زهره شیرانی فخر؛ رحمان خوش اخلاق
چکیده
با توجه به اینکه یکی از عمدهترین متقاضیان انرژی بخشهای صنعتی هستند، در پژوهش حاضر توابع تقاضای حاملهای انرژی در زیربخشهای صنعت کشور به تفکیک طبقهبندی آیسیک ISIC دو رقمی با استفاده از مدل سری زمانی ساختاری برای دورهی زمانی 1388-1360 تصریح میشود. در این پژوهش بطور موردی توابع تقاضای برق، گازطبیعی، نفتگاز و نفتکوره در زیربخش ...
بیشتر
با توجه به اینکه یکی از عمدهترین متقاضیان انرژی بخشهای صنعتی هستند، در پژوهش حاضر توابع تقاضای حاملهای انرژی در زیربخشهای صنعت کشور به تفکیک طبقهبندی آیسیک ISIC دو رقمی با استفاده از مدل سری زمانی ساختاری برای دورهی زمانی 1388-1360 تصریح میشود. در این پژوهش بطور موردی توابع تقاضای برق، گازطبیعی، نفتگاز و نفتکوره در زیربخش صنایع نساجی، پوشاک و چرم برآورد میشود. همچنین تلاش میشود نقش اقلیمهای مختلف در چگونگی تقاضای انرژی زیربخشهای صنعت مشخص گردد. به دلیل اینکه دوره زمانی مورد مطالعه شامل سال های اجرای قانون هدفمندی یارانهها میشود، لذا این مساله نیز مورد ارزیابی قرار میگیرد. با توجه به نتایج توابع تقاضای برآورد شده، کششهای قیمتی تقاضای این حاملها در کوتاهمدت کمتر از واحد میباشند. در بلندمدت نیز کشش قیمتی برق پایین و کششهای قیمتی گازطبیعی، نفتگاز و نفتکوره در بلندمدت بزرگتر از واحد بودهاند. کششهای تولیدی تقاضای این حاملها در کوتاهمدت کمتر از واحد و کشش تولیدی حاملها بجز گازطبیعی در بلندمدت کمتر از واحد میباشند. همچنین نتایج نشان میدهد که اقلیم معتدل و مرطوب بهترین شرایط تولید را در صنایع نساجی فراهم میکند. ماهیت روندضمنی تقاضای گازطبیعی و نفتکوره نیزبه صورت غیرخطی و روندضمنی تقاضای برق به صورت خطی حرکت میکنند. نتایج حاصل از ارزیابی اثر اجرای قانون هدفمندی یارانهها در این صنایع نیز نشان میدهد که روابط برآوردی تقاضای گازطبیعی و نفتکوره میتوانند اثر اجرای این سیاست را توضیح دهند.
حمید آماده
دوره 2، شماره 8 ، مهر 1392، ، صفحه 21-43
چکیده
با توجه به اهمیت انرژی در بخش کشاورزی و نیز افزایش قیمت حاملهای انرژی در سالهای اخیر، شناخت و تحلیل ساختار تقاضای انرژی از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این مقاله برای تحلیل و الگوسازی تقاضای انرژی در بخش کشاورزی از روشهای همانباشتگی یوهانسن، روش FMOLS و رهیافت ARDL استفاده شد. برای برآورد الگوها، دادههای مصرف انرژی بخش کشاورزی، ...
بیشتر
با توجه به اهمیت انرژی در بخش کشاورزی و نیز افزایش قیمت حاملهای انرژی در سالهای اخیر، شناخت و تحلیل ساختار تقاضای انرژی از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این مقاله برای تحلیل و الگوسازی تقاضای انرژی در بخش کشاورزی از روشهای همانباشتگی یوهانسن، روش FMOLS و رهیافت ARDL استفاده شد. برای برآورد الگوها، دادههای مصرف انرژی بخش کشاورزی، ارزش افزوده بخش کشاورزی و شاخص قیمت انرژی برای دوره 1355 تا 1388 مورد استفاده قرار گرفت. برآوردهای حاصل از روشهای تحلیل همانباشتگی با برآوردهای روش حداقل مربعات معمولی مقایسه شدند. نتایج نشان داد کشش قیمتی مصرف انرژی در روشهای مختلف، در بلندمدت بین 3/0- تا 327/0- و در کوتاهمدت بین 09/0- تا 102/0- متغیر است. همچنین کشش درآمدی مصرف انرژی نیز حدود 7/0 برآورد شد. مقایسه برآوردهای حاصل از روشهای مختلف نشان داد برآوردهای روش حداقل مربعات معمولی با برآوردهای حاصل از تحلیل همانباشتگی یوهانسن و رهیافت ARDL بسیار به هم نزدیک هستند. با توجه به بیکشش بودن تقاضای انرژی نسبت به قیمت، در بخش کشاورزی بخصوص در کوتاهمدت، از سیاستهای قیمتی نبایستی انتظار زیادی برای کاهش مصرف حاملهای انرژی داشت. تأثیرگذاری سیاستهای قیمتی در کاهش مصرف انرژی در بلندمدت بیشتر است بنابراین اثرگذاری سیاست قیمتی منوط به امکان تغییر در نهادههای سرمایهای دربردارنده فناوری مصرف حاملهای انرژی است.
