Editorial
Authors
Abstract
In this study, we perform a parametric analysis of the energy structure, estimating the demand function of natural gas as well as assessing the factors affecting the short-run and long-run intensity of natural gas in Iran's energy-intensive industries during 2003-2010. The energy-intensive industries consume on average 94.5 percent of total energy and over 97.5 percent of natural gas of entire industry. Findings indicate that the intensity of natural gas consumption in short-run and long-run is equal to 0.1493 percent and 0.1144 percent, respectively, and the energy-intensive industries have approximately operate efficiently in natural gas consumption. Assessing the trend of contribution and intensity of natural gas of energy-intensive industries indicates that total share of natural gas of 10 industries has been increased in the whole period and the amount of natural gas intensity (on average) has been decreased in short and long-run. The most important factor in increaseing efficiency in long-run is the reduction of substitution effect, and the important factor in the overall reduction of intensity of natural gas in short-term is reduction of positive budget effect. Accordingly, we can conclude that the change in prices of all production inputs is an important factor in the change of the intensity of natural gas and the other components (production and technology) have far less influence in determining the intensity of natural gas.
Keywords
تخمین تابع تقاضای صنعتی گاز طبیعی و سنجش شدت مصرف گاز طبیعی در صنایع انرژیبر ایران
محمدنبی شهیکی تاش*و علی نوروزی**
تاریخ دریافت: 13 آذر 1392 تاریخ پذیرش: 21 اسفند 1392
چکیده
در این پژوهش به تحلیل پارامتریک ساختار انرژی، برآورد تابع تقاضای گاز طبیعی و همچنین سنجش عوامل موثر بر شدت کوتاهمدت و بلندمدت گاز طبیعی صنایع انرژیبر ایران طی سالهای 1382 تا 1389 پرداخته میشود. صنایع انرژیبر به طور متوسط 50/94 درصد از کل انرژی و بیش از 50/97 درصد گاز طبیعی کل صنعت را مصرف مینمایند و یافتهها حاکی از آن است که شدت مصرف گازطبیعی در دوره کوتاهمدت و بلندمدت به ترتیب برابر با 1493/0 و 1144/0 درصد میباشد و صنایع انرژیبر در مصرف گاز طبیعی تقریبا کارا عمل نمودهاند. ارزیابی روند سهم گاز طبیعی و شدت گاز طبیعی صنایع انرژیبر حاکی از این مساله میباشد که مجموع سهم گاز طبیعی 10 صنعت در کل دوره افزایش پیدا کرده است و همچنین مقدار شدت گاز طبیعی (به طور متوسط) در کوتاهمدت و بلندمدت کاهش پیدا کرده است. مهمترین فاکتور افزایش کارایی در بلندمدت کاهش اثر جانشینی بوده و در دوره کوتاهمدت کاهش اثر مثبت بودجهای، عامل مهم در کاهش کلی شدت گاز طبیعی میباشد و بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که تغییر در قیمت کلیه نهادههای تولید، فاکتوری مهم در تغییر مقدار شدت گاز طبیعی به شمار میرود و سایر اجزا (تولید و تکنولوژی) تاثیری به مراتب کمتر در تعیین شدت گاز طبیعی دارند.
واژههای کلیدی: صنایع انرژی بر، گاز طبیعی، شدت مصرف، کارایی.
طبقهبندی JEL: C30، Q40، L60.
1. مقدمه
یکی از ارکان مهم هر اقتصادی بخش صنعت میباشد که قابلیت بسیاری در رشد اقتصاد داراست و در کشور ایران، بخش صنعت در کنار سایر بخشها یکی از عوامل مهم توسعه روزافزون به شمار میرود. در حوزه صنعت، تعدادی از صنایع به دلیل شرایط فرایند تولید و نوع تولیدات، دارای درجه اهمیت متفاوتی میباشند؛ در حقیقت طبقهبندی صنایع بر اساس انواع فاکتورهای اقتصادی، میتواند رویکردی مناسب جهت بررسی هرچه بهتر ساختار هزینه و تولید باشد. یکی از انواع دستهبندی صنایع بر اساس فاکتور میزان و حجم مصرف نهادهها و به طور مشخص سهم مصرف نهاده انرژی میباشد و بر این اساس میتوان صنایع را بر حسب سهم مصرف انرژی از کل انرژی بخش صنعت، به صنایع انرژیبر که سهم بالایی از انرژی را در اختیار دارند و دیگر صنایع که سهم اندکی از انرژی را مصرف مینمایند تقسیم نمود. در حقیقت ساختار تولیدات صنایع انرژیبر به گونهای است که به منظور تولید و توزیع محصول نیاز مبرمی به بهرهگیری از انرژی دارند و در اینگونه صنایع، راهاندازی کارخانجات و سایر تجهیزات تولید، به مصرف انرژی وابستگی بسیاری دارد.
بر طبق گزارشهای منتشر شده توسط مرکز آمار ایران، 10 صنعت از میان 23 صنعت اصلی، سهمی بسیار گسترده از مصرف انرژی بخش صنعت را دارا هستند؛ بگونهای که در طول دهه 80 (سالهای 1380 تا 1389) بیش از 90 درصد انرژی صنعت در پروسه تولید 10 صنعت بکار رفته است که با احتساب این موضوع، بخش بسیار گستردهای از انرژی در اختیار تعدادی از صنایع قرار دارد و دیگر صنایع سهم بسیار اندک و ناچیز را مصرف میکنند. در سویی دیگر، حامل انرژی گاز طبیعی جزء ارکان مهم زیرگروه انرژی در صنایع مذکور بوده و این 10 صنعت انرژیبر به طور متوسط سهمی بیش از 95 درصد از گاز طبیعی کل صنعت را در دوره 89-1380 مصرف کردهاند.
در حقیقت هدف و ماهیت این پژوهش بررسی میزان کارایی و ناکارایی صنایع انرژیبر ایران (10 صنعت کد 2 رقمی ISIC[1]) در مصرف حامل انرژی گاز طبیعی میباشد. در این پژوهش، از رویکرد پارامتریک و از تابع هزینه برای بررسی میزان شدت مصرف گاز طبیعی و تجزیه اجزای موثر بر شدت مصرف گاز طبیعی، به عنوان مهمترین حامل انرژی در صنایع انرژیبر، در طول سالهای 1382 تا 1389 بهره گرفته میشود.
ساختار کلی تحقیق بدین صورت است که پس از مقدمه، در بخش دوم به پیشینه تحقیق و بررسی نتایج مطالعات داخلی و خارجی با موضوع شدت مصرف انرژی و حاملهای انرژی پرداخته میشود. در ادامه مبانی نظری تحقیق و روش محاسبه پارامتریک شدت مصرف گاز طبیعی در کوتاهمدت و بلندمدت، در بخش سوم تشریح میگردد. در بخش چهارم، نتایج بدست آمده از تخمین پارامترهای سیستم معادلات بلندمدت و کوتاهمدت و نتایج محاسبه انواع شاخصهای شدت گازطبیعی بلندمدت و کوتاهمدت مرتبط با 10 صنعت انرژیبر ایران تشریح میگردد و کارایی مصرف حامل انرژی گاز طبیعی مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد. بخش پنجم و بخش پایانی پژوهش به جمعبندی تحقیق اختصاص یافته است.
2. پیشینه تحقیق
اوچسن و ولچ[2](2005) رابطه محاسباتی شدت انرژی بر اساس رهیافت پارامتریک و راهکار تابع هزینه ترانسلوگ را وارد ادبیات اقتصادی نموده و در پژوهش خود به بررسی شدت انرژی صنایع غرب کشور آلمان طی سالهای 1976 تا 1994 پرداختند. آنچه که از این پژوهش بدست آمده است بدین ترتیب بوده که عوامل موثر بر شدت انرژی از چهار جزء بودجهای، جانشینی، تولیدی و در نهایت تکنولوژی تشکیل شده است. تغییرات شدت انرژی دوره مورد مطالعه به طور متوسط منفی بدست آمده (رشد منفی) و شاهد نزولی 20 درصدی بوده است. با توجه به اینکه تغییرات تکنولوژی صنایع غرب آلمان موجب ذخیره انرژی میشود، تغییرات تکنولوژی اثری منفی بر روی شدت انرژی داراست.
کیم و همکاران[3](2008) به بررسی و تحلیل ساختار هزینه صنایع کشور چین، بررسی شدت انرژی با کمک تابع هزینه ترانسلوگ و به طور مشخص به بررسی کشش درون نهادهای انرژی در دوره 2004 - 1995پرداختند. شدت انرژی در طی دوره مقداری مثبت و برابر با 27/7 درصد بدست آمده است. از میان 4جزء اصلی اثرگذار بر روی شدت انرژی، تکنولوژی تولید مهمترین اثر را بر روی شدت انرژی دارد و اثرات جانشینی، تولیدی و تکنولوژی به ترتیب (به طور متوسط) موجب رشد 43/0، 51/2 و 68/23 درصدی شده و از سویی دیگر، اثر بودجهای موجب کاهش 34/19 درصدی شدت انرژی میشود.
گیبسون و همکاران[4](2009) در پژوهش خود از رهیافت تابع هزینه ترانسلوگ بهره گرفته و عوامل اثرگذار بر روی شدت انرژی را بررسی نمودند. کشور چین دومین مصرف کننده انرژی در سطح دنیا میباشد و بدین ترتیب ایشان به بررسی شدت انرژی بخش صنعتی، تجاری و مصرفی کشور چین در دوره 1995 تا 2004 پرداختند. نتایج بدست آمده از تحقیق بدین ترتیب بوده است که، شدت انرژی در سطح کل کشور چین شاهد رشدی 9/6 درصدی در طی دوره بوده و در این میان 2 جزء بودجهای و تکنولوژی، بزرگترین اثر را بر روی شدت انرژی دارا هستند. اثر بودجهای موجب کاهش شدت انرژی به میزان 1/10 درصد شده و تغییرات تکنولوژی تولید به طور متوسط، افزایش 6/19 درصدی شدت انرژی را به دنبال دارد.
دونگلان ژا و همکاران[5](2012) به بررسی شدت انرژی در صنعت برق کشور چین پرداختند. ایشان با بهرهگیری از رویکرد تابع هزینه ترانسلوگ تجمعی[6] و تجزیه شدت انرژی به سه اثر بودجهای، اثر جانشینی و اثر تکنولوژی، به بررسی شدت انرژی طی دوره 1985 تا 2007 پرداختند. بر اساس نتایج بدست آمده از رویکرد پارامتریک و رهیافت تابع هزینه ترانسلوگ تجمعی، طی سالهای مورد مطالعه، شدت انرژی مقداری مثبت بدست آمده است. از میان اجزای اثرگذار بر شدت انرژی، اثر بودجهای طی سالهای 1986 تا 1996 مثبت محاسبه شده است و در سایر سالها، اثری مثبت بر شدت انرژی داشته است. بررسی جزء تکنولوژی در رابطه شدت انرژی، دلالت بر آن دارد که در طی دوره همواره اثری منفی و کاهشی بر شدت انرژی دارا بوده و با افزایش این شاخص، شدت انرژی کاهش پیدا میکند.
اوکاجیما و همکاران[7](2013) به محاسبه مقادیر شدت انرژی و همچنین تجزیه شاخص شدت انرژی در کشور ژاپن پرداختند. ایشان از راهکار شاخص ایدهال فیشر برای تجزیه شدت انرژی طی دوره 1970 تا 2004 بهره بردند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که شاخصهای شدت انرژی، اثر ساختاری و اثر شدتی از سال 1970 تا 1990 کاهش پیدا کرده و این روند نزولی در دو متغیر شدت انرژی و اثر شدتی با آهنگ بالاتری نسبت به اثر ساختاری صورت گرفته است. طی سالهای 1990 تا 2004، روند اثر شدتی و شدت انرژی رو به افزایش بوده و با وجود روند نزولی اثر ساختاری، مقدار شدت انرژی کمی رشد داشته است. در نهایت در کل دوره مقدار شدت انرژی از عدد یک (سال پایه) به مقدار 27/0 در سال 2004 رسید.
قاسمینژاد (1384) به بررسی تغییرات شدت انرژی در بخش ریلی ایران در دهه 70 (1370 تا 1380) پرداخت. وی در پایان نامه دوران کارشناسی ارشد خود از روشهای مختلفی برای ارزیابی شدت انرژی بهره برد و با توجه به نتیجه مطالعه وی و بر اساس شاخص دیویژیا، اثر ساختاری (ایجاد تغییر در ترکیب و ساختار فعالیت) سهم بسیار اندک و ناچیزی در مقدار شدت انرژی داراست و این در حالی است که اثر شدت خالص بخش حمل و نقل، بیشترین سهم را در توضیح تغییرات مصرف و شدت انرژی در اختیار دارد. در حقیقت مقدار مصرف بالای انرژی ناشی از بالا بودن شدت انرژی و پایین بودن مقدار کارایی انرژی میباشد و نه به دلیل وضعیت ساختاری بخش حمل و نقل.
