زهره سلیمیان؛ فاطمه بزازان؛ میرحسین موسوی
چکیده
صنایع انرژیبر بخش قابل توجهی از مصرف انرژی بخش صنعت را بخود اختصاص دادهاند. لذا توجه به بهبود کارایی مصرف انرژی در این بخش از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهبود کارایی انرژی پیامدهایی نظیر اثرات بازگشتی و اثرات معکوس خواهد داشت، چرا که کاهش مصرف انرژی متناسب با بهبود کارایی رخ نمیدهد و حتی ممکن است افزایش بازده به کاهش تقاضای ...
بیشتر
صنایع انرژیبر بخش قابل توجهی از مصرف انرژی بخش صنعت را بخود اختصاص دادهاند. لذا توجه به بهبود کارایی مصرف انرژی در این بخش از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهبود کارایی انرژی پیامدهایی نظیر اثرات بازگشتی و اثرات معکوس خواهد داشت، چرا که کاهش مصرف انرژی متناسب با بهبود کارایی رخ نمیدهد و حتی ممکن است افزایش بازده به کاهش تقاضای انرژی در سالهای نخست و افزایش آن در سالهای آتی بیانجامد. مقاله حاضر به ارزیابی اثرات بهبود کارایی سوختهای فسیلی در صنایع انرژیبر با استفاده از مدل تعادل عمومی پویای بینزمانی میپردازد. شبیهسازی برای دوره بلندمدت (60 سال) در دو سناریو بهبود کارایی به میزان 1/3 درصد برای صنایع انرژیبر(سناریوی اول) و برای تمام بخشها (سناریوی دوم) به انجام رسیده است. نتایج بیانگر آن است که بهبود کارایی سوختهای فسیلی در صنایع انرژیبر به ایجاد اثرات بازگشتی و کاهش تقاضای سوختهای فسیلی در سناریوی اول منجر میشود. این در حالیاست که بهبود کارایی سوختهای فسیلی در سناریوی دوم، به ایجاد اثرات بازگشتی در سالهای نخست و اثرات معکوس عمدتا از سالهای بیستم به بعد میانجامد. بهعبارت دیگر، در بلندمدت در سناریوی دوم، تقاضای سوختهای فسیلی افزایش خواهد یافت. همچنین بهبود کارایی سبب کاهش قیمتهای تولید انرژی و هزینه تولید محصولات در صنایع انرژیبر میشود. صنایع مواد و محصولات شیمیایی و کانیهای غیر فلزی از بیشترین کاهش قیمت تمام شده در اثر کاهش هزینههای انرژی معادل با 1/1% و 7/0% برخوردار میباشند.
محمدنبی شهیکی تاش؛ علی نوروزی؛ غلامعلی رحیمی
دوره 2، شماره 6 ، فروردین 1392، ، صفحه 75-105
چکیده
در این پژوهش بهوسیله تابع هزینه ترانسلوگ[1] با چهار نهاده (نیرویکار، سرمایه، انرژی و مواد اولیه) و روش برآورد رگرسیونهای به ظاهر نامرتبط تکراری[2]، به تحلیل ساختار هزینه 11 صنعت انرژیبر زیرگروه صنعت تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی و صنعت تولید فلزات اساسی در دوره 87-1375 پرداخته شد. در این تحقیق شاخصهای سهم هزینه نهاده، صرفههای ...
بیشتر
در این پژوهش بهوسیله تابع هزینه ترانسلوگ[1] با چهار نهاده (نیرویکار، سرمایه، انرژی و مواد اولیه) و روش برآورد رگرسیونهای به ظاهر نامرتبط تکراری[2]، به تحلیل ساختار هزینه 11 صنعت انرژیبر زیرگروه صنعت تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی و صنعت تولید فلزات اساسی در دوره 87-1375 پرداخته شد. در این تحقیق شاخصهای سهم هزینه نهاده، صرفههای مقیاس، سطح تولید بهینه، کشش خودقیمتی و متقاطع و کشش جانشینی فنی موریشیما[3] محاسبه شدند. یافتههای تحقیق مؤید آن است که دو صنعت تولید محصولات اولیه آهن و فولاد و تولید سیمان، آهک و گچ با میزان سهم انرژیبری 23 و 11 درصد، بزرگترین سهم مصرف انرژی را به ترتیب در میان صنایع تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی (کد 26) و صنعت تولید فلزات اساسی(کد 27)، به خود اختصاص دادهاند. با توجه به نتایج بدست آمده از تخمین سطح بهینه تولید و مقایسه سطح تولید واقعی صنایع، میتوان به این نتیجه دست یافت که کلیه صنایع انرژیبر، فاصله بسیار زیادی نسبت به نقطه بهینه تولید دارند. همچنین مقادیر عددی کشش موریشیما نیز حاکی از تأیید رابطه جانشینی فنی کلیه نهادهها با یکدیگر است، به گونهای که مقادیر بدست آمده، بیشتر مساوی و بالاتر از یک میباشد.
[1]. Translog Cost Function
[2]. Iterative Seemingly Unrelated Regressions
[3]. Morishima Elasticity of Substitution