حدیث اسدی ملک آبادی؛ عزیز مراسلی
چکیده
در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل پوششی دادهها و تابع مسافت خروجی به تجزیه تغییر شدت انرژی به چهار جزء؛ تغییر کارایی فنی، تغییر کارایی تکنولوژیکی، نسبت موجودی سرمایه به انرژی و نسبت نیروی کار به انرژی در بخش صنعت ایران طی دوره 1383-1393، پرداخته شده است. برای این منظور از روش تحلیل پوششی دادههای خروجی محور با فرض بازدهی ثابت نسبت ...
بیشتر
در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل پوششی دادهها و تابع مسافت خروجی به تجزیه تغییر شدت انرژی به چهار جزء؛ تغییر کارایی فنی، تغییر کارایی تکنولوژیکی، نسبت موجودی سرمایه به انرژی و نسبت نیروی کار به انرژی در بخش صنعت ایران طی دوره 1383-1393، پرداخته شده است. برای این منظور از روش تحلیل پوششی دادههای خروجی محور با فرض بازدهی ثابت نسبت به مقیاس استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که اثر تغییر نسبت سرمایه به انرژی عامل مهم کاهش شدت انرژی در بخش صنعت کشور است. دیگر اجزاء، نسبت تغییر نیروی کار به انرژی، تغییر کارایی فنی و تغییر کارایی تکنولوژی موجب افزایش شدت انرژی اکثر صنایع بودهاند.
جعفر عبادی؛ امیر دودابینژاد
دوره 1، شماره 1 ، دی 1390، ، صفحه 133-179
چکیده
تقریباً در سراسر قرن بیستم، صنعت برق در انحصار شرکتهای یکپارچه عمودیو بهطور معمول دولتی بود. در این شکل سنتی، این بنگاه تنها ارائهکننده خدمات در محدوده ارائه خود که شامل تولید، انتقال، توزیع و خردهفروشی برق بود، میشد. ضرورت توسعه عملکرد کارا که نتیجه گسترش رقابت در اقتصاد است، حتی بخشهای زیربنایی و عمومی ...
بیشتر
تقریباً در سراسر قرن بیستم، صنعت برق در انحصار شرکتهای یکپارچه عمودیو بهطور معمول دولتی بود. در این شکل سنتی، این بنگاه تنها ارائهکننده خدمات در محدوده ارائه خود که شامل تولید، انتقال، توزیع و خردهفروشی برق بود، میشد. ضرورت توسعه عملکرد کارا که نتیجه گسترش رقابت در اقتصاد است، حتی بخشهای زیربنایی و عمومی را نیز از این قاعده مستثنی نکرده و بحث گستردهای تحت عنوان اصلاحات در صنعت برق را که شامل تجدید ساختار، شرکتیسازی، جداسازی، تجدید مقررات، مقرراتزدایی و خصوصیسازی میشود را پدید آورده است. تجدید ساختار صنعت برق به معنای شکست انحصار عمودی دولت بر صنعت از طریق جداسازیزنجیره یکپارچه عمودی و بر هم تنیده تأمین برق و تفکیک آن در قالب بخشهای رقابتپذیرو رقابتناپذیر است. بخش توزیع برق دارای خصوصیات انحصار طبیعی و به دنبال آن رقابتناپذیر است و باید تحت تنظیم فعالیت نماید. هدف از این تحقیق مقایسه دو مدل اساسی تنظیم قیمت انگیزشی و یافتن مدل بهینه تنظیم قیمت برای توزیع برق ایران است که تابع رفاه کل اجتماعی را حداکثر نماید. مدلهای سقف قیمت و درآمد، پرکاربردترین الگوهای تنظیم انگیزشی هستند که نسبت به قیمت اولین راه حل برتر، با یکدیگر مقایسه شدهاند. برای ایجاد این مدلها،تابع هزینه 38 شرکت توزیع برق ایران تخمین زده شده و سپس کارایی آنها به روش تحلیل پوششی دادهها محاسبه شده است. سپس دو الگوی یادشده برای سه سال 1388 الی 1390 مدلسازی شدهاند. در نهایت تابع تقاضای برق خانگی به روش خودرگرسیون با وقفههای توزیع شده برآورد گردیده است. محاسبه تفاوت رفاه کل هر مدل با قیمت اولین راه حل برتر نشان میدهد که بدون در نظر گرفتن آثار خارجی آلودگی ناشی از تولید برق، مدل سقف قیمت رفاه اجتماعی را حداکثر مینماید در حالی که در نظر گرفتن این آثار مدل سقف درآمد را به عنوان مدل بهینه معرفی میکند.