شریفی و همکاران (1387) با بکارگیری از شاخص ایدهآل فیشر و روش ضربی، به بررسی و تجزیه شدت انرژی در 9 صنعت ایران طی سالهای 83-1374 پرداختند. بر اساس نتایج یافت شده از تحقیق ایشان، در اکثر صنایع مورد مطالعه، اثر ساختاری سهم اندکی در تغییرات مقدار شدت انرژی دارد و در سویی دیگر، اثر کارایی، سهم قابل توجهی در تفسیر مقدار شدت انرژی و همچنین تغییرات شدت انرژی در صنایع 9گانه در اختیار دارد. نتایج حاکی از آن است که در دوره مورد بررسی، مقدار شدت انرژی کاهش یافته و اثر کارایی، مهمترین فاکتور این روند نزولی بوده و اثر ساختاری نقش ناچیزی ایفا نموده است.
ابونوری و نیکبان (1388) کارایی مصرف انرژی و مقدار مصرف انرژی در صنعت سیمان تهران را مورد ارزیابی قرار دادند. ایشان در پژوهش خود از دادههای سری زمانی سالهای 1375 تا 1385 بهره بردند و همچنین از شاخص دیویژیا به منظور بررسی ساختار مصرف انرژی استفاده شد. بر اساس نتایج، سهم اثر ساختاری در توضیح تغییرات مصرف انرژی کمتر از دو اثر تولیدی و شدت خالص میباشد و اثرات تولیدی و شدت خالص دارای بیشترین سهم در توضیح تغییرات مصرف انرژی هستند. مقدار کارایی مصرف انرژی در کارخانه سیمان تهران دارای نوسانهایی بوده است و در تعدادی از سالها (77 و 81)، اثر شدت خالص در توضیح کاهش کل مصرف انرژی نقش حائز اهمیتی دارد و در مابقی سالهای مورد مطالعه، این اثر هیچگاه نتوانسته است به تنهایی موجبات کاهش کل مصرف انرژی، حتی با سهم اندک را فراهم آورد.
گلی و اشرفی (1389) به محاسبه مقادیر شدت انرژی و تجزیه شاخص شدت انرژی در چهار بخش صنعت، کشاورزی، حمل و نقل و خدمات در دوره 1360 تا 1385 پرداختند و به منظور محاسبه شدت انرژی از شاخص ایدهآل فیشر بهره گرفتند. بر اساس نتایج، بخش کشاورزی دارای کمترین میزان شدت انرژی بوده و بخش حمل و نقل با اختلاف بسیار زیادی نسبت به سایر بخشها، بالاترین مقدار شدت انرژی را به خود اختصاص داده است. بخش صنعت با تولید متوسط 34 درصد از کل ارزش افزوده اقتصاد ایران، همواره شدت انرژی در دامنه مقادیر 1 تا 2 داشته است. بررسی روند تغییرات شدت انرژی بخش صنعت دلالت بر آن دارد که بیشترین میزان کاهش شدت انرژی، در طول دوره 1379 تا 1382 (برنامه سوم توسعه) صورت گرفته است و طی برنامه چهارم توسعه و سالهای 1383 تا 1387، شدت انرژی افزایش پیدا کرده است.
صادقی و سجودی (1390) به بررسی رابطه میان شدت انرژی و فاکتورهای مختلف در بخش صنعت طی دوره 86-1374 پرداختند. ایشان شاخص شدت انرژی را بر متغیرهایی همچون اندازه بنگاه، شدت سرمایه فیزیکی، مخارج تحقیق و توسعه، نوع مالکیت بنگاه، دستمزد، نسبت مخارج تعمیرات ماشینآلات به فروش، رگرس نمودند. نتایج تخمین مدل به این شرح بوده که متغیرهای شدت سرمایه فیزیکی و دستمزد رابطه مثبتی با شدت انرژی دارند و از نکات قابل توجه بدست آمده، رابطه مثبت میان اندازه بنگاه با شدت انرژی میباشد. در میان متغیرهایی که اثر منفی بر شدت انرژی دارند، متغیر تحقیق و توسعه بزرگترین ضریب منفی را را مقدار ضریب 43/0- دارا بوده و بر این اساس چنانچه 1 درصد مخارج تحقیق و توسعه افزایش پیدا کند، شدت انرژی به طور متوسط به میزان 43/0 درصد کاهش پیدا میکند.
جهانگرد و تجلی (1390) با بهرهگیری از شاخص لاسپیرز[8] و شاخص میانگین حسابی دیویژیا[9] به تحلیل شدت انرژیبری صنایع کارخانهای ایران طی سالهای 1374 تا 1386 پرداختند. نتایج تحقیق به این ترتیب بوده که در کل صنعت اثر شدتی در مقایسه با اثر ساختاری سهم بالاتری را در مقادیر شدت انرژی دارا بوده و لذا میتوان نتیجه گرفت که عواملی همانند تغییر فناوری تولید، اصلاح قیمتهای انرژی، جانشینی حاملهای انرژی و تغییر کارایی انرژی نقش موثری در تعیین شدت انرژی دارند. در اکثر صنایع مورد بررسی نیز، اثر شدتی تاثیر بالاتری را در تعیین مقدار شدت انرژی داشته است؛ که این اثر طی سالهای انتهایی دوره مورد بررسی، روندی نزولی را طی کرده و بالتبع شدت انرژی نیز روندی نزولی را تجربه نموده است.
همانگونه که در بخش فوق ذکر شد، در بسیاری از مطالعات داخلی، از شاخص دیوژیا و شاخص ایدهآل فیشر بهره گرفته شده است و شاخص شدت انرژی به دو بخش اثر ساختاری و اثر کارایی تقسیم شده است و بررسی دقیقی از عوامل موثر بر مقدار شدت انرژی و یا حاملهای انرژی صورت نگرفته است. همچنین در مطالعات گذشته، مقدار کارایی انرژی و حاملهای اصلی انرژی در صنایع انرژیبر مورد ارزیابی قرار نگرفته است. با توجه به این موضوع، تفاوت پژوهش حاضر با دیگر مطالعات داخلی، به سه بخش تقسیم میگردد: (الف) مطالعه حاضر به بررسی شدت گاز طبیعی و یا مقدار کارایی بکارگیری از گاز طبیعی، به عنوان مهمترین حامل انرژی مصرفی میپردازد. (ب) بخش اقتصادی مورد مطالعه، شامل 10 صنعت انرژیبر بر اساس طبقهبندی کد ISIC بوده که درصد بسیار زیادی از انرژی و گاز طبیعی بخش صنعت را در اختیار دارند. (ج) به منظور ارزیابی هرچه بهتر و دقیق شاخص شدت گاز طبیعی، از رویکرد پارامتریک و تابع هزینه بهره گرفته شده است و کلیه عوامل موثر بر مقدار مصرف گاز طبیعی در پروسه تولید، که در تابع هزینه لحاظ میگردد، در رابطه محاسباتی شدت گاز طبیعی وجود دارد و تجزیه شدت گاز طبیعی با دقت بالاتری نسبت به سایر مطالعات صورت میگیرد.
3. روش تحقیق
انرژی یکی از نهادههای اصلی فرایند تولید میباشد که در مرحله تولید و توزیع محصولات بکار گرفته میشود و نقش مهمی در رشد کلیه بخشهای اقتصاد، بالاخص بخش صنعت ایفا مینماید. با در نظر گرفتن درجه اهمیت انرژی، بررسی کارایی در مصرف این نهاده ارزشمند، راهکاری موثر در تحلیل ساختار هزینه بوده و اطلاعاتی مناسب از کارایی و عدم کارایی پروسه تولید فراهم میکند. یکی از انواع شاخصها که زمینه ارزیابی کارایی در بکارگیری انرژی را فراهم میکند، شاخص شدت انرژی است و با توجه به این شاخص، نسبت مصرف انرژی به سطح تولید محاسبه میشود. بر این اساس بنگاهی که نسبت به سطح تولید خود انرژی کمتری را مصرف میکند، شدت کمتری داشته و کاراتر عمل نموده است. همانگونه که عنوان شد، صنایع انرژیبر سهم بسیار قابل توجهی از انرژی و گاز طبیعی صنعت را دارا هستند و با توجه به این سهم، بررسی کارایی مصرف انرژی و به طور مشخص کارایی مصرف گاز طبیعی در اینگونه صنایع اهمیتی دوچندان دارد و محاسبه شدت حامل اصلی انرژی (گاز طبیعی)، راهکاری مناسب برای تحلیل کارایی و ناکارایی فرایند تولید صنایع انرژیبر میباشد.
از میان رویکردهای متداول اقتصادی جهت بررسی کارایی مصرف انرژی و حاملهای انرژی، رهیافت پارامتریک (بهرهگیری از تابع هزینه متناسب)، شاخص دیویژیا و شاخص ایدهآل فیشر از مطلوبیت بیشتری نسبت به سایر روشها برخوردارند و به جهت مزایای ساختار و رابطه محاسباتی، کاربرد بسیار گستردهتری در بررسی شدت مصرف انرژی و حاملهای انرژی دارا هستند. در ادامه به طور اجمالی به بررسی مزیت روش پارامتریک و بهرهگیری از تابع هزینه، نسبت به دیگر شاخصها پرداخته میشود.
مطالعه شدت مصرف انرژی بوسیله شاخص ایدهآل فیشر و دیویژیا بدینترتیب است که عموما مقدار شدت انرژی به دو جزء اثر ساختاری و اثر کارایی تفکیک میگردد. با توجه به اثر ساختاری، چنانچه تعداد صنایع با مصرف انرژی بالا، کاهش پیدا کند و یا ساختار بخش اقتصادی همانند صنعت، بگونهای تغییر پیدا کند که تعداد بنگاههای انرژیبر کاهش پیدا کند و بنگاههای کاراتر و با سطح مصرف انرژی پایینتر وارد بخش صنعت شوند، مقدار شدت انرژی کاشه پیدا میکند. در سویی دیگر عامل اثر کارایی به بررسی تکنولوژی بکار گرفته شده توسط هر یک از بنگاهها میپردازد. در حقیقت با اثر کارایی میتوان به این مساله پی برد که تا چه میزان، بکارگیری از تکنولوژی و تجهیزات فعلی و یا جدید، مقدار شدت انرژی و نسبت مصرف انرژی به تولید را دستخوش تغییر مینماید. لازم به ذکر است که فرض اساسی در اثر کارایی، ثابت بودن مقدار تولید بنگاه و یا صنعت و تغییر مقدار مصرف انرژی و یا حاملهای انرژی، همزمان با تغییر در تکنولوژی پروسه تولید و توزیع میباشد (اوکاجیما و همکاران، 2013).
در رویکرد پارامتریک و تابع هزینه، شدت انرژی با دقت بالاتری محاسبه و اندازهگیری میشود و مهمتر از آن، تجزیه شدت به واقعیت نزدیک میباشد. مهمترین دلیلی که برای این موضوع میتوان ذکر کرد، اشاره به این مساله است که در تابع هزینه متناسب و انعطافپذیر، کلیه عوامل و پارامترهای بکارگرفته شده در مرحله تولید محصول، لحاظ میگردد. با در نظر گرفتن این نکته، کلیه عواملی که در مرحله تولید محصول، با نهاده انرژی و حاملهای انرژی در ارتباط هستند، در رابطه شدت انرژی لحاظ میگردند و شدت انرژی به کلیه این اجزا، تفکیک و تجزیه میگردد.
1-3. تابع هزینه ترانسلوگ[10] و توابع سهم هزینه نهاده تولید[11]
هدف از این پژوهش، تخمین تابع تقاضای صنعتی گاز طبیعی، بررسی و محاسبه شدت اجزای گاز طبیعی و همچنین تجزیه شدت اجزای انرژی با رهیافت پارامتریک بوده و بدین منظور از تابع هزینه بهره گرفته میشود. به منظور محاسبه عوامل موثر بر مقدار شدت گاز طبیعی صنایع انرژیبر و تحلیل کلیه اجزای شدت گاز طبیعی، لازم است تا به ارتباط میان گاز طبیعی با سطح تولید، تکنولوژی تولید و قیمت سایر نهادهها در تابع هزینه پرداخته شود.
تاکنون پژوهشهای مختلفی در حوزه اقتصاد انرژی صورت گرفته است و در بسیاری از پژوهشها از رویکرد پارامتریک و تابع هزینه ترانسلوگ به منظور برآورد تابع تقاضای انرژی و محاسبه انواع شاخصهای مرتبط با انرژی و حاملهای انرژی بهره گرفته شده است. از میان تحقیقات داخلی صورت گرفته میتوان به مطالعه اشراقنیای و ایقانی (1387)، سلامی و سرایی (1389)، زراء نژاد و همکاران (1391)، صدرزاده و همکاران (1392)، شهیکی و همکاران (1392) اشاره کرد. تحقیقات خارجی شامل هنریکسون و همکاران[12](2012)، کیم و هئو[13](2013)، بهل و همکاران[14](2013)، باروس و همکاران[15](2013)، کلن[16](2013) میباشد که از تابع ترانسلوگ در حوزه انرژی و اقتصاد انرژی بهره گرفتهاند.
