidence from China", Energy Policy, Vol.35, PP. 2978-2988.

IEA (2013), "Energy Balances of OECD Countries". International Energy Agency.

IEA (2012), "Energy Balances of OECD Countries". International Energy Agency.

IEA (2011), "Energy Balances of OECD Countries". International Energy Agency.

IEA (2013), "Energy Balances of Non-OECD Countries. International Energy Agency.

IEA (2012), "Energy Balances of Non-OECD Countries. International Energy Agency.

IEA (2011), "Energy Balances of Non-OECD Countries. International Energy Agency.

Jamshidi, M. (2008), "An analysis of Residential Energy Intensity in Iran, a System Dynamics Approach, In Proceedings of the 26th International Conference of the System Dynamics Society, Athens, Greece, PP. 20-24.

 Lin, B. and Jiang, Z. (2011), "Estimates of Energy Subsidies in China and Impact of Energy Subsidy Reform, Energy Economics, Vo.33, Issue.2, PP. 273-283.

 Liu, C.P. and Han, G.Y. (2008), "Determinants of Aggregate Energy Intensity with Consideration of Intra-Industry Trade, In Industrial Electronics and Application", ICIEA 2008, 3rd IEEE Conference, PP.716-719.

Metcalf, G.E. (2008), "An Empirical Analysis of Energy Intensity and Its Determinants at the State Level", The Energy Journal, Vol.23, No.3, 1-26.

Red dy, B.S. and Ray, B.K. (2010), "Decomposition of Energy Consumption and Energy Intensity in Indian Manufacturing Industries", Energy for Sustainable Development, Vol.14, PP. 35–47.

Voigt, S., De Cian, E., Schymura, M. and Verdolini, E. (2014), "Energy Intensity Developments in 40 Major Economies: Structural Change or Technology Improvement? ", Energy Economics,Vol.41, PP. 47-62.

Win g, S.I. (2008), "Explaining the Declining Energy Intensity of the U.S. Economy", Resource and Energy Economics, Vol.30, PP. 21–49.

World Bank, World Development Indicators, 2011.

Xiaoyu, S. (2005), "Energy Prices and Energy Intensity in China: A Structural Decomposition Analysis and Econometrics Study", Massachusetts Institute of Technology, Dept. of Urban Studies and Planning.

 



*. این مقاله مستخرج از پایان نامه نویسنده سوم می باشد.

1. استادیار دانشگاه مازندران، دانشکده علوم اداری و اقتصادی- نویسنده مسئول

Email:zahra.karimimoughari@gmail.com

2. استادیار دانشگاه مازندران، دانشکده علوم اداری اقتصادی

Email: zarokish@gmail.com

3. کارشناسی ارشد دانشگاه مازندران

Email: htaghipour38@gamil.com

[5]. Energy Intensity

[6]. Baumann (2008), p.7

[7]. Jamshidi, (2008), p.20

[8]. Liu and Han (2008), p.716

[9]. Shi and Polenske (2006), p.

[10]. Wing (2008), p.21

[11]. Metcalf (2008), p.1

[12]. Cole (2006), p.108

[13]. Hang and Tu (2007), p.2978

[14]. Reddy & Ray (2010), p.35

[15]. Lin, B. and Jiang, Z. (2011)

