علینقی مصلحشیرازی؛ احمد طالبنژاد؛ نرگس زمانی
دوره 2، شماره 8 ، مهر 1392، ، صفحه 129-161
چکیده
از جمله مباحثی که مدتهاست پیش روی تصمیمگیران و سیاستگذاران صنعت برق در بسیاری از کشورهای دنیا قرار دارد، تفکر تجدید ساختار این صنعت مطابق با روند افزایش کارایی و رقابت در دیگر صنایع است. صنعت برق ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و از اوایل دهه 1370 به تغییر ساختار سازمانی خود اقدام نموده است و حال، هدف اصلی از انجام این ...
بیشتر
از جمله مباحثی که مدتهاست پیش روی تصمیمگیران و سیاستگذاران صنعت برق در بسیاری از کشورهای دنیا قرار دارد، تفکر تجدید ساختار این صنعت مطابق با روند افزایش کارایی و رقابت در دیگر صنایع است. صنعت برق ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و از اوایل دهه 1370 به تغییر ساختار سازمانی خود اقدام نموده است و حال، هدف اصلی از انجام این مطالعه کاربردی، بررسی و تعیین لزوم تداوم استراتژیهایی است که تاکنون در زمینه تجدیدساختار صنعت برق ایران اتخاذ شدهاند. جهت دستیابی به این هدف، پرسشنامهای محققساخته حاوی 25 گویه طراحیگردید و با استفاده از روش دلفی و از طریق نمونهگیری قضاوتی و هدفمند در میان یک پنل تخصصی11نفره توزیع شد و پس از سه بار تکرار این فرایند سرانجام نتایج مورد نظر حاصل گردید. این نتایج حاکی از آن است که با وجود کاستیها و نواقصی که در حالحاضر گریبانگیر صنعت برق ایران است، اما روند تجدید ساختار این صنعت مثبت ارزیابی میشود و تداوم استراتژیهایی که در این زمینه اتخاذ شدهاند لازم و ضروری است.
جعفر عبادی؛ امیر دودابینژاد
دوره 1، شماره 1 ، دی 1390، ، صفحه 133-179
چکیده
تقریباً در سراسر قرن بیستم، صنعت برق در انحصار شرکتهای یکپارچه عمودیو بهطور معمول دولتی بود. در این شکل سنتی، این بنگاه تنها ارائهکننده خدمات در محدوده ارائه خود که شامل تولید، انتقال، توزیع و خردهفروشی برق بود، میشد. ضرورت توسعه عملکرد کارا که نتیجه گسترش رقابت در اقتصاد است، حتی بخشهای زیربنایی و عمومی ...
بیشتر
تقریباً در سراسر قرن بیستم، صنعت برق در انحصار شرکتهای یکپارچه عمودیو بهطور معمول دولتی بود. در این شکل سنتی، این بنگاه تنها ارائهکننده خدمات در محدوده ارائه خود که شامل تولید، انتقال، توزیع و خردهفروشی برق بود، میشد. ضرورت توسعه عملکرد کارا که نتیجه گسترش رقابت در اقتصاد است، حتی بخشهای زیربنایی و عمومی را نیز از این قاعده مستثنی نکرده و بحث گستردهای تحت عنوان اصلاحات در صنعت برق را که شامل تجدید ساختار، شرکتیسازی، جداسازی، تجدید مقررات، مقرراتزدایی و خصوصیسازی میشود را پدید آورده است. تجدید ساختار صنعت برق به معنای شکست انحصار عمودی دولت بر صنعت از طریق جداسازیزنجیره یکپارچه عمودی و بر هم تنیده تأمین برق و تفکیک آن در قالب بخشهای رقابتپذیرو رقابتناپذیر است. بخش توزیع برق دارای خصوصیات انحصار طبیعی و به دنبال آن رقابتناپذیر است و باید تحت تنظیم فعالیت نماید. هدف از این تحقیق مقایسه دو مدل اساسی تنظیم قیمت انگیزشی و یافتن مدل بهینه تنظیم قیمت برای توزیع برق ایران است که تابع رفاه کل اجتماعی را حداکثر نماید. مدلهای سقف قیمت و درآمد، پرکاربردترین الگوهای تنظیم انگیزشی هستند که نسبت به قیمت اولین راه حل برتر، با یکدیگر مقایسه شدهاند. برای ایجاد این مدلها،تابع هزینه 38 شرکت توزیع برق ایران تخمین زده شده و سپس کارایی آنها به روش تحلیل پوششی دادهها محاسبه شده است. سپس دو الگوی یادشده برای سه سال 1388 الی 1390 مدلسازی شدهاند. در نهایت تابع تقاضای برق خانگی به روش خودرگرسیون با وقفههای توزیع شده برآورد گردیده است. محاسبه تفاوت رفاه کل هر مدل با قیمت اولین راه حل برتر نشان میدهد که بدون در نظر گرفتن آثار خارجی آلودگی ناشی از تولید برق، مدل سقف قیمت رفاه اجتماعی را حداکثر مینماید در حالی که در نظر گرفتن این آثار مدل سقف درآمد را به عنوان مدل بهینه معرفی میکند.