در میان انواع توابع انعطافپذیر، ساختار و فرم تابع هزینه ترانسلوگ به گونهای میباشد که روابط متقابل نهاده با سطح تولید، دیگر نهادهها و تکنولوژی تولید (جهت محاسبه تغییرات شدت گاز طبیعی و همچنین تجزیه شدت گاز طبیعی) را در خود گنجانده است، در حالیکه دیگر توابع هزینه چنین قابلیتی را ندارند. بدینترتیب مناسبترین فرم تابع، که همجهت با هدف تحقیق باشد، تابع هزینه ترانسلوگ است (کریستنسن و همکاران[17]، 1973).
شدت گاز طبیعی صنایع انرژیبر در دو دوره کوتاهمدت و بلندمدت بررسی میشود و در این رویکرد، از سیستم معادلات همزمان کوتاهمدت و بلندمدت بهره گرفته میشود. لازم به ذکر است که بر اساس دادههای مرکز آمار ایران در بخش صنعت، نهادههای تولید صنایع شامل چهار نهاده اصلی نیرویکار، سرمایه، مواد اولیه و انرژی است، که با توجه به هدف تحقیق مبنی بر مطالعه شدت گاز طبیعی و بررسی کارایی این حامل انرژی، نهاده انرژی به دو بخش گاز طبیعی و سایر اجزای انرژی تفکیک میشود.
2-3. سیستم معادلات دوره بلندمدت
در دوره بلندمدت کلیه نهادهها متغیر میباشند و بنگاه قادر است با تغییر قیمت نهاده، مقدار بکارگیری از نهاده را تغییر دهد. فرم کلی تابع هزینه صنایع انرژیبر در دوره بلندمدت به صورت زیر میباشد.
TC = f(Q, , , , , ,T)
در رابطه بالا هزینه کل تولید(TC)، تابعی است از سطح تولید(Q)، قیمت نیرویکار( )، قیمت سرمایه( )، قیمت مواد اولیه( )، قیمت گاز طبیعی ( )، قیمت سایر اجزای انرژی( ) و تکنولوژی تولید(T).
فرم کلی تابع هزینه کل ترانسلوگ صنایع انرژیبر با پنج نهاده متغیر نیرویکار، سرمایه، مواد اولیه، گاز طبیعی و سایر اجزای انرژی در سیستم معادلات بلندمدت به شرح زیر میباشد.
جهت استخراج توابع سهم هزینه نهادهها، بوسیله لم شفارد، از تابع هزینه ترانسلوگ نسبت به قیمت هر یک از نهادههای تولید مشتق گرفته میشود (شفارد[18]،1970). فرم کلی توابع سهم تقاضای (هزینه) نهاده در بلندمدت به شرح زیر میباشد.
در رابطه فوق، سهم نهاده از هزینه کل، قیمت نهاده و مقدار نهاده میباشد.
برای تامین شرط تابع هزینه نرمال و خوشرفتار، دو شرط تقارن و همگنی از درجه یک در قیمت نهادهها، بر تابع هزینه کل اعمال میشود. شرط همگنی و تقارن به شرح زیر است (کریستنسن و گرین[19]، 1976).
3-3. سیستم معادلات دوره کوتاهمدت
بر اساس فرض اساسی دوره کوتاهمدت، کلیه نهادهها متغیر نبوده و حجم و تعداد بکارگیری از یک یا چند نهاده ثابت میباشد. از میان انواع نهادههای مورد بررسی شامل نهاده نیرویکار، سرمایه، مواد اولیه، گاز طبیعی و سایر اجزای انرژی، نهاده سرمایه در دوره کوتاهمدت ثابت در نظر گرفته شده است. با توجه به این مساله، بجای قیمت نهاده سرمایه، از حجم سرمایه در تابع هزینه متغیر استفاده میشود و برای سایر نهادهها (بجز سرمایه) قیمت آنها در تابع هزینه جایگذاری میشود. رابطه کلی تابع هزینه در دوره کوتاهمدت به شرح زیر است.
VC = f(Q, , , , , T, K)
در رابطه بالا هزینه متغیر تولید(VC)، تابعی است از سطح تولید(Q)، قیمت نیرویکار( )، قیمت مواد اولیه( )، قیمت گاز طبیعی ( )، قیمت سایر اجزای انرژی( )، تکنولوژی تولید(T) و موجودی (حجم) سرمایه(K).
فرم کلی تابع هزینه متغیر ترانسلوگ صنایع انرژیبر با چهار نهاده متغیر نیرویکار، مواد اولیه، گاز طبیعی و سایر اجزای انرژی در سیستم معادلات کوتاهمدت به شرح زیر میباشد.
جهت استخراج توابع سهم هزینه نهادهها، بوسیله لم شفارد، از تابع هزینه ترانسلوگ نسبت به قیمت هر یک از نهادههای تولید مشتق گرفته میشود (شفارد،1970). فرم کلی توابع سهم تقاضای (هزینه) نهاده در کوتاهمدت به صورت زیر میباشد.
در رابطه بالا، سهم نهاده از هزینه متغیر، قیمت نهاده متغیر و مقدار نهاده متغیر میباشد. برای تامین شرط تابع هزینه نرمال و خوشرفتار، دو شرط تقارن و همگنی از درجه یک در قیمت نهادهها، بر تابع هزینه متغیر اعمال میشود. شرط همگنی و تقارن به شرح زیر است.
4-3. شدت گاز طبیعی
یکی از مهمترین راهکارهای بررسی کارایی در ساختار پروسه تولید صنایع از منظر مقدار مصرف گاز طبیعی نسبت به مقدار تولید، بهرهگیری از شاخص شدت گاز طبیعی و محاسبه تغییرات این شاخص اقتصادی است. شدت گاز طبیعی با استفاده از مفهوم میزان و نسبت بکارگیری گاز طبیعی در پروسه تولید به سطح تولید بنگاه تحلیل میشود و با دو رویکرد پارامتریک و ناپارامتریک اندازهگیری میشود. آنچه که در این تحقیق به تحلیل آن پرداخته میشود، عوامل موثر بر شدت گاز طبیعی صنایع انرژیبر بوده و به همین جهت از راهکار پارامتریک و رهیافت تابع هزینه ترانسلوگ به منظور بررسی اثرات انواع متغیرها بر روی شدت مصرف حامل انرژی گاز طبیعی استفاده میشود. همانگونه که پیشتر عنوان شد، یکی از مهمترین مشخصات تابع هزینه ترانسلوگ، لحاظ نمودن اثرات متقابل متغیرها بر روی یکدیگر میباشد. بهرهگیری از تابع هزینه ترانسلوگ و در ادامه تابع سهم هزینه گاز طبیعی استخراج شده از تابع ترانسوگ، ما را قادر خواهد ساخت تا عوامل گوناگون موثر بر شدت گاز طبیعی را با دقت بیشتری تحلیل نماییم. آنچه که در تابع ترانسلوگ و بالتبع تابع سهم هزینه گاز طبیعی نمود پیدا میکند، میتوان به تکنولوژی تولید، سطح تولید و اثرات متقابل دیگر نهادهها و تغییرات با شتاب و ثابت گاز طبیعی اشاره نمود. حال با تقسیم نمودن رابطه سهم هزینه نهاده گاز طبیعی بر سطح تولید بنگاه (صنعت) میتوان شدت گاز طبیعی را محاسبه کرد. رابطه کلی شدت اجزای انرژی به شرح زیر میباشد (گیبسون و همکاران، 2009).
در رابطه بالا، شدت گاز طبیعی ( ) برابر است با نسبت مصرف گاز طبیعی ( ) به تولید (Q) و همچنین تابعی از نسبت قیمت تولید ( ) به قیمت گاز طبیعی ( ) ضربدر سهم هزینه گاز طبیعی ( ) میباشد. با توجه به بررسی دوره کوتاهمدت و بلندمدت گاز طبیعی، توابع هزینه کل و متغیر ترانسلوگ در این دو دوره و همچنین تابع سهم هزینه گاز طبیعی در کوتاهمدت و بلندمدت متفاوت میباشد و بر این اساس، مقدار شدت گاز طبیعی و اجزای موثر بر شدت گاز طبیعی نیز متفاوت میباشد.
5-3. شدت کوتاهمدت گاز طبیعی
رابطه محاسباتی شدت گاز طبیعی بر طبق رویکرد پارامتریک و بهرهگیری از تابع هزینه و بالتبع تابع سهم هزینه، وابستگی زیادی به ساختار و اجزای تشکیل دهنده تابع سهم هزینه دارد و به نوعی مهمترین بخش بررسی و تجزیه شدت مصرف نهاده، مربوط به اجزای تشکیل دهنده تابع سهم هزینه میباشد. بر اساس تابع هزینه ترانسلوگ در کوتاهمدت و در نهایت استخراج تابع سهم هزینه گاز طبیعی از تابع هزینه ترانسلوگ کوتاهمدت، تابع سهم هزینه گاز طبیعی به سطح تولید، تکنولوژی تولید، حجم سرمایه، قیمت سایر نهادهها و قیمت گاز طبیعی قابل تفکیک است. شدت گاز طبیعی در کوتاهمدت به شرح زیر است.
اجزای اثرگذار بر شدت گاز طبییعی کوتاهمدت صنایع انرژیبر، به پنج بخش اساسی اثر بودجهای[20]، اثر جانشینی[21]، اثر تولیدی[22]، اثر تکنولوژی[23] و اثر سرمایهای[24] قابل تفکیک است.
اثر بودجهای: تغییرات شدت گاز طبیعی را با توجه به تغییر در قیمت گاز طبیعی، با فرض ثبات مقدار سهم نهاده از کل هزینه تولید بنگاه (صنعت) محاسبه مینماید (کیم و همکاران، 2008).
اثر جانشینی: مجموع آثار ناشی از تغییر قیمت کلیه عوامل با فرض تغییر در سهم هزینه نهاده گاز طبیعی (سهم نهاده از کل هزینه تولید) بر روی مقادیر شدت گاز طبیعی، برابر با اثرات جانشینی میباشد.
اثر تولیدی: چنانچه مقدار سطح تولید و مقیاس تولید بنگاه تغییر کند، مقادیر بکارگیری از نهادههای تولید و به طور مشخص مقدار بکارگیری از گاز طبیعی، تغییر میکند. اثر تولیدی به بررسی تغییرات مصرف گاز طبیعی ناشی از تغییر تولید میپردازد.
اثر تکنولوژی: چنانچه مقادیر تکنولوژی تولید در تابع هزینه خنثی نباشد و تغییرات تکنولوژی موجب تورش نهادههای تولید شود، تغییرات شدت گاز طبیعی ناشی از تکنولوژی تولید با عنوان اثر تکنولوژی بررسی میگردد.
اثر سرمایهای: سرمایه به عنوان نهاده ثابت در کوتاهمدت میباشد و تغییرات حجم نهاده سرمایه و تاثیر آن بر مقدار مصرف نهاده گاز طبیعی با عنوان اثر سرمایهای میباشد.
به منظور محاسبه برآیند(مجموع) تغییرات شدت گاز طبیعی ناشی از مجموعه عوامل موثر بر این شاخص در طی زمان، از رابطه زیر استفاده میشود (اوچسن و ولچ، 2005).
6-3. شدت بلندمدت گاز طبیعی
در دوره بلندمدت کلیه نهادهها متغیر میباشند و تابع سهم هزینه نهاده گاز طبیعی در دوره بلندمدت از چهار جزء اصلی سطح تولید، تکنولوژی تولید، قیمت سایر نهادههای اصلی و قیمت گاز طبیعی تشکیل شده است. با توجه به تابع سهم هزینه گاز طبیعی در بلندمدت، رابطه شدت گاز طبیعی بلندمدت بر اساس راهکار پارامتریک به صورت زیر است (اوچسن و ولچ، 2005).