سعید صدرزاده مقدم؛ زین العابدین صادقی؛ احمد قدس الهی
دوره 2، شماره 6 ، فروردین 1392، ، صفحه 107-127
چکیده
این مقاله با رویکرد بهینهسازی دومرحلهای به برآورد تابع تقاضای انرژی در بخش صنعت و محاسبه کششهای جانشینی میان نهادهها میپردازد. تخمین تقاضای انرژی در بخشهای مختلف امکان تعیین سیاستهای کلان انرژی را فراهم میکند. در این مطالعه در بخش اول با تخمین تابع تقاضای انرژی در بخش صنعت کشور به عنوان یکی از بخشهای پرمصرف در زمینه ...
بیشتر
این مقاله با رویکرد بهینهسازی دومرحلهای به برآورد تابع تقاضای انرژی در بخش صنعت و محاسبه کششهای جانشینی میان نهادهها میپردازد. تخمین تقاضای انرژی در بخشهای مختلف امکان تعیین سیاستهای کلان انرژی را فراهم میکند. در این مطالعه در بخش اول با تخمین تابع تقاضای انرژی در بخش صنعت کشور به عنوان یکی از بخشهای پرمصرف در زمینه انرژی، عوامل مؤثر بر این تقاضا شناسایی و در مرحله دوم با استفاه از تابع لاجیت و به روش رگرسیون معادلات به ظاهر نامرتبط به شناسایی اجزای تقاضای انرژی پرداخته و کششهای قیمتی و جانشینی میان این اجزاء محاسبه میشود.
مهدی مرادپور اولادی؛ محسن ابراهیمی
دوره 2، شماره 5 ، دی 1391، ، صفحه 187-209
چکیده
توسعه بازار مالی یک عامل مهم در حرکت به سمت رشد اقتصادی به ویژه در اقتصادهای نوپا محسوب میشود. توسعه بازار مالی پدیدهای است که میتواند از یک سو به افزایش کارایی سیستم مالی و از سویی دیگر بر فعالیتهای اقتصادی و تقاضای انرژی اثرگذار باشد. بر این اساس هدف این مقاله بررسی ارتباط بین توسعه بازار مالی و تقاضای انرژی در اقتصاد ...
بیشتر
توسعه بازار مالی یک عامل مهم در حرکت به سمت رشد اقتصادی به ویژه در اقتصادهای نوپا محسوب میشود. توسعه بازار مالی پدیدهای است که میتواند از یک سو به افزایش کارایی سیستم مالی و از سویی دیگر بر فعالیتهای اقتصادی و تقاضای انرژی اثرگذار باشد. بر این اساس هدف این مقاله بررسی ارتباط بین توسعه بازار مالی و تقاضای انرژی در اقتصاد ایران، با استفاده از مدل خودرگرسیونی با وقفه توزیعی گسترده(ARDL)[1] در بازه زمانی 1359 تا 1386 است. این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا رابطه آماری مثبت و معنیداری بین دو متغیر توسعه بازار مالی و تقاضای انرژی وجود دارد یا خیر؟ که در نهایت وجود چنین ارتباط معنیداری از طریق تخمین مدلهای کوتاهمدت و بلندمدت اثبات میشود. کشش شاخص توسعه مالی در بلندمدت بزرگتر از 1 به دست آمد و این امر نشاندهنده بالا بودن تأثیر شاخص توسعه مالی در بلندمدت بر افزایش تقاضای انرژی است.
[1]. Auto Regressive Distributed Lags (ARDL) Model
r.