[16]. Voigt, S. et al. (2014), p.47

[17]. Fisher-Vanden (2004), p.77

[18]. Shephard’s Lemma

الف) فارسی
اقبالی، علیرضا، گسکری، ریحانه، مرادی، مهدیس، پرهیزی، هادی (1394)، بررسی شدت انرژی در کشور‌های نفتی و غیر‌نفتی، تحقیقات اقتصادی، شماره 110، ص 20-1.
آرمن، سید عزیز، تقی‌زاده سمیرا (1392)، بررسی عوامل موثر بر شدت انرژی در صنایع کارخانه‌ای ایران، پژوهشنامه اقتصاد انرژی ایران، شماره 8، ص 20 -1.
باستانزاد، حسین و فرهاد نیلی (1384)، اهداف سیاستی قیمت گذاری حامل های انرژی در اقتصاد ایران، تحقیقات اقتصادی، دوره 40، شماره 1، ص 201-226.
بهبودى، داوود؛ مهین اصلانى نیا، نسیم و سجودى، سکینه (1389)، تجزیه شدت انرژى و بررسى عوامل مؤثر بر آن در اقتصاد ایران«، مطالعات اقتصاد انرژى، شماره 26، ص 105- 130.
رازینی، ابراهیم علی و محمدحسن صبوری دیلمی (1388)، بررسی اثرات اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها بر مصرف بنزین در ایران،  فصلنامه مدلسازی اقتصادی، سال3، دوره 2، شماره 8، ص 123-152.
شریفى، علیمراد، صادقى، مهدى، نفر، مهدى و دهقان شعبانى، زهرا (1387)، تجزیه شدت انرژى در صنایع ایران، پژوهش‌های اقتصادی ایران، شماره‌ی 35، ص 79-110.
صادقی، حسین . شهاب لوسانی، کیوان و باغجری، محمود (1389). اثر تعدیل قیمت های حامل‌های انرژی بر متغیرهای کلان اقتصادی با استفاده از رویکرد خود رگرسیونی ساختاری،  فصلنامه تحقیقات مدلسازی اقتصادی، شماره 1، ص 49-77.
عمادزاده، مصطفى، شریفى، علیمراد، دلالى اصفهانى، رحیم و صفدرى، مهدى (1382)، تحلیلى از روند شدت انرژى در کشورهاى OECD، پژوهشنامه بازرگانى، شماره 28، ص 95-118.
سیف، اله مراد (1384). شدت انرژی: عوامل تأثیرگذار و تخمین یک تابع پیشنهادی، فصلنامه‌یمطالعاتاقتصادانرژی، شماره‌ی 18، ص 177-201.
ب) انگلیسی
Baumann, F. (2008), "Energy Security as Multidimensional Concept", Research Group on European Affairs, Vol.1, PP. 1-16.
Clements, B. and Schwartz, G. (1999), "Government Subsidies", Journal of Economic Surveys, Vol.13, Issue.2, PP. 119-147.
Cole, M.A. (2006), "Does Trade Liberalization Increase National Energy Use?", Economics Letters, Vol.92, Issue.1, PP. 108-112.
Fisher-Vanden, K., Jefferson, G.H., Liu, H. and Tao, Q. (2004), "What is Driving China’s Decline in Energy Intensity?", Resource and Energy Economics, Vol.26, Issue.1, PP. 77-97.
Hang, L. and Tu, M. (2007), "The Impacts of Energy Prices on Energy Intensity: Evidence from China", Energy Policy, Vol.35, PP. 2978-2988.
IEA (2013), "Energy Balances of OECD Countries". International Energy Agency.
IEA (2012), "Energy Balances of OECD Countries". International Energy Agency.
IEA (2011), "Energy Balances of OECD Countries". International Energy Agency.
IEA (2013), "Energy Balances of Non-OECD Countries. International Energy Agency.
IEA (2012), "Energy Balances of Non-OECD Countries. International Energy Agency.
IEA (2011), "Energy Balances of Non-OECD Countries. International Energy Agency.
Jamshidi, M. (2008), "An analysis of Residential Energy Intensity in Iran, a System Dynamics Approach, In Proceedings of the 26th International Conference of the System Dynamics Society, Athens, Greece, PP. 20-24.
 Lin, B. and Jiang, Z. (2011), "Estimates of Energy Subsidies in China and Impact of Energy Subsidy Reform, Energy Economics, Vo.33, Issue.2, PP. 273-283.
 Liu, C.P. and Han, G.Y. (2008), "Determinants of Aggregate Energy Intensity with Consideration of Intra-Industry Trade, In Industrial Electronics and Application", ICIEA 2008, 3rd IEEE Conference, PP.716-719.
Metcalf, G.E. (2008), "An Empirical Analysis of Energy Intensity and Its Determinants at the State Level", The Energy Journal, Vol.23, No.3, 1-26.
Red dy, B.S. and Ray, B.K. (2010), "Decomposition of Energy Consumption and Energy Intensity in Indian Manufacturing Industries", Energy for Sustainable Development, Vol.14, PP. 35–47.
Voigt, S., De Cian, E., Schymura, M. and Verdolini, E. (2014), "Energy Intensity Developments in 40 Major Economies: Structural Change or Technology Improvement? ", Energy Economics,Vol.41, PP. 47-62.
Win g, S.I. (2008), "Explaining the Declining Energy Intensity of the U.S. Economy", Resource and Energy Economics, Vol.30, PP. 21–49.
World Bank, World Development Indicators, 2011.
Xiaoyu, S. (2005), "Energy Prices and Energy Intensity in China: A Structural Decomposition Analysis and Econometrics Study", Massachusetts Institute of Technology, Dept. of Urban Studies and Planning.