در رابطه بالا، شدت گاز طبیعی( ) برابر با نسبت مصرف گاز طبیعی به تولید و تابعی است از نسبت قیمت تولید به قیمت گاز طبیعی در سهم هزینه نهاده گاز طبیعی. با تفکیک رابطه سهم هزینه گاز طبیعی، شدت گاز طبیعی به 8 جزء مختلف تجزیه میشود. عبارات شامل اثرات ناشی از تغییر قیمت نهادهها (اثرات جانشینی و مکملی) بر شدت گاز طبیعی را تبیین مینماید. به عبارتی دیگر، چنانچه قیمت هر یک از این نهادهها تغییر کند، منجر به تغییر مصرف گاز طبیعی و نهایتا تغییر در شدت گاز طبیعی میشوند (آکسلی و همکاران[25]، 2009). عبارات به ترتیب به اثرات تغییر در سطح تولید و تکنولوژی تولید بر مقدار شدت گاز طبیعی اشاره میکنند. در نهایت عبارت ، به اثرات ناشی از تغییر قیمت گاز طبیعی بر روی مقدار بکارگیری از نهاده گاز طبیعی و بالتبع شدت گاز طبیعی با فرض ثبات در سهم هزینه گاز طبیعی، اشاره مینماید. تفاوت عبارت و در این است که در عبارت ، فرض ضمنی ثبات سهم هزینه گاز طبیعی وجود دارد و این در حالی است که با توجه به عبارت ، چنانچه قیمت گاز طبیعی تغییر کند، بنگاه قادر خواهد بود به منظور تعدیل در هزینه تولید خود، مقدار مصرف گاز طبیعی را تغییر دهد و فرض ثبات در مقدار گاز طبیعی با وجود تغییر قیمت برقرار نمیباشد. به مفهومی دیگر، عبارت ، تغییر شدت گاز طبیعی با نرخ ثابت را اندازهگیری میکند و عبارت ، تغییرات شدت گاز طبیعی را با نرخ متغیر را محاسبه مینماید (کیم و همکاران، 2008). در سطح کلی، اجزای اثرگذار بر شدت گاز طبیعی صنایع انرژیبر، به چهار بخش اساسی اثر بودجهای، اثر جانشینی، اثر تولیدی و اثر تکنولوژی، قابل تفکیک است. به منظور محاسبه برآیند(مجموع) تغییرات شدت گاز طبیعی ناشی از مجموعه عوامل موثر بر این شاخص در طی زمان، از رابطه زیر استفاده میشود.
لازم به ذکر است که در رابطه فوق، عبارت NK اشاره به اثر تغییر قیمت سرمایه بر شدت گاز طبیعی در دوره بلندمدت دارد (اثر جانشینی) و این در حالی است که جزء NK در رابطه برآیند (مجموع) تغییرات شدت گاز طبیعی کوتاهمدت ( )، اثر تغییرات حجم سرمایه بر مقدار شدت گاز طبیعی کوتاهمدت (اثر سرمایهای) را محاسبه مینماید. بر این اساس تفاوت میان رابطه برآیند تغییرات شدت گاز طبیعی در بلندمدت و کوتاهمدت، در جزء NK میباشد.
7-3. روش تخمین پارامترها
جهت افزایش کارایی تخمین پارامترها، معادله تابع هزینه ترانسلوگ و معادلات سهم هزینه نهاده، تحت عنوان سیستم معادلات همزمان با یکدیگر و به روش رگرسیونهای به ظاهر نامرتبط تخمین زده میشوند، زیرا اولا هریک از معادلات سهم هزینه دارای پارامترهای یکسانی با معادله هزینه ترانسلوگ میباشند، ثانیا معادلات سهم هزینه اجزای نهاده از معادله تابع هزینه ترانسلوگ استخراج شدهاند و اجزای اخلال معادلات سهم هزینه با جزء اخلال تابع هزینه ترانسلوگ در ارتباط میباشند. (زلنر[26]، 1962). برای حل مشکل خودهمبستگی در الگوی سیستمی به ظاهر غیر مرتبط، روش [27]SURE به گونهای میباشد که ارتباط بین اجزاء اخلال را در نظر گرفته و شرط حداقل واریانس را برای تامین کارایی پارامترها برآورده میکند. با توجه به دسترسی دادههای 8 سال از 10 صنعت انرژیبر، روش برآورد سیستمی بر اساس دادههای پانل متوازن، رگرسیونهای به ظاهر نامرتبط تکراری([28]ISUR) میباشد.
در سیستم معادلات کلی، با توجه به اینکه مجموع سهم هزینهها برابر با یک میباشد، برآورد سیستم معادلات در حالت عادی موجب صفر شدن ماتریس واریانس- کوواریانس اجزاء اخلال شده، که این مساله موجب بروز مشکل همخطی کامل میشود. برای جلوگیری از بروز این مشکل در تخمین، یکی از معادلات سهم هزینه نهاده حذف شده و کلیه معادلات تابع هزینه و سهم تقاضای نهاده، بر حسب قیمت نهادهای که معادله سهم آن حذف شده است، نرمال میشوند (نانگ و همکاران[29]، 2006).
با توجه به آمارههای سنجی از جمله ضریب تعیین ( )، ضریب تعیین تعدیل شده ( )، دوربین واتسون (DW)، سطح معناداری پارامترها (P) و دیگر آمارههای سنجی، بهترین برآورد و تخمین پارامترهای سیستم معادلات در دوره بلندمدت، با حذف معادله سهم تقاضای سرمایه بدست میآید. بدینترتیب جهت تخمین پارامترهای معادلات همزمان در بلندمدت، معادله سهم تقاضای سرمایه حذف شده و پارامترهای این معادله به طور غیرمستقیم و از طریق فرض همگنی محاسبه میگردد.
در دوره کوتاهمدت با حذف معادله سهم تقاضای سایر اجزای انرژی، پارامترهای بهتری برای سیستم معادلات دوره کوتاهمدت تخمین زده میشود و پارامترهای تابع سهم هزینه سایر اجزای انرژی، غیر مستقیم و از طریق فرض همگنی محاسبه میشود.
4. دادهها و نتایج تحقیق
هدف از این پژوهش محاسبه شدت گاز طبیعی و همچنین بررسی رابطه جانشینی میان گاز طبیعی و سایر نهادههای تولید صنایع انرژیبر ایران طی سالهای 1382 تا 1389 با رویکرد پارامتریک و بهرهگیری از تابع هزینه ترانسلوگ میباشد. بدین منظور از اطلاعات در سطح صنایع کد 2 رقمی طبقهبندی کالاها و خدمات(ISIC[30])، شامل 10 صنعت[31]، که بیشترین حجم انرژی کل صنعت را در اختیار دارند بهره گرفته شده است و دادهها عبارتند از قیمت نهادههای تولید شامل نیرویکار، سرمایه، مواد اولیه، انرژی (گاز طبیعی و سایر حاملهای انرژی)، مقدار تولید، هزینه کل، سهم هزینه نهادههای تولید، حجم سرمایه و متغیر تحقیق و توسعه به عنوان پروکسی متغیر تکنولوژی تولید میباشد. کلیه دادهها از مرکز آمار ایران (1392) گردآوری شده است و این مرکز در سال 1392، دادههای صنایع (طبقهبندی بینالمللی کالاها و خدمات) تا سال 1389 را منتشر کرده است و دادههای بخش صنعت تا سال 1389 قابل دسترسی میباشد.
1-4. سهم مصرف انرژی و گاز طبیعی صنایع انرژیبر
انرژی یکی از چهار نهاده اصلی میباشد که در فرایند تولید بخش صنعت بکارگرفته میشود. تعدادی از صنایع سهم بیشتری از انرژی بخش صنعت را به خود اختصاص دادهاند و از منظر مصرف انرژی بخش صنعت، جزو صنایع انرژیبر بشمار میروند. این دسته از صنایع با اختصاص سهم بسیار زیادی از انرژی مصرفی بخش صنعت، از صنایع مهم و اساسی میباشند و هدف از این پژوهش بررسی شدت گاز طبیعی در صنایعی میباشد که سهم مصرف انرژی بالاتری نسبت به دیگر صنایع دارا هستند. بر اساس اطلاعات بخش صنعت مرکز آمار ایران، از میان 23 صنعت کد 2 رقمی، 10 صنعت سهم بسیار بالایی از انرژی را در اختیار دارند. با توجه به نمودار 1، طی دوره 1382 تا 1389، به طور متوسط، 10 صنعت انرژیبر 53/94 درصد از کل انرژی را مصرف مینمایند و 13 صنعت دیگر، تنها 47/5 درصد از کل انرژی بخش صنعت را مصرف مینمایند. بر این اساس تفاوت بسیاری میان صنایع انرژیبر و سایر صنایع از جنبه مصرف نهاده انرژی برقرار است. نکته قابل توجه این میباشد که از میان صنایع انرژیبر، صنعت تولید فلزات اساسی (کد 27) به علت ساختار تولید خود که وابستگی بسیار زیادی به نهاده انرژی داراست، با سهمی معادل 42/34 درصد بالاترین سهم انرژی را در اختیار دارد و انرژیبر ترین صنعت به شمار میرود.
پس از بررسی سهم مصرف انرژی و گزینش 10 صنعت به عنوان صنایع انرژیبر، با توجه به هدف پژوهش مبنی بر محاسبه شدت مصرف گاز طبیعی، بررسی سهم مصرف گاز طبیعی صنایع مورد مطالعه دارای اهمیت میباشد. انتظار بر آن است که صنایع انرژیبر به جهت دارا بودن سهم اعظمی از انرژی صنعت، سهم مصرف بزرگی از گاز طبیعی (به عنوان جزء اصلی انرژی) را نیز دارا باشند و به عبارت دیگر، سطح مصرف گاز طبیعی به عنوان حامل انرژی، در این دسته از صنایع بالا باشد. با توجه به گزارشهای منتشر شده توسط مرکز آمار ایران، صنایع انرژیبر به طور متوسط 90/97 درصد از گاز طبیعی کل صنعت را مصرف مینمایند که این مقدار بزرگتر از سهم مصرفی انرژی (53/94 درصد) در صنایع انرژیبر میباشد و بر این اساس، گاز طبیعی در صنایع انرژیبر به عنوان یکی از حاملهای اصلی انرژی به شمار میرود.
نتایج سهم مصرف گاز طبیعی به تفکیک 10 صنعت در نمودار 2 گزارش شده است. بر اساس نتایج، صنعت تولید فلزات اساسی (کد 27) علاوه بر بیشترین سهم مصرف انرژی، بالاترین سهم مصرف گاز طبیعی (28 درصد) را نیز در اختیار دارد و از این حیث مهمترین صنعت در میان 10 صنعت انرژیبر میباشد. در مجموع با در نظر گرفتن سهم بسیار بالای مصرف گاز طبیعی صنایع انرژیبر از کل گاز طبیعی صنعت ایران، اهمیت بررسی کارایی در پروسه تولید صنایع مذکور نسبت به سایر صنایع دوچندان میباشد. گاز طبیعی جزء نهادههای بسیار کاربردی در 10 صنعت انرژیبر است و لازم است تا به بررسی کارایی در مصرف گاز طبیعی در این 10 صنعت پرداخت.
نمودار 1. سهم نسبی (درصد) مصرف گاز طبیعی صنایع انرژیبر از کل گاز طبیعی صنعت ایران در دوره 89-1382
نمودار 2. سهم نسبی (درصد) مصرف انرژی صنایع انرژیبر از کل انرژی صنعت ایران در دوره 89-1382
2-4. سهم هزینه گاز طبیعی
پس از بررسی سهم مصرف انرژی و حامل انرژی گاز طبیعی، به منظور آشنایی با ساختار هزینه اختصاص یافته به انرژی در صنایع مورد مطالعه، سهم هزینه گاز طبیعی نسبت به سهم دیگر حاملهای انرژی (از کل هزینه انرژی) مورد بررسی قرار گرفت. لازم به ذکر است که در بخش قبل به بررسی سهم و مقدار مصرف گاز طبیعی از کل گاز طبیعی مصرفی بخش صنعت پرداخته شد و در این بخش به منظور درک درجه اهمیت گاز طبیعی نسبت به سایر اجزای انرژی، سهم هزینه اختصاص یافته به گاز طبیعی از کل هزینه انرژی تحلیل میگردد. نتایج سهم هزینه گاز طبیعی به تفکیک 10 صنعت در جدول 1 ذکر شده است. به جهت بررسی هرچه بهتر، نتایج در سال ابتدایی (1382)، سال انتهایی (1389) و متوسط دوره گزارش شده است. بر اساس نتایج جدول 1، صنایع انرژیبر به طور متوسط 57 درصد از کل هزینه انرژی را صرف خرید گاز طبیعی مینمایند و 43 درصد از کل هزینه اختصاص یافته به انرژی صرف خرید دیگر حاملهای انرژی در پروسه تولید میگردد و با توجه به این موضوع، گاز طبیعی مهمترین نهاده زیرگروه انرژی در بخش صنایع انرژیبر میباشد. درجه اهمیت گاز طبیعی میان انواع حاملهای انرژی در 10 صنعت کد 2 رقمی، متفاوت میباشد؛ بطوریکه نهاده گاز طبیعی بیش از سه چهارم (86 درصد) هزینه انرژی در صنعت تولید محصولات شیمیایی (کد 24) را داراست و در صنعتی همانند تولید منسوجات (کد 17) با درجه اهمیت کمتری، سهم 37 درصدی را داراست.
