مطالعات اقتصادی مرتبط با حاملهای انرژی (فسیلی، تجدیدپذیر و برق)
سیروس امیدوار
چکیده
از وقتی که در پنجم خردادماه 1287، مته حفاری در چاه شماره یک مسجد سلیمان به نفت رسید، بیش از 113 سال از شکلگیری تدریجی «ایران نفتی ـ گازی» میگذرد. واقعیت این است که طی این مدت، از یک سو ثروت و درآمد منابع طبیعی نفت و گاز، لزوماً به نحو «عادلانهای» بین همه ایرانیان که مالکان اصلی این منابع هستند توزیع نشدهاند بلکه در بسیاری ...
بیشتر
از وقتی که در پنجم خردادماه 1287، مته حفاری در چاه شماره یک مسجد سلیمان به نفت رسید، بیش از 113 سال از شکلگیری تدریجی «ایران نفتی ـ گازی» میگذرد. واقعیت این است که طی این مدت، از یک سو ثروت و درآمد منابع طبیعی نفت و گاز، لزوماً به نحو «عادلانهای» بین همه ایرانیان که مالکان اصلی این منابع هستند توزیع نشدهاند بلکه در بسیاری موارد به صورت انواع رانتهای دولتی ناعادلانه، بین گروههای ذینفوذ، توزیع شدهاند و از سوی دیگر این منابع چنان که باید در خدمت رشد اقتصادی کشور قرار نگرفتهاند. با توجه به این دو واقعیت، دو مسئله اساسی این پژوهش عبارتند از: 1) بر مبنای کدام نظریه ارزشی میتوان ثروت و درآمد منابع نفت و گاز را به نحو عادلانهتری بین همه ایرانیان توزیع کرد؟ 2) چگونه میتوان چنین توزیع عادلانهتری را در خدمت تحقق رشد اقتصادی بالا و پایدار قرار داد؟ روش انجام پژوهش به این صورت است که با بررسی ویژگیهای اساسی طرحهای حمایتی رایج و مروری بر مبانی ارزشی چنین طرحهایی در قالب چند نظریه عدالت و با آسیبشناسی آن طرحها، از اجرای یک طرح درآمد پایه همگانی (UBI) که عمدتاً از طریق ثروت و درآمد منابع نفت و گاز قابل تأمین مالی است، به منزله طرحی عادلانهتر و کاراتر از طرحهای حمایتی رایج دفاع میشود. در ادامه روشهای مختلف تأمین مالی این طرح و سازوکارهای اثرگذاری این طرح بر رشد اقتصادی بررسی میشوند. سرانجام استدلال میشود که چگونه طی یک چرخه سعد، از یک سو، یک «نهاد درآمد پایه همگانی» علاوه بر ریشهکنی فقر، میتواند به رشد اقتصادی بالا و پایدار منجر شود و از سوی دیگر، چگونه این رشد اقتصادی میتواند افزایش مستمر مبلغ UBI برای نسل فعلی و نسلهای آتی را به دنبال داشته باشد.