جدول 1. سهم هزینه گاز طبیعی صنایع انرژیبر در دوره 89-1382
کد |
نام صنعت |
1382 |
1389 |
متوسط دوره |
15 |
مواد غذایی و آشامیدنی |
* 27/26 |
62/64 |
55/43 |
17 |
تولید منسوجات |
07/22 |
85/53 |
78/37 |
21 |
تولید محصولات کاغذی |
49/55 |
78/66 |
41/57 |
23 |
تولید ذغال کک |
55/69 |
99/67 |
48/73 |
24 |
تولید محصولات شیمیایی |
97/81 |
92/88 |
84/86 |
25 |
محصولات پلاستیکی |
04/47 |
98/62 |
01/53 |
26 |
سایر محصولات کانی غیر فلزی |
98/28 |
40/62 |
97/42 |
27 |
تولید فلزات اساسی |
66/76 |
18/74 |
03/75 |
28 |
محصولات فلزی بجز ماشین آلات |
81/41 |
10/55 |
46/46 |
34 |
تولید وسایل نقلیه و موتوری |
00/46 |
90/61 |
05/49 |
- |
متوسط صنایع انرژیبر |
58/49 |
87/65 |
56/56 |
ماخذ: مرکز آمار ایران (1392) (*) واحد محاسبه: درصد
با در نظر گرفتن مقادیر سهم هزینه گاز طبیعی در دو سال ابتدایی و انتهایی مورد بررسی، از میان 10 صنعت انرژیبر تنها 2 صنعت (کد 23 و 27) مقدار هزینه گاز طبیعی از کل هزینه انرژی را کاهش دادند و این در حالی است که با وجود این کاهش در هزینه اختصاص یافته به گاز طبیعی (از کل هزینه انرژی) به عنوان جزیی از نهاده انرژی، گاز طبیعی در این دو صنعت نقش قابل توجهی در میان حاملهای انرژی داراست و مهمترین حامل انرژی در این دو صنعت انرژیبر به شمار میرود. لازم به ذکر است که دیگر صنایع در دوره 8 ساله منتهی به 1389، شاهد رشد سهم هزینه گاز طبیعی از کل هزینه انرژی خود بوده و به طور متوسط صنایع انرژیبر در سال 1389، در قیاس با سال 1382 (به طور متوسط) 29/16 درصد افزایش در هزینه بکارگیری گاز طبیعی داشته که حاکی از افزایش اهمیت گاز طبیعی در میان انواع حاملهای انرژی در صنایع انرژیبر میباشد.
3-4. تخمین پارامترهای سیستم معادلات
در این پژوهش از راهکار سیستم معادلات به منظور بررسی شاخص شدت گاز طبیعی بهره گرفته شده است و شامل دو دوره زمانی کوتاهمدت و بلندمدت میباشد. در هر دو دوره، معادله اصلی سیستم معادلات تابع هزینه ترانسلوگ بوده و توابع سهم هزینه (تقاضای) دوره بلندمدت شامل نیرویکار، مواد اولیه، سرمایه، گازطبیعی و سایر اجزای انرژی میباشد و این در حالی است که به دلیل ثابت بودن نهاده سرمایه در کوتاهمدت، توابع سهم هزینه نهاده کوتاهمدت شامل توابع نیرویکار، مواد اولیه، گاز طبیعی و سایر اجزای انرژی است. دادهها شامل دوره 8 ساله از اطلاعات 10 صنعت کد 2 رقمی ISIC میباشد و بر اساس دادههای پانل، از روش رگرسیونهای به ظاهر نامرتبط تکراری(ISUR) برای تخمین سیستم معادلات بلندمدت و کوتاهمدت استفاده شده است. نتایج تخمین پارامترهای سیستم معادلات در جدول 2 گزارش شده است.
جدول 2. نتایج تخمین سیستم معادلات کوتاهمدت و بلندمدت صنایع انرژیبر
دوره کوتاهمدت |
دوره بلندمدت |
||||||||||
پارامتر |
برآورد |
آماره t |
انحراف معیار |
پارامتر |
برآورد |
آماره t |
انحراف معیار |
||||
75671/24- |
39/3- |
30/7 |
96076/11- |
65/1- |
23/7 |
||||||
55748/1 |
80/3 |
41/0 |
414511/1 |
99/2 |
47/0 |
||||||
18194/0 |
78/3 |
05/0 |
009251/0- |
49/0- |
02/0 |
||||||
097981/0- |
55/0- |
18/0 |
15293/1 |
60/3 |
32/0 |
||||||
047513/0 |
66/0 |
07/0 |
378552/0- |
75/1- |
21/0 |
||||||
297262/1 |
62/3 |
36/0 |
228215/0 |
81/2 |
08/0 |
||||||
* |
246794/0- |
- |
- |
067366/0- |
03/1- |
06/0 |
|||||
006038/0 |
73/1 |
00/0 |
* |
064773/0 |
- |
- |
|||||
003602/0- |
84/1- |
00/0 |
01103/0 |
71/1 |
01/0 |
||||||
030123/0 |
89/1 |
02/0 |
018422/0 |
71/4 |
00/0 |
||||||
* |
013093/0 |
- |
- |
002353/0- |
25/1- |
00/0 |
|||||
001152/0 |
95/1 |
00/0 |
006549/0 |
53/2 |
00/0 |
||||||
015683/0- |
94/3- |
00/0 |
* |
004436/0- |
- |
- |
|||||
* |
008493/0 |
- |
- |
017423/0- |
46/4- |
00/0 |
|||||
004798/0 |
21/2 |
00/0 |
004048/0 |
14/2 |
00/0 |
||||||
* |
002348/0- |
- |
- |
003719/0- |
79/1- |
00/0 |
|||||
* |
019238/0- |
- |
- |
* |
006064/0 |
- |
- |
||||
007857/0- |
77/0- |
01/0 |
001263/0 |
90/1 |
00/0 |
||||||
007874/0- |
67/4- |
00/0 |
000188/0- |
36/0- |
00/0 |
||||||
029815/0- |
16/2- |
01/0 |
* |
002074/0 |
- |
- |
|||||
* |
045546/0 |
- |
- |
003023/0- |
09/2- |
00/0 |
|||||
112612/0- |
76/0- |
01/0 |
* |
000065/0 |
- |
- |
|||||
010621/0 |
67/1 |
00/0 |
* |
000381/0 |
- |
- |
|||||
009506/0 |
46/4 |
00/0 |
034074/0- |
05/3- |
01/0 |
||||||
000172/0 |
49/0 |
00/0 |
010834/0 |
42/1 |
01/0 |
||||||
008376/0- |
86/2- |
00/0 |
007262/0- |
29/4- |
00/0 |
||||||
* |
001302/0- |
- |
- |
00094/0- |
67/0- |
00/0 |
|||||
010869/0- |
60/0- |
01/0 |
* |
031442/0 |
- |
- |
|||||
780017/0 |
40/2 |
32/0 |
040024/0 |
18/0 |
23/0 |
||||||
155941/0 |
37/4 |
04/0 |
020125/0- |
46/2- |
01/0 |
||||||
011383/0 |
65/1 |
01/0 |
00547/0- |
83/1- |
00/0 |
||||||
003185/0 |
03/4 |
00/0 |
006883/0 |
37/2 |
00/0 |
||||||
015902/0- |
06/2- |
01/0 |
000351/0- |
91/0- |
00/0 |
||||||
* |
001334/0 |
- |
- |
000169/0 |
58/0 |
00/0 |
|||||
184647/0- |
49/4- |
04/0 |
* |
001231/0- |
- |
- |
|||||
008842/0 |
52/0 |
02/0 |
009929/0 |
096/0 |
01/0 |
||||||
= 99/0 |
= 99/0 |
D.W= 99/1 |
= 99/0 |
= 99/0 |
D.W= 15/2 |
||||||
L: نیروی کار M: مواد اولیه N: گاز طبیعی O: سایر اجزای انرژی K: سرمایه T: تکنولوژی Q: تولید |
|||||||||||
(*) به صورت غیرمستقیم و از شرط همگنی محاسبه میشود.
ماخذ: یافتههای تحقیق
4-4. توابع تقاضای گاز طبیعی
پس از تخمین پارامترهای سیستم معادلات در دوره کوتاهمدت و بلندمدت، توابع تقاضای کلیه نهادهها در دوره بلندمدت و کوتاهمدت قابل استخراج میباشد. یکی از اهداف پژوهش استخراج تابع تقاضای صنعتی گاز طبیعی میباشد و با توجه به محاسبه مستقیم و غیر مستقیم (شرط همگنی) پارامترهای سیستم معادلات، توابع تقاضای صنعتی گاز طبیعی (بلندمدت و کوتاهمدت) مرتبط با صنایع انرژیبر ایران به شرح زیر است.
تقاضای صنعتی گاز طبیعی در کوتاهمدت
تقاضای صنعتی گاز طبیعی در بلندمدت
5-4. شدت گاز طبیعی صنایع انرژیبر
هدف از این پژوهش ارزیابی و تحلیل پارامتریک ساختار هزینه صنعت ایران از منظر کارایی در مصرف حامل انرژی گاز طبیعی و صنایع مورد بررسی شامل 10 صنعت انرژیبر میباشد؛ مقصود بر آن است تا به تحلیل شدت مصرف مهمترین حامل انرژی در صنایعی که بیشترین سهم مصرف انرژی را به خود اختصاص دادهاند، پرداخته شود. با بهرهگیری از رویکرد پارامتریک و راهکار تابع سهم هزینه گاز طبیعی، میتوان به بررسی شدت گاز طبیعی از جنبههای مختلفی پرداخت. در حقیقت یکی از مزایای اساسی بهرهگیری از رویکرد تابع هزینه، در نظر گرفتن کلیه عوامل و فاکتورهای موثر بر مصرف نهاده میباشد که در جریان تولید محصول، با نهاده در ارتباط هستند و بر این اساس تجزیه شدت مصرف نهاده با دقت بسیار بالاتری نسبت به سایر روش ها صورت میگیرد.
نتایج محاسبه شدت گاز طبیعی صنایع انرژیبر به تفکیک 10 صنعت در جدول 3 ذکر شده است و همچنین تجزیه شدت گاز طبیعی به تفکیک فاکتورهای اصلی صورت گرفته است. بر اساس نتایج یافت شده، در سطح متوسط دادههای صنایع، مقدار شدت گاز طبیعی در کوتاهمدت 1493/0 درصد بدست آمده است و شدت گاز طبیعی در دوره بلندمدت برابر با 1144/0 درصد میباشد و همچنین با توجه به نتایج مقادیر شدت گاز طبیعی به تفکیک 10 صنعت، شدت گاز طبیعی دوره کوتاهمدت در قیاس با دوره بلندمدت، در کلیه 10 صنعت مورد بررسی دارای مقادیر بزرگتری میباشد و بر این اساس، کارایی مصرف گاز طبیعی در دوره کوتاهمدت نسبت به دوره بلندمدت کمتر است. به عبارتی صنایع انرژیبر در دوره بلندمدت نسبت به کوتاهمدت، به منظور تولید محصولات گاز طبیعی کمتری مصرف مینمایند و از این جهت نسبتا کارایی بهتری را با فرض متغیر بودن کلیه نهادهها دارا هستند.
براساس تجزیه شدت گاز طبیعی در بلندمدت 4 فاکتور اصلی بر مقدار شدت اثرگذار هستند و این در حالی است که در کوتاهمدت با وجود ثابت بودن سرمایه و وجود فاکتور اثر سرمایه، شدت گاز طبیعی به 5 فاکتور اصلی تجزیه میشود. تجزیه شدت گاز طبیعی حاکی از آن است که به طور متوسط، در بلندمدت از میان 4 فاکتور اصلی، اثر تولیدی و اثر تکنولوژی موجب کاهش نسبت گاز طبیعی به تولید میگردند و در سویی دیگر اثر تولیدی تنها فاکتور کاهشی شدت گاز طبیعی در کوتاهمدت به شمار میرود و 4 فاکتور دیگر موجب افزایش شدت گاز طبیعی هستند و یکی از عوامل اساسی و موثر بر بزرگتر بودن مقدار شدت کوتاهمدت نسبت به بلندمدت به شمار میروند. نکته قابل توجه در زمینه تجزیه شدت گاز طبیعی، مثبت بودن اثر بودجهای در هر دو دوره مورد بررسی میباشد و مهترین دلیل این رخداد را میتوان به قیمت (هزینه واحد) بسیار پایینتر حاملهای انرژی و بالاخص گاز طبیعی در اقتصاد ایران و بخش صنعت، مرتبط دانست. در حقیقت انتظار بر آن است که با توجه به افزایش قیمت نهاده، بنگاه به منظور حفظ سطح تولید و تعادل در ترکیب نهادهها، مقدار نهاده مورد نظر را کاهش دهد؛ در حالی که با توجه به قیمت بسیار اندک نهاده ( درقیاس با قیمت سایر نهادهها و هزینه کل پروسه تولید) بنگاه نسبت به تغییر قیمت نهاده واکنشی نشان نمیدهد. بنابراین قیمت بسیار پایین حاملهای انرژی در ایران یکی از عوامل اصلی مثبت بودن اثر بودجهای میباشد.
اثر سرمایه یکی دیگر از عوامل موثر بر شدت نهاده در کوتاهمدت میباشد که با فرض ثابت بودن نهاده سرمایه در کوتاهمدت، قابل محاسبه میباشد و در دوره بلندمدت به دلیل متغیر بودن سرمایه، یکی از اجزای اثر جانشینی است. بر اساس نتایج، اثر سرمایه مثبت ارزیابی شده است و تفسیر آن بدین ترتیب بوده که به طور متوسط موجودی سرمایه به میزان یک درصد افزایش پیدا کند، به جهت برقراری در ترکیب بهینه نهادهها، مقدار مصرف گاز طبیعی افزایش پیدا میکند و این موضوع موجب افزایش شدت گاز طبیعی به میزان 1510/0 درصد میشود. تغییرات قیمت نهادههای متغیر در نهایت موجب افزایش بکارگیری از گاز طبیعی در کوتاهمدت و بلندمدت میشود و در نهایت موجب کاهش کارایی مصرف گاز طبیعی میگردند. اثر جانشینی در هر دو دوره مثبت ارزیابی شده است و دلیل آن را میتوان به جانشین بودن گاز طبیعی برای نیرویکار، مواد اولیه و سرمایه در بلندمدت و نیرویکار و مواد اولیه در کوتاهمدت اشاره کرد. به مفهومی دیگر، با توجه به مثبت بودن پارامترهای ، ، در بلندمدت و همچنین مثبت بودن پارامترهای ، میتوان نتیجه گرفت که افزایش قیمت این نهادهها در نهایت موجب جانشینی گازطبیعی شده و افزایش در این حامل انرژی را در پی دارد و موجب مثبت شدن اثر جانشینی و افزایش شدت گاز طبیعی میشود.
همانگونه که ذکر شد صنایع انرژیبر بیش از 94 درصد از کل انرژی صنعت را مصرف میکنند و همچنین بیش از 97 درصد گاز طبیعی کل صنعت را در اختیار دارند و آنچه که از محاسبه شدت گاز طبیعی برمیآید آن است که شدت گاز طبیعی در این صنایع در قیاس با سهم گاز طبیعی نسبتا پایین بوده و این صنایع در بهرهگیری از گاز طبیعی در مقایسه با سطح تولیدات خود تا حدودی کارا عمل نمودهاند. شدت گاز طبیعی در میان 10 صنعت دارای نوسان بوده؛ بطوریکه مقدار شدت گاز طبیعی در کوتاهمدت از مقدار 1418/0 درصد در صنعت تولید وسایل نقلیه و موتوری (کد 34) تا مقدار 2010/0 درصد در صنعت تولید منسوجات (کد 17) متغیر است و در دوره بلندمدت نیز مقدار شدت گاز طبیعی از 0994/0 تا 1763/0 در نوسان است.
در میان 10 صنعت، صنعت تولید وسایل نقلیه و موتوری (کد 34) نسبت به سایر صنایع کاراتر عمل نموده و شدت گاز طبیعی این صنعت در هر دو دوره، کمتر از دیگر صنایع بدست آمده است و در سمت مقابل صنعت تولید منسوجات (کد 17) با مقدار شدت 2010/0 درصد (کوتاهمدت) و مقدار شدت 1763/0 درصد (بلندمدت) بالاترین مقدار شدت گاز طبیعی را داشته و اختلاف بیشتری نسبت به سایر صنایع انرژیبر در کارایی مصرف گاز طبیعی داراست که مهترین علت آنرا میتوان بالاتر بودن اثر بودجهای (کوتاهمدت و بلندمدت) و اثر سرمایهای (کوتاهمدت) نسبت به دیگر صنایع ذکر نمود.
جدول 3. شدت گاز طبیعی کوتاهمدت و بلندمدت صنایع انرژیبر در دوره 89-1382
شدت گاز طبیعی دوره کوتاهمدت |
|||||||||||
کد |
نام صنعت |
اثر بودجهای |
اثر جانشینی |
اثر تولیدی |
اثر تکنولوژی |
اثر سرمایه |
شدت گاز طبیعی |
||||
15 |
مواد غذایی و آشامیدنی |
* 0792/0 |
1215/0 |
2019/0- |
0053/0 |
1493/0 |
1534/0 |
||||
17 |
تولید منسوجات |
1022/0 |
1579/0 |
2589/0- |
0059/0 |
1938/0 |
2010/0 |
||||
21 |
تولید محصولات کاغذی |
0757/0 |
1147/0 |
1908/0- |
0049/0 |
1405/0 |
1478/0 |
||||
23 |
تولید ذغال کک |
0759/0 |
1166/0 |
2078/0- |
0049/0 |
1535/0 |
1432/0 |
||||
24 |
تولید محصولات شیمیایی |
0738/0 |
1151/0 |
1947/0- |
0055/0 |
1554/0 |
1451/0 |
||||
25 |
محصولات پلاستیکی |
0767/0 |
1219/0 |
1998/0- |
0055/0 |
1489/0 |
1531/0 |
||||
26 |
سایر محصولات کانی غیر فلزی |
0739/0 |
1139/0 |
1901/0- |
0051/0 |
1431/0 |
1460/0 |
||||
27 |
تولید فلزات اساسی |
0740/0 |
1185/0 |
1987/0- |
0052/0 |
1460/0 |
1450/0 |
||||
28 |
محصولات فلزی بجز ماشین آلات |
0771/0 |
1209/0 |
1972/0- |
0052/0 |
1456/0 |
1517/0 |
||||
34 |
تولید وسایل نقلیه و موتوری |
0750/0 |
1211/0 |
2087/0- |
0057/0 |
1487/0 |
1418/0 |
||||
- |
متوسط صنایع انرژیبر |
0767/0 |
1217/0 |
2053/0- |
0053/0 |
1510/0 |
1493/0 |
||||
شدت گاز طبیعی دوره بلندمدت |
|||||||||||
کد |
نام صنعت |
اثر بودجهای |
اثر جانشینی |
اثر تولیدی |
اثر تکنولوژی |
شدت گاز طبیعی |
|||||
15 |
مواد غذایی و آشامیدنی |
* 3805/0 |
1051/0 |
3431/0- |
0108/0- |
1317/0 |
|||||
17 |
تولید منسوجات |
4910/0 |
1373/0 |
4399/0- |
0120/0- |
1763/0 |
|||||
21 |
تولید محصولات کاغذی |
3636/0 |
1015/0 |
3242/0- |
0101/0- |
1308/0 |
|||||
23 |
تولید ذغال کک |
3647/0 |
0994/0 |
3530/0- |
0101/0- |
1010/0 |
|||||
24 |
تولید محصولات شیمیایی |
3544/0 |
0991/0 |
3308/0- |
0111/0- |
1116/0 |
|||||
25 |
محصولات پلاستیکی |
3682/0 |
1061/0 |
3395/0- |
0112/0- |
1235/0 |
|||||
26 |
سایر محصولات کانی غیر فلزی |
3550/0 |
0984/0 |
3229/0- |
0104/0- |
1201/0 |
|||||
27 |
تولید فلزات اساسی |
3554/0 |
1025/0 |
3376/0- |
0106/0- |
1097/0 |
|||||
28 |
محصولات فلزی بجز ماشین آلات |
3702/0 |
1051/0 |
3350/0- |
0107/0- |
1296/0 |
|||||
34 |
تولید وسایل نقلیه و موتوری |
3602/0 |
1053/0 |
3546/0- |
0116/0- |
0994/0 |
|||||
- |
متوسط صنایع انرژیبر |
3685/0 |
1055/0 |
3489/0- |
0107/0- |
1144/0 |
|||||
(*) واحد محاسبه: درصد
ماخذ: یافتههای تحقیق
6-4. سهم مصرف گاز طبیعی و شدت گاز طبیعی
یکی از فاکتورهای بررسی و مقایسه شدت گاز طبیعی میان صنایع انرژیبر، ارزیابی ارتباط میان سهم مصرف گاز طبیعی و شدت این نهاده در هر صنعت میباشد. در حقیقت از این طریق میتوان صنایع را بر اساس شاخص مصرف گاز طبیعی طبقهبندی نمود و در ادامه ارتباط تغییرات در مقدار شدت گاز طبیعی با شاخص سهم مصرف گاز طبیعی را بررسی کرد. در جدول 4 سهم مصرف گاز طبیعی و شدت هر صنعت در دو سال ابتدایی (1382) و سال انتهایی (1389) ذکر شده است. بدین ترتیب میتوان روند شاخصها و به نوعی رشد یا کاهش هر شاخص را ارزیابی نمود. با توجه به نتایج بدست آمده، در سطح متوسط دادهها، دو شاخص سهم مصرف گاز طبیعی و سهم مصرف انرژی به ترتیب با رشدی 13/0 و 29/2 درصدی، از مقدار 55/97 و 53/93 درصد در سال 1382 به مقدار 68/97 و 52/95 درصد در سال 1389 رسید و از این حیث، در دوره 1382 تا 1389 صنایع انرژی نقش پررنگتری در میان 23 صنعت فعال در اقتصاد ایران دارا بوده و درجه اهمیت این صنایع از جنبه درجه انرژیبری افزایش پیدا کرده است. نکته حائز اهمیت این میباشد که با وجود رشد مصرف گاز طبیعی در سال 1389 نسبت به سال 1382، مقدار شدت متوسط صنایع انرژیبر چه در کوتاهمدت و چه در بلندمدت در سال 1389 نسبت به سال 1382 کاهش پیدا کرده است و این موضوع حکایت از افزایش کارایی در فرایند تولید صنایع انرژیبر با وجود رشد مصرف گاز طبیعی دارد.
جدول 4. سهم مصرف گاز طبیعی و شدت گاز طبیعی صنایع انرژیبر در دوره 89-1382
کد |
نام صنعت |
1382 |
1389 |
||||
C |
eS |
eL |
C |
eS |
eL |
||
15 |
مواد غذایی و آشامیدنی |
* 65/5 |
* 1326/0 |
* 1210/0 |
41/5 |
1238/0 |
1003/0 |
17 |
تولید منسوجات |
19/1 |
1369/0 |
1248/0 |
16/1 |
1773/0 |
1508/0 |
21 |
تولید محصولات کاغذی |
35/1 |
1223/0 |
1125/0 |
05/1 |
1216/0 |
1040/0 |
23 |
تولید ذغال کک |
17/18 |
1132/0 |
0919/0 |
75/14 |
1159/0 |
0765/0 |
24 |
تولید محصولات شیمیایی |
70/13 |
1272/0 |
1035/0 |
50/23 |
1163/0 |
0832/0 |
25 |
محصولات پلاستیکی |
20/1 |
1261/0 |
1078/0 |
95/0 |
1201/0 |
0934/0 |
26 |
سایر محصولات کانی غیر فلزی |
78/18 |
1238/0 |
1077/0 |
06/25 |
1232/0 |
0966/0 |
27 |
تولید فلزات اساسی |
51/35 |
1228/0 |
1000/0 |
82/23 |
1199/0 |
0840/0 |
28 |
محصولات فلزی بجز ماشین آلات |
84/0 |
1360/0 |
1231/0 |
69/0 |
1225/0 |
0989/0 |
34 |
تولید وسایل نقلیه و موتوری |
15/1 |
1228/0 |
0953/0 |
28/1 |
1153/0 |
0759/0 |
- |
متوسط صنایع انرژیبر |
55/97 |
1260/0 |
1061/0 |
68/97 |
1245/0 |
0914/0 |
C: سهم مصرف گاز طبیعی eS : شدت کوتاهمدت گاز طبیعی eL : شدت بلندمدت گاز طبیعی |
(*) واحد محاسبه: درصد
ماخذ: یافتههای تحقیق
جدول 5. روند سالانه شدت کوتاهمدت و بلندمدت گاز طبیعی صنایع انرژیبر در دوره 89-1382
شدت کوتاهمدت گاز طبیعی |
||||||||
کد صنعت |
1382 |
1383 |
1384 |
1385 |
1386 |
1387 |
1388 |
1389 |
15 |
* 1326/0 |
1366/0 |
1520/0 |
1689/0 |
1554/0 |
1756/0 |
1919/0 |
1238/0 |
17 |
1369/0 |
1425/0 |
1635/0 |
1804/0 |
1582/0 |
2067/0 |
4423/0 |
1773/0 |
21 |
1223/0 |
1294/0 |
1483/0 |
1685/0 |
1389/0 |
1701/0 |
1831/0 |
1216/0 |
23 |
1132/0 |
1234/0 |
1498/0 |
1602/0 |
1348/0 |
1624/0 |
1859/0 |
1159/0 |
24 |
1272/0 |
1292/0 |
1473/0 |
1570/0 |
1362/0 |
1640/0 |
1836/0 |
1163/0 |
25 |
1261/0 |
1398/0 |
1478/0 |
1645/0 |
1501/0 |
1843/0 |
1923/0 |
1201/0 |
26 |
1238/0 |
1278/0 |
1434/0 |
1595/0 |
1360/0 |
1663/0 |
1880/0 |
1232/0 |
27 |
1228/0 |
1250/0 |
1444/0 |
1603/0 |
1332/0 |
1734/0 |
1811/0 |
1199/0 |
28 |
1360/0 |
1336/0 |
1543/0 |
1628/0 |
1403/0 |
1718/0 |
1919/0 |
1225/0 |
34 |
1228/0 |
1234/0 |
1452/0 |
1532/0 |
1334/0 |
1607/0 |
1808/0 |
1153/0 |
متوسط صنایع |
1260/0 |
1314/0 |
1527/0 |
1631/0 |
1396/0 |
1725/0 |
2106/0 |
1245/0 |
شدت بلندمدت گاز طبیعی |
||||||||
کد صنعت |
1382 |
1383 |
1384 |
1385 |
1386 |
1387 |
1388 |
1389 |
15 |
* 1210/0 |
1230/0 |
1340/0 |
1459/0 |
1232/0 |
1472/0 |
1588/0 |
1003/0 |
17 |
1248/0 |
1286/0 |
1465/0 |
1601/0 |
1381/0 |
1798/0 |
3817/0 |
1508/0 |
21 |
1125/0 |
1181/0 |
1351/0 |
1497/0 |
1216/0 |
1474/0 |
1579/0 |
1040/0 |
23 |
0919/0 |
0917/0 |
1027/0 |
1121/0 |
0938/0 |
1127/0 |
1269/0 |
0765/0 |
24 |
1035/0 |
1022/0 |
1168/0 |
1229/0 |
1045/0 |
1250/0 |
1344/0 |
0832/0 |
25 |
1078/0 |
1106/0 |
1232/0 |
1345/0 |
1211/0 |
1466/0 |
1509/0 |
0934/0 |
26 |
1077/0 |
1079/0 |
1219/0 |
1320/0 |
1104/0 |
1345/0 |
1496/0 |
0966/0 |
27 |
1000/0 |
0997/0 |
1142/0 |
1234/0 |
0996/0 |
1277/0 |
1294/0 |
0840/0 |
28 |
1231/0 |
1194/0 |
1358/0 |
1400/0 |
1185/0 |
1433/0 |
1582/0 |
0989/0 |
34 |
0953/0 |
0911/0 |
1042/0 |
1071/0 |
0917/0 |
1089/0 |
1209/0 |
0759/0 |
متوسط صنایع |
1061/0 |
1056/0 |
1196/0 |
1271/0 |
1072/0 |
1312/0 |
1573/0 |
0914/0 |
(*) واحد محاسبه: درصد
ماخذ: یافتههای تحقیق
آنچه که از بررسی تک تک صنایع برمیآید، این است که با وجود رشد سهم گاز طبیعی و انرژی در مجموع دادههای 10 صنعت، تعدادی از صنایع افزایش سهم و تعدادی دیگر نیز کاهش سهم خود از انرژی و گاز طبیعی را تجربه کردند. در این میان با وجود رشدی 80/9 و 28/6 درصدی در سهم گاز طبیعی صنعت تولید محصولات شیمیایی (کد 24) و صنعت تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی (کد 26)، 8 صنعت دیگر شاهد نزول سهم خود در سال 1389 نسبت به سال 1382 بودهاند. تحلیل ارتباط سهم مصرف گاز طبیعی و مقادیر شدت گاز طبیعی در دو سال 1382 و 1389 دلالت بر آن دارد که در دوره بلندمدت و در طی 8 سال، شدت گاز طبیعی کلیه 10 صنعت کاهش پیدا کرده است و در سویی دیگر در کوتاهمدت، بجز صنعت تولید منسوجات و (کد 17) و صنعت تولید ذغال کک (کد 23)، کارایی مصرف گاز طبیعی در دیگر صنایع افزایش پیدا کرده و شدت گاز طبیعی در این صنایع دچار افت شده است.
7-4. روند سالانه شدت کوتاهمدت و بلندمدت گاز طبیعی
پس از بررسی شدت گاز طبیعی در سطح متوسط دادهها، روند سالانه شدت گاز طبیعی به تفکیک 10 صنعت و همچنین در سطح متوسط دادههای صنایع انرژیبر مورد ارزیابی قرار میگیرد. بدین ترتیب در این بخش به نوسانات شدت گاز طبیعی در طول دوره مورد مطالعه (89-1382) پرداخته میشود. روند سالانه شدت کوتاهمدت و بلندمدت 10 صنعت انرژیبر توسط جدول 5 به نمایش درآمده است و پس از آن روند سالانه شدت کوتاهمدت و بلندمدت به تفکیک فاکتورهای موثر بر مقدار شدت، در سطح متوسط دادههای 10 صنعت در جدول 6 ذکر شده است.
بر اساس یافتهها، شدت گاز طبیعی اکثریت صنایع در دو دوره بلندمدت و کوتاهمدت روندی همراه با نوسان را داشته است که این امر ناشی از نوسان اجزای موثر بر مقدار شدت بوده و در نهایت مقدار شدت گاز طبیعی اکثر صنایع، در کل دوره کاهش پیدا کرده است. در میان 10 صنعت انرژیبر، صنعت تولید منسوجات (کد 17) بیشترین میزان نوسان را تجربه نموده است و شدت کوتاهمدت و بلندمدت گاز طبیعی این صنعت در سال 1388 بیشترین میزان افزایش را داشته و همین امر موجب تغییرات در جهت کاهش شدید کارایی مصرف گاز طبیعی این صنعت گردیده است. قابل ذکر است تجزیه شدت گاز این صنعت حاکی از آن است که کلیه فاکتورهایی که اثر مثبت و منفی بر مقدار شدت گاز طبیعی دارند، افزایش پیدا کردهاند و در این میان اثر جانشینی (در بلندمدت) و اثر بودجهای (در کوتاهمدت) که تاثیری مثبت بر مقدار شدت دارند، با نسبت بیشتری در قیاس با سایر فاکتورها، افزایش یافته و همین امر موجب افزایش بیش از پیش شدت گاز طبیعی صنعت تولید منسوجات (کد 17) در سال 1388 شده است. به مفهومی دیگر افزایش در قیمت نهادهها در سال 1388، موجب تاثیری گسترده در افزایش نسبت مصرف گاز طبیعی به سطح تولید در صنعت تولید منسوجات (کد 17) شده و در سویی دیگر، اثر جانشینی و اثر بودجهای موجب افزایش کمتری در شدت مصرف گاز طبیعی سایر صنایع انرژیبر در طی همین سال گردید. بر خلاف سال 1388، مقدار شدت گاز طبیعی اکثر صنایع در سال 1389 کاهش پیدا کرده است و مهمترین فاکتور افزایش کارایی در بلندمدت کاهش اثر جانشینی بوده و در دوره کوتاهمدت کاهش اثر مثبت بودجهای، عامل مهم در کاهش کلی شدت گاز طبیعی میباشد. بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که تغییر در قیمت کلیه نهادههای تولید، فاکتوری مهم در تغییر مقدار مصرف حامل انرژی به شمار میرود و سایر اجزا (تولید و تکنولوژی) تاثیری به مراتب کمتر در تعیین شدت گاز طبیعی دارند.
بررسی روند سالانه شدت گاز طبیعی در سطح متوسط دادههای 10 صنعت حکایت از این امر دارد که، همانند تکتک صنایع، مقدار شدت کل 10 صنعت نیز در 8 سال از 1382 تا 1389، روند با ثباتی نداشته و همواره نوسان پیدا کرده است. از منظر سطح نوسان، طی سالهای مورد بررسی، شدت گاز طبیعی کوتاهمدت در قیاس با شدت بلندمدت نوسان بیشتری داشته است و با وجود این نوسان بیشتر، مقدار شدت کوتاهمدت در کل دوره کاهشی بسیار اندک و ناچیز (0015/0 درصد) داشته است و این درحالی است که شدت گاز طبیعی صنایع انرژیبر در بلندمدت با وجود نوسان به مراتب کمتر، در کل دوره به میزان 0147/0 درصد و به مقداری اندک کاهش یافته است، که در قیاس با دوره کوتاهمدت، کاهش تقریبا بیشتری داشته است.
بر اساس تجزیه شدت گاز طبیعی در کوتاهمدت، از میان 5عامل اثر بودجهای، اثر جانشینی، اثر تولید، اثر تکنولوژی و اثر سرمایهای، تنها اثر تولیدی منفی بوده و سایر فاکتورها موجب افزایش نسبت مصرف گاز طبیعی به تولید میگردند. بر اساس روند سالانه اجزای اصلی، اثر سرمایهای در کنار اثر بودجهای، عاملی موثر در نوسان مقدار شدت گاز طبیعی بوده و در حقیقت تغییرات این دو فاکتور اساسی، موجب افزایش 0847/0 درصدی مقدار شدت کوتاهمدت گاز سال 1388 نسبت به سال ابتدایی (1382) و همچنین جهشی 0381/0 درصدی نسبت به سال قبل (1387) شده است. تجزیه شدت گاز طبیعی بلندمدت حاکی از آن است که از 4 عامل اصلی، اثر تولیدی
جدول 6. روند سالانه شدت کوتاهمدت و بلندمدت گاز طبیعی متوسط صنایع انرژیبر در دوره 89-1382
شدت کوتاهمدت گاز طبیعی |
||||||||||
سال |
اثر بودجهای |
اثر جانشینی |
اثر تولیدی |
اثر تکنولوژی |
اثر سرمایه |
شدت گاز طبیعی |
||||
1382 |
* 0681/0 |
1016/0 |
1759/0- |
0049/0 |
1272/0 |
1260/0 |
||||
1383 |
0689/0 |
1035/0 |
1791/0- |
0050/0 |
1331/0 |
1314/0 |
||||
1384 |
0776/0 |
1195/0 |
2035/0- |
0051/0 |
1540/0 |
1527/0 |
||||
1385 |
0839/0 |
1322/0 |
2230/0- |
0056/0 |
1644/0 |
1631/0 |
||||
1386 |
0723/0 |
1147/0 |
1940/0- |
0048/0 |
1418/0 |
1396/0 |
||||
1387 |
0878/0 |
1425/0 |
2367/0- |
0059/0 |
1729/0 |
1725/0 |
||||
1388 |
1056/0 |
1748/0 |
2867/0- |
0071/0 |
2098/0 |
2106/0 |
||||
1389 |
0626/0 |
1036/0 |
1715/0- |
0042/0 |
1256/0 |
1425/0 |
||||
89- 82 |
0055/0- |
0020/0 |
0044/0 |
0007/0- |
0017/0- |
0015/0- |
||||
شدت بلندمدت گاز طبیعی |
||||||||||
سال |
اثر بودجهای |
اثر جانشینی |
اثر تولیدی |
اثر تکنولوژی |
شدت گاز طبیعی |
|||||
1382 |
* 3272/0 |
0878/0 |
2989/0- |
0101/0- |
1061/0 |
|||||
1383 |
3307/0 |
0894/0 |
3043/0- |
0102/0- |
1056/0 |
|||||
1384 |
3726/0 |
1033/0 |
3458/0- |
0105/0- |
1196/0 |
|||||
1385 |
4030/0 |
1144/0 |
3789/0- |
0114/0- |
1271/0 |
|||||
1386 |
3472/0 |
0994/0 |
3296/0- |
0099/0- |
1072/0 |
|||||
1387 |
4218/0 |
1237/0 |
4022/0- |
0121/0- |
1312/0 |
|||||
1388 |
5072/0 |
1518/0 |
4872/0- |
0145/0- |
1573/0 |
|||||
1389 |
3008/0 |
0906/0 |
2914/0- |
0087/0- |
0914/0 |
|||||
89- 82 |
0264/0- |
0028/0 |
0075/0 |
0014/0 |
0147/0- |
|||||
(*) واحد محاسبه: درصد
ماخذ: یافتههای تحقیق
(مقدار منفی) و اثر بودجهای (مقدار مثبت)، فاکتورهای اساسی در تعیین مقدار شدت گاز طبیعی به شمار میروند و نوسان شدت گاز طبیعی بلندمدت در صنایع انرژیبر ایران از این دو عامل نشات میگیرد. یافتهها حاکی از آن است که با وجود افزایش تاثیر منفی اثر تولیدی، در مسیر کاهش مصرف گاز طبیعی و افزایش کارایی این حامل انرژی، اثر جانشینی و بودجهای موجب افزایش قابل تامل شدت گاز طبیعی در سال 1388 شده و مقدار شدت گاز طبیعی را به بالاترین مقدار خود یعنی 1573/0 درصد رساند و در سال 1389 نیز مقدار شدت بلندمدت گاز طبیعی افتی محسوس داشته که دو عامل مذکور (اثر بودجهای و اثر جانشینی) نقش اساسی در این کاهش شدت داشتهاند.
ارزیابی روند کلی سهم گاز طبیعی و شدت گاز طبیعی صنایع انرژیبر و همچنین ارتباط میان این دو متغیر، حاکی از این مساله میباشد که مجموع سهم گاز طبیعی 10 صنعت در کل دوره افزایش پیدا کرده است و این در حالی است که با وجود این افزایش در سهم، مقدار کارایی گاز طبیعی (در سطح متوسط دادههای 10 صنعت) در کوتاهمدت و بلندمدت افزایش پیدا کرده است.
5. جمعبندی
هدف از این پژوهش بررسی شدت گاز طبیعی در صنایعی میباشد که سهم مصرف انرژی بالاتری نسبت به دیگر صنایع دارا هستند. بر اساس اطلاعات بخش صنعت مرکز آمار ایران، از میان 23 صنعت کد 2 رقمی، 10 صنعت سهم بسیار بالایی از انرژی را در اختیار دارند که به طور متوسط، 10 صنعت انرژیبر 53/94 درصد از کل انرژی بخش صنعت و همچنین به طور متوسط 90/97 درصد از گاز طبیعی کل صنعت را مصرف مینمایند. بر این اساس، گاز طبیعی سهم بسزایی در فرایند تولید صنایع مذکور داشته و یکی از حاملهای اصلی انرژی در صنایع انرژیبر به شمار میرود. بررسی سهم هزینه هر یک از اجزای انرژی در صنایع انرژیبر حاکی از آن است که به طور متوسط 57 درصد از کل هزینه انرژی صرف خرید گاز طبیعی میگردد و 43 درصد از کل هزینه اختصاص یافته به انرژی، صرف خرید دیگر حاملهای انرژی در پروسه تولید میگردد و با توجه به این موضوع، گاز طبیعی مهمترین نهاده زیرگروه انرژی در بخش صنایع انرژیبر میباشد.
بر اساس نتایج یافت شده، در سطح متوسط دادههای صنایع، مقدار شدت گاز طبیعی در کوتاهمدت 1493/0 درصد بدست آمده است و شدت گاز طبیعی در دوره بلندمدت برابر با 1144/0 درصد میباشد و همچنین با توجه به نتایج مقادیر شدت گاز طبیعی به تفکیک 10 صنعت، شدت گاز طبیعی دوره کوتاهمدت در قیاس با دوره بلندمدت، در کلیه 10 صنعت مورد بررسی دارای مقادیر بزرگتری میباشد و بر این اساس، کارایی مصرف گاز طبیعی در دوره کوتاهمدت نسبت به دوره بلندمدت کمتر است. تجزیه شدت گاز طبیعی حاکی از آن است که به طور متوسط، در بلندمدت از میان 4 فاکتور اصلی، اثر تولیدی و اثر تکنولوژی موجب کاهش نسبت مصرف گاز طبیعی به مقدار تولید میگردند و در سویی دیگر اثر تولیدی، تنها فاکتور کاهشی در شدت گاز طبیعی در دوره کوتاهمدت به شمار میرود و 4 فاکتور دیگر موجب افزایش شدت گاز طبیعی میگردند و یکی از عوامل اساسی و موثر بر بزرگتر بودن مقدار شدت کوتاهمدت نسبت به بلندمدت به شمار میروند.
بر اساس یافتهها، شدت گاز طبیعی اکثر صنایع در دو دوره بلندمدت و کوتاهمدت روندی همراه با نوسان را داشته که این امر ناشی از نوسان اجزای موثر بر مقدار شدت بوده و در نهایت مقدار شدت گاز طبیعی بسیاری از صنایع، در کل دوره کاهش پیدا کرده است. تجزیه شدت گاز طبیعی بلندمدت حاکی از آن است که از میان 4 عامل اصلی، اثر تولیدی (مقدار منفی) و اثر بودجهای (مقدار مثبت)، فاکتورهای اساسی در تعیین مقدار شدت گاز طبیعی به شمار میروند و نوسان شدت گاز طبیعی بلندمدت در صنایع انرژیبر ایران از این دو عامل نشات میگیرد. روند سالانه اجزای اصلی شدت کوتاهمدت دلالت بر آن دارد که اثر سرمایهای در کنار اثر بودجهای، عاملی موثر در نوسان مقدار شدت گاز طبیعی بوده و در حقیقت تغییرات این دو فاکتور مهم، موجب افزایش 0847/0 درصدی مقدار شدت کوتاهمدت گاز طبیعی در سال 1388 نسبت به سال ابتدایی (1382) و همچنین جهشی 0381/0 درصدی نسبت به سال قبل (1387) شده است.
ضمیمه 1
کد 2 رقمی ISIC و نام صنایع انرژیبر ایران در جدول زیر شرح داده شده است.
جدول 7. اطلاعات 10 صنعت انرژیبر ایران بر اساس طبقهبندی بینالمللی کالاها و خدمات نسخه 3.1 (ISIC ver3.1)
کد |
نام صنعت |
کد |
نام صنعت |
15 |
مواد غذایی و آشامیدنی |
25 |
محصولات پلاستیکی |
17 |
تولید منسوجات |
26 |
سایر محصولات کانی غیر فلزی |
21 |
تولید محصولات کاغذی |
27 |
تولید فلزات اساسی |
23 |
تولید ذغال کک |
28 |
محصولات فلزی بجز ماشین آلات |
24 |
تولید محصولات شیمیایی |
34 |
تولید وسایل نقلیه و موتوری |
ماخذ: مرکز آمار ایران (1392)
منابع
الف- فارسی
ابونوری عباسعلی و آزاده نیکبان (1388)، «عوامل موثر بر شدت مصرف انرژی به روش دیویژیا»، فصلنامه مدلسازی اقتصادی، دوره 3، 92- 77.
اشراقنیای جهرمی، عبدالحمید و روحالله ایقانی یزدلی (1387)، «مدلسازی مصرف گاز طبیعی و فرآوردههای نفتی، و بررسی امکان جانشینی گاز طبیعی بجای فرآوردههای نفتی در ایران»، مجله شریف (ویژه مهندسی صنایع، مدیریت و اقتصاد)، دوره 24، 75- 65.
جهانگرد، اسفندیار و هدیه تجلی (1390)، «تجزیه شدت انرژیبری در صنایع کارخانهای ایران»، فصلنامه مطالعات اقتصاد انرژی، دوره 8، 58- 25.
زراءنژاد، منصور، خداداد کاشی، فرهاد و رضا یوسفی حاجیآباد (1391)، «ارزیابی کارایی فنی صنایع کارخانه ای ایران»، فصلنامه اقتصاد مقداری (بررسیهای اقتصادی سابق)، دوره 9، 48- 31.
سلامی، حبیبالله و زینب سرایی شاد (1389)، «تخمین میزان افزایش قیمت گندم تولیدی در اثر حذف یارانه سوخت»، تحقیقات اقتصاد کشاورزی، دوره 2، 71- 61.
شریفی، علیمراد، صادقی، مهدی، نفر، مهدی و زهرا دهقان شبانی (1387)، «تجزیه شدت انرژی در صنایع ایران»، فصلنامه پژوهشهای اقتصادی ایران، دوره 10، 110- 79.
شهیکی تاش، محمد نبی، نوروزی، علی و غلامعلی رحیمی (1392)، «صرفه های مقیاس، سطح تولید بهینه و کشش جانشینی در صنایع انرژیبر ایران»، فصلنامه اقتصاد انرژی ایران (اقتصاد محیط زیست و انرژی سابق)، دوره 2، 105- 75.
صادقی، سید کمال و سکینه سجودی (1390)، «مطالعه عوامل موثر بر شدت انرژی در بنگاههای صنعتی ایران»، فصلنامه مطالعات اقتصاد انرژی، دوره 8، 180- 163.
صدرزاده مقدم، سعید، صادقی، زینالعابدین و احمد قدس الهی (1392)، «تخمین تابع تقاضای انرژی و کشش قیمتی و جانشینی نهاده ها در بخش صنعت: رگرسیون معادلات به ظاهر نامرتبط SURE»، فصلنامه اقتصاد انرژی ایران (اقتصاد محیط زیست و انرژی سابق)، دوره 2، 127- 107.
قاسمی نژاد، محمد مهدی (1384)، تحلیل شدت انرژی بخش حمل و نقل ریلی نسبت به حمل و نقل جادهای، پایاننامه کارشناسی ارشد علوم اقتصادی دانشگاه اصفهان.
گلی، زینت و یکتا اشرفی (1389)، «بررسی شدت انرژی کشور و تجزیه آن با استفاده از شاخص ایدهآل فیشر در ایران»، فصلنامه پژوهشها و سیاستهای اقتصادی، دوره 18، 54- 35.
ب- انگلیسی
Barros, C. P., Chen, Z., Managi, S. & O. S. Antunes (2013), “Examining The Cost Efficiency of Chinese Hydroelectric Companies Using a Finite Mixture Model”, Energy Economics 36, 511-517.
Behl, P., Dette, H., Frondel, M. & H. Tauchmann (2013), “Energy Substitution: When Model Selection Depends on The Focus”, Energy Economics 39, 233-238.
Celen, A., (2013), “The Effect of Merger and Consolidation Activities on The Efficiency of Electricity Distribution Regions in Turkey”, Energy Policy 59, 674-682.
Christensen, L. R. & W. H. Greene (1976), “Economies of Scale in U.S. Electric Power Generation”, Journal of Political Economy 84, 655-676.
Christensen, L. R., Jorgenson, D. W. and L. J. Lau (1973), “Transcendental Logarithmic Production Function”, the Review of Economics and Statistics 55, 28-45.
Henriksson, E., Soderholm, P. & L. Warell (2012), “Industrial Electricity Demand and Energy Efficiency Policy: The Role of Price Changes and Private R&D in the Swedish Pulp and Paper Industry”, Energy Policy 47, 437-446.
Kim, J. & E. Heo (2013), “Asymmetric Substitutability between Energy and Capital: Evidence from the Manufacturing Sectors in 10 OECD Countries”, Energy Economics 40, 81-89.
Ma, H., Oxley, L. & J. Gibson (2009), “Substitution Possibilities and Determinants of Energy Intensity for China”, Energy Policy 37, 1793-1804.
Ma, H., Oxley, L., Gibson, J. & B. Kim (2008), “China's Energy Economy: Technical Change Factor Demand and Inter-factor/Inter-fuel Substitution”, Energy Economy 30, 2167-2183.
Ma, H., Oxley, L., Gibson, J. & B. Kim (2009), “Modeling China's Energy Consumption Behavior and Changes in Energy Intensity”, Environmental Modeling & Software 24, 1293-1301
Nanag, D. M. & A. Ghebremichael (2006), “Inter Regional Comparisons of Production Technology in Canada′s Timber Harvesting Industries”, Forest Policy and Economics 8, 797-810.
Okajima, S. & H. Okajima (2013), “Analysis of Energy Intensity in Japan”, Energy Policy (61), 574-586.
Shephard, R. S. (1970), Theory of Cost and Production Functions, Princeton University Press, Princeton, NJ.
Welsch, H. & C. Ochsen (2005), “The Determinants of Aggregate Energy Use in West Germany: Factor Substitution, Technological Change and Trade”, Energy Economics 27, 93-111.
Zellner, A. (1962), “An Efficient Method of Estimating Seemingly Unrelated Regressions and Tests for Aggregation Bias”, Journal of the American Statistical Association 58, 977-992.
Zha, D., Zhou, D. & N. Ding (2012), “The Determinants of Aggregated Electricity Intensity in China”, Applied Energy (97), 150-156.
* استادیار گروه اقتصاد دانشگاه سیستان و بلوچستان Mohammad_tash@eco.usb.ac.ir
** دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه سیستان و بلوچستان norouzi_ali_66@ yahoo.com
[1]. International Standard Industrial Classification
[2]. Ochsen and Welsch (2005)
[3]. Kim, Ma, Oxley, Gibson (2008)
[4]. Gibson, Ma, Oxley (2009)
[5]. Zha, Zhou, ding (2012)
[6]. Translog Aggregate Cost Function
[7]. Shigeharo Okajima and Hiroko Okajima (2013)
[8]. Laspeyres Index
[9]. Divisia
[10]. Translog Cost Function
[11]. Input Cost Share
[12]. Henriksson, Soderholm and Warell (2012)
[13]. Kim and Heo (2013)
[14]. Behl, Dette, Frondel and Tauchman (2013)
[15]. Barros, Chen, Managi and Antunes (2013)
[16]. Celen (2013)
[17]. Christensen, Jorgenson and Lau (1973)
[18]. Shephard (1970)
[19]. Christensen, Greene (1976)
[20]. Budget Effect
[21]. Substitute Effect
[22]. Output Effect
[23]. Technology Effect
[24]. Capital Effect
[25]. Oxley, Ma and Gibson (2009)
[26]. Zellner (1962)
[27]. Seemingly Unrelated Regressions
[28]. Iterative Seemingly Unrelated Regressions
[29]. Nanag and Ghebremichaeal (2006)
[30]. International Standard Industrial Classification
[31]. به منظور آشنایی با کد 2 رقمی ISIC و نام صنایع انرژیبر ایران به ضمیمه 1 مراجعه شود.